ایرانی ها پرتغال را با فوتبالیست های گل زن و کی روش اش می شناسند اما پرتغال به غیر از این ها دیدنی ها و شنیدنی های مختلفی هم دارد که هرکدام در جای خود جذاب است.
بازداشت زوج جوان به اتهام ۳ قتل
شنبه, مهر ۳۰م, ۱۳۹۰یک زوج جوان که به عنوان مهمان وارد خانه یک شهروند اصفهانی در یکی از روستاهای خمینی شهر شده و او را به همراه همسر و پسر ۱۲ سالهاش کشته بودند، دستگیر شدند.
عجیب ترین خانواده در ایران ! + تصاویر
جمعه, مهر ۲۹م, ۱۳۹۰این خانواده عجیب تا به حال با هیچ انسانی غیر از خودشان معاشرت نداشتهاند، ساندویچ و غذاهای امروزی نخوردهاند،موبایل را به چشم ندیدهاند و تمام این اتفاقات در سال ۱۳۹۰ در مرکز شهر مشهد افتاده است تنها همبازی آن ها در تمام این ۳۵ سال تعدادی گوسفند زنده بودند که پدر آنها برای رهایی از تنهایی برایشان گرفته بود عجیبتر از تمام این حوادث ثروت هنگفتی است که حالا پدر خانواده برای آنها به ارث گذاشته پسر دوم خانواده برای اولین بار به تنهایی از در منزل خارج شد. او حاضر شد حقایقی شگفتانگیز را از این خانه مرموز در اختیار ما قرار دهد
لباس سفید عروسی به تن داشت که پا در خانهای طلسمشده گذاشت. دختر روستایی به
اصرار پدر و مادرش با مردی ازدواج کرد که همسری نازا داشت و نمیدانست که بعد از
مراسم ازدواج برای همیشه روستایشان را ترک خواهد کرد. باور کردنی نیست حتی اگر
واقعیت داشته باشد! ۱۹ سال بیشتر نداشت که مردی در خانهشان را زد، کارمند بود و
میخواست با این دختر جوان و شاداب ازدواج کند، وقتی شنید قرار است هووی زن نازایی
شود به گوشهای پناه برد، میدانست خودش حق انتخاب ندارد و پدر و مادرش با تصور
اینکه خواستگار کارمند است و حقوقی دارد وی را به او خواهند داد. بار سفر را بستند
تا به مشهد بروند، حتی اشکهایش خشک شده بود.
شاید باید به خاطر تنهاییهایش
گریه میکرد، بهخود دلداری میداد تا تصور کند شوهرش فرشته است که میخواهد به او
پروازکردن یاد بدهد. با دنیایی از امید عروس شد. ۳۵سال پیش بود که در خانهای با
دیوارهای سیمانی و شیروانی زنگزدهای باز شد و نوعروس با پای گذاشتن روی موزائیک
حیاط برای همیشه زندانی شد. در نخستین حکمی که از سوی شوهرش صادر شد باید نه تنها
با خانوادهاش برای همیشه قطع رابطه میکرد بلکه حق خروج از آن چهاردیواری را
نداشت. مرد رفتار عجیبی داشت، نوعروس جوان بود و خواست یاغیگری کند که زیر مشت و
لگدهای شوهر چارهای جز تسلیم ندید، همان سکوت نخست کافی بود تا دیگر جرات نداشته
باشد یک کلمهای حرف بزند.
نو عروس همراه با دیوارها و ثانیهها روز به روز
فرسودهتر میشد در فضای سرد و بیروح خانه متروکه. وقتی برای نخستینبار باردار شد
تصور کرد دوران بدبختیها تمام شده است، میدانست شوهرش بچهدوست دارد و همین
میتواند در زندان را به روی او باز کند و پر پرواز را به او بدهد. این روزنه امید
نیز رنگ باخت چون پدر خانواده نه تنها در زندان را باز نکرد بلکه دختر و ۳پسرش را
نیز به سرنوشت مادرشان گرفتار کرد.
خانه پر از سکوت بود، همه از پدر وحشت داشتند، همسایهها این خانه را یک معما
میدانستند، بچهها تنها زمانی دیده میشدند که به مدرسه میرفتند. پدر هرازگاهی به
خانه سرکی میکشید و خرید برعهده خودش بود، هر بار میآمد آشغالهایی با خود همراه
داشت و در گوشهای از حیاط میگذاشت، روز به روز خانه شیروانیدار پر از زباله
میشد تا جاییکه ماشین پیکان زیر همین آشغالها مدفون شد.
بچهها حق بازی حتی
در حیاط خانه را نداشتند بیشتر با نگاه بود که با هم حرف میزدند وقتی
نمرههایشان۲۰ میشد انگیزهای برای خوشحالی نداشتند انگار سلامدادن را یاد
نگرفته بودند و در یک جزیره ناشناخته تنهای تنها بودند. کتکخوردن از پدر یک عادت
شده بود، وقتی پای در خانه شیروانی میگذاشتی باور نمیکردی خانواده در آن زندگی
میکنند، بوی بد زباله و فاضلاب همه را به عقب میراند انگار مادر خانواده نیز
روحیهای برای تمیزی نداشت، همه جا را خاک گرفته و زیبایی حیاط خانه لابهلای
تپهای از زباله گم شده بود.
بچهها یکی پس از دیگری با نمرات ممتاز دیپلم
گرفتند و تنها بهانه برای خارجشدن از خانه را نیز از دست دادند. همه میدانستند
قفل این اسارت روزی شکسته خواهد شد، پدر خانواده بدبین و سختگیرتر شده بود تا
اینکه بیمار شد و خیلی زود خود را تسلیم سرنوشت مرگ کرد. طلسم شکست، وقتی مادر و
بچهها شنیدند زنگ پرواز نواخته شده است حتی بهدلیل مرگ پدر قادر به گریه
نبودند.
در آهنی زنگزده با صدای خشکی باز شد و آنها برای همیشه آنجا را ترک کردند، صحنه دیدار زن با خانواده روستاییاش آن هم بعد از ۳۵ سال زندگی در زندان. بچهها انگار از دنیای دیگری آمدهاند، هیچکس را نمیشناختند و نمیدانستند در مهمانیها چه رفتاری داشته باشند. خانه پر از سکوت دیگر جایماندن نبود جالب این که مشخص شد پدر سختگیر نزدیک به یک میلیارد تومان برای زندانیهایش ارثیه گذاشته است. با مرگ مرد مرموزی در مشهد، راز زندگی وحشتناک خانوادهاش در یک خانه متروکه و فرسوده فاش شد. همسر این مرد از همان روز نخست ازدواج در خانه زندانی بوده و بچههایش نیز مانند او، مطیع دستورات پدر سلطهگر بودند. وقتی ماموران کلانتری شهید فیاضبخش مشهد وارد خانه شیروانی شدند باور نمیکردند داستان زندگی زنی با ۴ بچهاش در این خانه واقعیت داشته باشد.
زن ۵۴ساله با چهرهای تکیده، شادی کمروحی به چشمهایش داده بود و دل پردردی
داشت، ۳۵سالی میشد که تنها مونس و همدمش بچههایی بودند که سرنوشتی بهتر از او
نداشتند. این زن با ادبیات خاصی حرف میزند: «۱۹سال بیشتر نداشتم که با این مرد
ازدواج کردم، از وقتی به این خانه آمدم جز بداخلاقی و بیاعتنایی ندیدم، باید با
همه قطع رابطه میکردم، به کتکهای شوهرم عادت کرده بودم و گریههایم تنها با نوازش
بچهها آرام میگرفت». وی میگوید: «یک روز زن همسایه آتش تنوری برای ما آورد، در
را به آرامی باز کردم و آن را گرفتم، وقتی شوهرم متوجه شد آن را از دستم گرفت و به
سرم کوبید، باور میکنید همکلاسیهای بچههایم نیز جرات آمدن به در خانه را
نداشتند، شوهرم آنها را هم کتک میزد.»
زن آهی کشیده و ادامه میدهد: «وقتی
شوهرم نبود راحتتر زندگی میکردیم البته جرات خارجشدن از خانه را نداشتیم اما حتی
اگر در خواب او را میدیدم از ترس میلرزیدم، ابتدا سعی میکردم خانهای تمیز داشته
باشم بعد که دیدم هر کاری میکنم پدر بچهها اعتنایی ندارد و با جمعآوری زباله و
رنگنزدن به دیوارها خانه را به یک زبالهدان تبدیل کرده من هم دل و دماغم را از
دست دادم و خانه روز به روز خاک گرفتهتر شد.» زن از رهایی لذت میبرد و میگوید:
«در این سالها در هیچ مراسمی خانوادگی و فامیلی شرکت نکردیم، شوهرم وقتی بیرون
میرفت روی در علامت میگذاشت و اگر بدون اجازه در باز میشد من و بچهها را کتک
میزد، در این مدت سلامت روحی و جسمیام را از دست دادم و وقتی پدر بچهها مُرد
توانستم برادرها و خواهرانم را ببینم، یک آرزو بود که به آن رسیدم.»
وی از روز
نخست آزادی میگوید: «باورم نمیشد مشهد اینقدر تغییر کرده باشد، مهمتر از همه
شنیدم یکمیلیارد تومان ارثیه داریم که دیگر برای خوشبختی ما فایدهای نداشت، ما
از همهچیز محروم بودیم و حالا یک ثروت خوب داریم، اما کل دنیا را هم داشته باشیم
دیگر فایدهای نداشت، چرا که زندگی و سرنوشتمان سوخته و از این به بعد تنها شرایط
بهتری خواهیم داشت و من از اینکه بچههایم اجتماعی نیستند نگران هستم.»
پسری با عینک تهاستکانی پیش رویمان نشست، ۳۲ سال دارد، اما رفتارش کودکانه است، به سختی داخل خانه شیروانی دعوتمان میکند. «مهدی» با استرس عجیبی جلوتر قدم برمیدارد، خانه کلنگی به فروش گذاشته شده است، در حیاط مقدار زیادی آشغال، تکههای آهنپاره، پلاستیک و نان خشک روی هم تلنبار شده. هر قدم که برمیداری تصور میکنی یا زیر پایت فرو خواهد رفت یا حیوان گزندهای به تو حمله خواهد کرد. شاید پیش از فروش این خانه، دیوارهایش آوار شوند. زیرزمین مخوفی دارد، پای در اتاق پر از خاک میگذاریم که تلویزیون کوچکی در وسط آن قرار دارد، در یک قدمیاش پتویی کثیف میبینیl که انگار کسی زیر آن خوابیده است، مهدی میگوید برادرش دوست ندارد کسی را ببیند، از آنجا خارج میشوم و از مهدی میخواهم به همه سوالاتم جواب بدهد. مکث میکند، انگار نمیخواهد حرفی بزند، انتظار دارم از حالات چهرهاش پی به راز درونش ببرم اما امکان ندارد. درحالیکه چشمانش نشان میداد جواب منفی خواهد داد، ناگهان میپذیرد.
چرا به سر و وضع خانه نرسیدهاید؟
مهدی، نگاهش را به اطراف میچرخاند: در
زندگی ما دیگر حوصلهای نبود که دست به تعمیرات بزنیم، نه مادرم و نه ما روحیهای
نداشتیم، ما تنها زنده بودیم، زندگی نمیکردیم.
چرا این شرایط را داشتید؟
پسر
جوان انگار به سکوت عادت کردهاست خیلی طول میکشد تا حرفی بزند: «ما از پدرمان
وحشت داشتیم، ببینید یک خواهر و ۲ برادر دارم، هیچ کدام ازدواج نکردهایم و همهمان
به نوعی مشکل روحی و روانی داریم، مادرم که دختر روستایی بود همسر دوم پدرم شد
آنها ده سال با هم تفاوت سنی داشتند و هیچوقتی نتوانستند زندگی خوبی داشته
باشند.»
مادرت چه رفتاری با پدرت داشت؟
مادرم از پدرم میترسید البته من و
خواهر و برادرانم هم میترسیدیم، مرد وحشتناکی بود.
مگر چه رفتاری داشت؟
پدرم
خیلی سختگیر بود و اجازه نمیداد از خانه بیرون برویم، کسی نیز حق نداشت به
خانهمان رفتوآمد کند.
دلیلی نداشت؟
معتقد بود در خارج از خانه ما خلافکار و
معتاد میشویم نسبت به مادرم نیز بدبین و شکاک بود، شاید راست میگفت، ما الان
نه معتاد هستیم و نه خلافکار اما به جای آن روانی شدیم، ما یک عمر زندانی
بودیم.
زندانی؟
منظورم زندانیشدن در همین خانه است، مادرم ۳۵سال پا از این
خانه بیرون نگذاشت، من و خواهر و برادرانم نیز تنها اجازه داشتیم به مدرسه برویم و
زود برگردیم.
در مدرسه دوستانی داشتی؟
در مدرسه هیچوقت با کسی دوست نشدیم
چرا که میدانستیم پدرم بفهمد بیچارهایم.
ما تسلیم بودیم
معلمانتان
علت این رفتارها را نمیپرسیدند؟
چون از نظر تحصیلی همیشه شاگرد اول بودیم و هوش
و استعداد زیادی داشتیم از طرف معلمان و مدرسه مشکل خاصی احساس نمیشد و کسی شک
نکرد در چه شرایطی زندگی میکنیم.
بستگانتان بیتفاوت بودند؟
آنها هیچ
رفتوآمدی به خانهمان نداشتند، همگی از پدرم دلخور بودند، بستگان مادرم که روستایی
هستند جرات نداشتند به سراغ ما بیایند.
به روستای مادرت نرفتهاید؟
اصلا،
اعضای خانواده ما تابهحال به مسافرت نرفته، هنوز از مشهد خارج نشدهایم.
جایی
را میشناسید؟
تنها از طریق تلویزیون شهرهای مختلف و مناطق تفریحی کشورمان را
شناختهایم.
خودت تمایلی به سفر داری؟
راستش را بخواهید دوست نداریم به
مسافرت برویم، بهاین زندگی عادت کردهایم، ببینید در ایام عید و تابستان همیشه در
خانه زندانی بودیم، پدرم همهچیز را میخرید حتی حق بازی در حیاط را هم
نداشتیم.
با پدرتان حرف میزدید؟
کتکهای پدرمان تنها چیزی است که از او به
یاد داریم، او اصلا اهل دردودل کردن و حرفزدن نبود.
با مادر و خواهر و برادرانت
چطور؟
حرف نزدن یک عادت شده بود، هیچیک از ما با هم چندان حرفی نمیزدیم، خیلی
از چیزهایی را که میخواستیم و حتی انتظارات خود را از همدیگر با نگاه به هم
میفهماندیم و زیاد صحبت نمیکردیم.
هم بازیای نداشتید؟
تنها هم
بازیهایمان تعدادی گوسفند بودند که مدتی پدرم در حیاط خانه نگهداری میکرد اما
بوی بد آنها باعث شد همسایهها اعتراض کنند و پدرم با دعوای مفصلی گوسفندان را با
خود برد و باز تنها ماندیم.
پدر ولخرجی داشتی؟
اصلا، از روزگار خانه مشخص است
که پدرم خسیس بود، در عمرم پول توجیبی نگرفته و هر چه خودش میخواست میخرید.
مادرت جر و بحثی نداشت؟
گاهی اوقات جر و بحث داشتند، پدرم خیلی عصبی بود و در آن
سو مادری مطیع و آرام داشتم، هیچوقت اختلافات آنها جدی نشد، من و خواهر و
برادرانم نیز تسلیم پدرمان بودیم و هیچگاه گلایهای نکردیم.
متوجه شدم جواب
سلام من را ندادی، چرا؟
نمیدانم چقدر باید جواب این سوال را بدهم، دوست ندارم
با کسی حرف بزنم، از زمان کودکی هم اگر بچههای همسایهمان سلام میکردند حق نداشتم
جوابشان را بدهم چون پدرم راضی نبود با کسی حرف بزنم و اگر خلاف این را از من و
دیگر اعضای خانوادهام میدید به حسابم میرسید.
در خرید لباس حق انتخاب
داشتید؟
اصلا، در موقع لباسخریدن میگفت که نباید لباس شیک و مد روز باشد با
اینکه پول به ما نمیداد همیشه تاکید داشت ولخرجی نکنیم.
وقتی خبر مرگ پدرت را
شنیدی چه احساسی داشتی؟
ناراحت شدیم اما هیچکدام گریه نکردیم چون اعتقادی به
گریه نداریم، روز سوم مرگ پدرم همراه بستگانمان به قبرستان رفتیم خیلی سعی کردم به
زور چند قطره اشک بریزم اما فایدهای نداشت.
ارثیه میلیاردی میتواند جایگزین
سرنوشت تلخ زندگیتان باشد؟
بعد از مرگ پدرم بود که فهمیدیم یک میلیاردتومان
ارث بردهایم. آن را تنها پشتوانه خودمان میدانیم.
با این پول چه میکنی؟
یک
خانه به ارزش۳۵۰ میلیون تومان در مشهد خریدهایم که مادر، خواهر و یکی از برادرانم
در آنجا زندگی میکنند.
پس تو و برادرت چرا اینجا هستید؟
میخواهیم این خانه
را بفروشیم و برای همیشه آن را فراموش کنیم، اینجا ماندهایم تا برخی از اثاثیهمان
را دزد نبرد، بعد از فروش حتما به همان خانه میرویم.
پدر خوب یعنی دکتر حسابی
از لحاظ روحی در چه شرایطی هستید؟
خواهرم
سخت بیمار است، هم از لحاظ روحی و هم جسمی، باید مقداری از پولها را خرج درمان او
بکنیم.
میخواهی چه شغلی را دنبال کنی؟
هیچ فکری در این خصوص نکردهام با این
ارث باید خیالمان راحت باشد و نگران شغل نباشیم.
چه آرزویی داری؟
من هیچ
آرزویی ندارم، موبایل هم ندارم.
درخصوص عشق چه میدانی؟
تا بهحال عاشق
نشدهام چون با کسی معاشرت نکردهام.
میخواهی ازدواج کنی؟
معیار خاصی برای
انتخاب همسر درنظر دارم؛ میخواهم صداقت داشته باشد و اگر روزی مثل پدرم خواستم به
او ظلم کنم، سکوت نکند و حق خودش را بگیرد.
خودت مثل پدرت خواهی شد؟
امکان
ندارد، من معتقدم باید به همسرم خیلی محبت کنم و زندگی آسان و راحتی برایش فراهم
کنم.
پدر خوبی برای بچههایش خواهی بود؟
در مسئله اینکه آیا بچهدار میشوم
یا نه باید بگویم تا به حال فکرش را نکردهام، بچه خیلی خوب است و قول میدهم اگر
روزی بچهدار شدم با بچههایم دوست باشم، آنها را به پارک ببرم، هر چه دوست دارند
برایشان بخرم و حتی با آنها در خانهام بازی کنم.
وقتی پدرت زنده بود چه
آرزویی داشتی؟
تنها آرزویم نمرههای ۲۰ درسهایم در مدرسه بود که با گرفتن دیپلم
آن هم با معدل ممتاز اینسری از آرزوهایم نیز، مردهاند.
به موسیقی علاقه
داری؟
هیچ اطلاعی از موسیقی ندارم اصلا اهل این جور چیزها نیستم، در این سالها
تنها تفریح من و خانوادهام تلویزیون بوده است.
خواهرت خواستگاری دارد؟
خواهرم تنها دلنگرانی من است، دختر بسیار خوب و مهربانیاست اما هیچکس به
خواستگاریاش نیامده.
دلتنگ پدرت هستی؟
گاهی دلم برایش تنگ میشود اما دوست
ندارم در مورد گذشتهها چیزی به خاطر بیاورم، بعد از مرگ پدرم تنها یکبار، آن هم
روز سوم مرگش به قبرستان رفتهام.
تا حالا ساندویچ خوردهای؟
در مورد غذای
بیرون و ساندویچ باید بگویم اعتقادی به این نوع غذاها ندارم.
کدام منظره را
دوست داری؟
در تلویزیون دیدهام دریا زیباست اما اطلاع زیادی از آن ندارم، تا
حالا به ساحل دریا نرفتهام و نمیتوانم در مورد دریا نظری بدهم.
چه رنگهایی را
دوست داری؟
رنگهای تیره و سورمهای را بیشتر دوست دارم.
تعریفت از زندگی
چیست؟
همان چیزی که در یک کتاب خواندهام، زندگی یعنی فاصله بین نقطه تولد تا
مرگ!
شعر دوست داری؟
اصلا اهل شعر نیستم، هوش و حواس شعرگفتن را ندارم.
بهنظرت بهترین پدر کیست؟
یک پدر باید مثل دکتر حسابی باشد و بچههایش را دوست
بدارد. پدرم هیچوقت به هیچکس نگفت دوستت دارم، من هم تا به حال نگفتهام و بعید
میدانم حاضر شوم از این جمله استفاده کنم.
آلبوم عکسهایتان را که نگاه میکنی
چه حسی پیدا میکنی؟
باید بگویم ما تا به حال اصلا عکس نگرفتهایم و به جز
عکسهایی که همراه پدرمان میرفتیم میگرفتیم یعنی آلبوم عکس نداریم، پدرم میگفت
عکس گرفتن یعنی مسخرهبازی.
حرف دیگری نمانده، با دلی تکیده و غمگین
میخواهیم از خانه پر از سکوت خارج شویم وقتی فضای به هم ریخته حیاط را میبینم و
میپرسم چرا بخشی از آنجا خالی شده است میشنوم ، جای پیکان مدل ۵۷ پدرش است که
سالها زیر زبالهها بود و بعد از مرگ وی بهعنوان خودروی فرسوده،
فروختهاند.
مهدی، خیلی زود در را به روی من میبندد و داخل میشود، اما
و اگرهای زیادی در ذهنم رژه میروند و اینکه باید چنین حقیقتی را بپذیرم و تصور
نکنم کابوس دیدهام.
۳ آرزوی مرد غارنشین فومنی
پنجشنبه, مهر ۲۸م, ۱۳۹۰به گزارش «واحد مرکزی خبر» اداره ثبت احوال فومن برای عزیز نوروزی پرور جیرده که ۵۰ سال است در یکی از غارهای کوچک منطقه جنگلی آلیان فومن زندگی میکند، شناسنامه صادر کرد و کارت ملی وی نیز در چند روز آینده صادر میشود.
محسن قربانی رییس اداره ثبت احوال فومن گفت: این مرد غارنشین ۷۰ ساله شناسنامه خود را در ۲۰ سالگی گم کرده بود. مرد غارنشین علت غارنشینی خود را احساس تنهایی بعد از مرگ پدر و مادرش اعلام کرد و داشتن خانه، همسر زیبا و تفنگ شکاری را سه آرزوی خود بیان کرد.
بر اساس این گزارش، این مرد از میوههای جنگلی تغذیه میکند و برای تهیه فقط نان و ماست هفتهای یک بار به روستای نزدیک محل سکونتش مراجعه میکند.
بنابر اعلام آموزش و پرورش فومن وی تا کلاس چهارم دبستان درس خوانده و هماکنون یک خواهر ۶۸ ساله دارد که در بستر بیماری است.
دعوت نامه خیلی خیلی رسمی
پنجشنبه, مهر ۲۸م, ۱۳۹۰پارسال ایران ویج یه شب مهمون ما بودن…..
کویر مرکزی روستای هد مهمانپذیر هد………….
امسال هم دعوت میکنیم که تشریف بیارین………….
برای کسب اطلاعات بیشتر به http://forum.iranvij.ir/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.kavirkd.com%DB%8C%D9%87 سری بزنید……….
با امید اینکه سال گذشته میزبان خوبی برای شما بوده باشیم امسال هم منتظرتون
هستیم…..
قربون همتون……..
:۸:
آموزش و پرورش در ۷ روز؛ دعوا بر سر حقالتدریسها
پنجشنبه, مهر ۲۸م, ۱۳۹۰به گزارش خبرنگار مهر، آموزش و پرورش در هفته گذشته کانون اخبار مهم و گوناگونی
بود که چکیده ای از آن را در ادامه می خوانید:
مخالفت باهنر با استخدام حق
التدریسی ها
اعتراض به آزمون استخدامی وزارت آموزش و پرورش سبب شد تا نمایندگان
روز سه شنبه طرح دو فوریتی دیگری را برای استخدام معلمان حق التدریسی و نهضت سواد
آموزی در دستورکار مجلس قرار دهند اما این طرح مخالفان جدی هم داشت. نایب رئیس
مجلس که در غیاب لاریجانی ریاست جلسه امروز را بر عهده داشت، از جمله مخالفین این
طرح بود.
وی با بیان اینکه تعداد کثیری در حال حاضر بیکارند، گفت:عده ای به
عنوان نیروهای شرکتی با سفارش من نماینده و یا استاندار و … با آموزش و پروش
همکاری کرده اند. آموزش و پرورش هم برای استخدام رسمی از میان آنها کنکوری برگزار
کرده که برخی از آنها پذیرفته نشده اند. اما حالا کلونی هایی تشکیل داده اند و با
فشار به نمایندگان اصرار دارند که استخدام شوند.
باهنر با بیان اینکه ورود مجلس
به این مسائل جزئی، در شان مجلس نیست، ادامه داد: یکبار برای همیشه پرونده این
موضوع را در مجلس ببندید که به گفته آقای عباسپور رئیس کمیسیون فرهنگی در حق آموزش
و پروش خیانت نشود و به گفته معلمان نهضت سواد آموزی، حقشان تضییع نشود.
علی
احمدی به آموزش و پرورش خیانت کرد
اما در همین رابطه سعدالله نصیری نایب رئیس
کمیسیون آموزش و تحقیقات نیز به خیانتهایی که در استخدام معلمان در آموزش و پروش
میشود اشاره کرد و با تاکید بر لزوم دقت در استخدام معلمان در این وزارتخانه مهم
گفت: نباید تمرکز در این امر را از آموزش و پرورش بگیریم و با مصوبات پیاپی در
مجلس دست و پای این وزارتخانه را ببندیم.
وی از علی احمدی وزیر سابق آموزش و
پرورش به عنوان یکی از کسانی که در استخدام معلمان خیانت کرد و بابی را بنا نهاد
که در دورههای بعد وزارت آموزش و پرورش نتوانست پاسخگوی آن باشد یاد کرد و گفت:
نباید با سهل گیری در استخدام معلمان عدهای بیسواد را وارد این وزارتخانه کنیم که
در تربیت فرزندان ما کوتاهی شود.
معلمان شرکتی بروند سرایدار شوند، خوب
است؟
نادرقاضی پور نماینده ارومیه در تذکری با اشاره به اینکه روز سه شنبه
محمدرضا باهنر نایب رئیس مجلس مخالفت جانانه ای با استخدام معلمان حق التدریس
داشت، گفت: میخواهم بدانم اگر دختر آقای باهنر هم معلم حق التدریسی بود و به خاطر
۲۰۰ هزارتومان ناچار بود به روستاهای مرزی برود، باز هم حاضر میشد در مخالفت با
این طرح حرف بزند؟
وی افزود: چرا میگویید این معلمان را در جای دیگری به کار
گیرند؟ مثلا بیایند سرایدار شوند؟ انصافتان کجاست؟ چه کسی گفته که آنها بیسوادند و
نباید استخدام شوند؟
قاضی پور ادامه داد: از دیروز بسیاری از این معلمان با ما
تماس گرفته اند و نسبت به اهانت هایی که به آنها در مجلس شده است، اعتراض کرده
اند. برخی آقایان در قبال اهانتی که دیروز به این معلمان کرده اند باید از همه
آنها عذرخواهی کنند.
تشکیل جلسه هئیت دولت در مجلس دانش آموزی
دومین نشست از
پنجمین دوره مجلس دانش آموزی یکشنبه این هفته در مجلس شورای اسلامی سابق با حضور
رئیس جمهور آغاز شد؛ در این نشست محمود احمدی نژاد به طرح تعطیلی مدارس در روزهای
پنجشنبه و منتقدان آن اشاره کرد و گفت: همه این افراد رد پایشان در مکانهای تفریحی
کشور است و هم اکنون در حال پرکردن جدول تعطیلات خارج از کشور خود هستند اما ادای
روشنفکرها را در میآورند و میگویند تعطیلی پنجشنبهها به ضرر کشور است.
رئیس
جمهور که در نشست صبح شرکت کرده بود، پیشنهاد کرد که جلسه هئیت دولت در مجلس دانش
آموزی و با حضور نمایندگان دانش آموز این مجلس برگزار شود که این اتفاق عصر همان
روز افتاد.
این جلسه ۱۵ مصوبه در حوزه آموزش و پرورش داشت که مهمترین آنها،
ایجاد صندوق حمایت از دانش آموزان بود.
برگزاری آزمون مشترک مدارس سمپاد و نمونه
دولتی
این هفته رئیس مرکز سنجش وزارت آموزش و پرورش با اعلام اینکه دو آزمون
مدارس استعدادهای درخشان"سمپاد" و نمونه دولتی از سال آینده به شکل مشترک و در یک
روز برگزار میشود، گفت: درحال تدوین ساز و کارها و نحوه برگزاری این آزمونها
هستیم.
این اولین بار در تاریخ آموزش و پرورش است که آزمون این دو مدارس در
یکدیگر تجمیع می شوند.
پرداخت دیه ۷۰۰ میلیونی دانش آموزان سوخته فارس
بالاخره بعد از ۵ سال دیه دانش آموزان آسیب دیده درودزنی استان فارس که در آتش سوزی
کلاس درس سوخته بودند، پرداخت شد.
اما نکته جالب در این موضوع، ملاقات مسئولان
آموزش و پرورش بعد از این مدت طولانی از دانش آموزان آسیب دیده و پرداخت پرهیاهوی
دیه و گرفتن عکس یادگاری با آنها بود.
آمار رسمی ازدواج و طلاق در سال۹۰
پنجشنبه, مهر ۲۸م, ۱۳۹۰بر اساس آمار رسمی سازمان ثبت احوال، ازدواج در سال جاری دو درصد کاهش و طلاق ۵/۴درصد رشد داشته است. کل ولادت ثبتشده در ششماهه اول سال جاری۶۹۵ هزارو۲۰۹ واقعه بوده که از این تعداد ۵۴۷ هزارو۲۹۸ واقعه شهری و ۱۴۷هزارو۹۱۱ واقعه روستایی بوده است.
فیلم فصل انار با حضور ماه چهره خلیلی
پنجشنبه, مهر ۲۸م, ۱۳۹۰ماهچهره خلیلی در فیلم فصل انار
فیلم سینمایی «فصل انار»به کارگردانی محسن شرفینیا و تهیهکنندگی علی سرتیپی این روزها در یزد در حال فیلمبرداری است.
محمدرضا فروتن و ماهچهره خلیلی
شقایق فراهانی، محمدرضا فروتن و امید روحانی
ماهچهره خلیلی
لیست کامل عوامل این فیلم عبارت است از
تهیهکننده: علی سرتیپی، نویسنده و کارگردان: محسن شرفینیا، مجری طرح: نگار
اسکندرفر، مدیر فیلمبرداری: علیرضا برازنده، صدابردار: طاهر پیشوایی، مدیر تولید:
علی حماسی، مدیر تدارکات: محمد عباسیان، دستیار کارگردان و برنامهریز: امیرحسین
ضیاء، گریم: کامران علیحسینی و ریحانه عادلنژاد، منشی صحنه: لادن رحمتی، طراح
صحنه: محسن افزونی، طراح لباس: مهسا امینیشکیب، دستیار صدا: علی عبدالحسینی،
دستیار صحنه: علی دهقانی، دستیار اول فیلمبردار: احسان رفیعیجم، دستیار دوم
فیلمبردار: عباس رضوانی، بازیگر نقش اول: سیدجلیل میرطبایی، بازیگران: محمدرضا
فروتن، ماهچهره خلیلی، شقایق فراهانی، امید روحانی، میثاق زارع و لادن رحمتی.
آیا میدانید سری ششم
سه شنبه, مهر ۲۶م, ۱۳۹۰آیا میدانید: مادر و همسر گراهام بل مخترع تلفن هردو ناشنوا بوده اند.
آیا میدانید: ده درصد وزن بدن انسان (بدون آب) را باکتریها تشکیل می دهند.
آیا میدانید: از هر ۱۰ نفر یک نفر در سراسر جهان در جزیره زندگی می کند.
آیا میدانید: یک اسب در طول یک سال ۷ برابر وزن بدن خود غذا مصرف می کند.
آیا میدانید: رشد دندانهای سگ آبی هیچگاه متوقف نمی گردد.
آیا میدانید: روشنائی قرص کامل ماه برابر هلال ماه می باشد.
آیا میدانید: یک خرس قادر است با سرعت یک اسب بدود.
آیا میدانید: اسب ها قادرند در حالت ایستاده بخوابند.
آیا میدانید: کانگرو ها قادرند ۳ متربه سمت بالا و ۸ متر به سمت جلو بپرند.
آیا میدانید: گونه ای از خر گوش قادر است ۱۲ ساعت پس از تولد جفت گیری کند.
آیا میدانید: دارکوب ها قادرند ۲۰ بار در ثانیه به تنه درخت ضربه بزنند.
آیا میدانید: سالا نه ۵۰۰ فیلم در امریکا و ۸۰۰ فیلم در هند ساخته می شود.
آیا میدانید: تمام قوهای کشور انگلیس جزو دارایی های ملکه انگلیس می باشد.
آیا میدانید: موریانه ها قادرند تا ۲ روز زیر آب زنده بمانند.
آیا میدانید: فیل ها قادرند روزانه ۶۰ گالن آب ۲۵۰ کیلو گرم یونجه مصرف کنند.
آیا میدانید: جغد ها قادر به حرکت دادن چشمان حود در کاسه چشم نمی باشند.
آیا میدانید: هشتاد درصد امواج مایکرو ویو تلفنهای همراه بوسیله سر جذب می شوند.
آیا میدانید: قدفضا نوردان هنگامی که درفضا هستند ۵ تا ۷ سانتیمتر بلند ترمیگردد.
آیا میدانید: بلژیک تنها کشوری است که فیلمهای غیراخلاقی را سانسورنمی کند.
آیا میدانید: موزپرمصرف ترین میوه کشورامریکا است.
آیا میدانید: درتمام انسانها ی کره زمین ۹۹۹ % شباهت ژنتیکی وجود دارد.
آیا میدانید: قلب انسان بطورمتوسط ۱۰۰ هزارباردرسال میتپد.
آیا میدانید: سطح شهر مکزیک سالانه ۲۵ سانتی متر نشست میکند.
آیا میدانید: پنجاه درصد جمعیت جهان هیچگاه در طول حیات خود از تلفن استفاده نکرده اند.
آیا میدانید: در هر ۵ ثانیه یک کامپیوتر در سطح جهان به ویروس آلوده می شود.
آیا میدانید: ظروف پلاستیکی ۵۰هزارسال طول میکشدتادرطبیعت شروع به تجزیه شدن کند.
آیا میدانید: موشهای صحرائی سالانه ۱/۳ منابع وذخائرعذائی جهان رانابود می سازند.
آیا میدانید: عمرسنجاقکها تنها ۲۴ ساعت است.
آیا میدانید: پلنگها قادرند تا ارتفاع ۵ متر به بالا بپرند.
آیا میدانید: اغلب ماره ها دارای ۶ ردیف دندان می باشند.
آیا میدانید: نود درصد سم مار ها از پروتئین تشکیل شده است.
آیا میدانید: دو سوم آدم رباییهای جهان در کلمبیا به وقوع می پیوندد.
آیا میدانید: سرود اصلی کشور یونان منشکل از ۱۵۸ بیت می باشد.
آیا میدانید: تمساح ها قادرندآرواره های خود را با نیرو ی ۱۳۰۰ کیلو گرم ببندند
برای دریافت یارانه به پلیس+۱۰ بروید
یکشنبه, مهر ۲۴م, ۱۳۹۰اگر هنوز کسی به هر دلیلی برای دریافت یارانه ثبتنام نکرده به پلیس+۱۰ مراجعه کند تا نسبت به ثبتنام وی اقدام شود.
رئیس مرکز آمار ایران در مورد تعداد افرادی که از دریافت یارانه انصراف دادند، آمار اعلامی از سوی سخنگوی اقتصادی را تایید کرد و گفت: تعداد زیادی از مردم در سامانه خود انصرافی سازمان هدفمندی یارانهها انصراف خود را اعلام کرده که بر این اساس چهار میلیون نفر در ایران از دریافت یارانه انصراف دادهاند.
وی با تشریح آخرین اقدامات مرکز آمار کشور در بحث آمارگیری نفوس و مسکن امسال بیان داشت: اکنون در مرحله دوم آموزش نیروهای آمارگیر خود هستیم که با گزینش نهایی، در دوم آبان ماه، ۵۴ هزار آمارگیر را در سراسر کشور آماده اعزام به شهرها و روستاها میشوند.
این مسئول ارائه آمار و اطلاعات در کشور اذعان داشت: طرح سرشماری نفوس و مسکن که به فاصله پنج سال از آخرین سرشماری انجام میشود با هدف عمران و آبادانی در کشور صورت میگیرد و هیچ ارتباطی با هدفمندی یارانهها و موضوعاتی چون انتخابات ندارد.
آذر ادامه داد: پشتیبانیهای لازم، امکانات و کالاهای مورد نیاز انجام و به استانها ارسال شده و همه چیز برای شروع هفتمین طرح سرشماری نفوس و مسکن در ایران فراهم است.
رئیس مرکز آمار کشور با اشاره به اطلاعات موردنیاز ماموران آمارگیر در سراسر کشور تصریح کرد: مردم تنها شناسنامه، کارت ملی، کد پستی و اطلاعات مسکن خود را در دسترس داشته باشند و الزامی برای رویت اسناد و مدارک افراد و یا اخذ آنها وجود ندارد زیرا ملاک کار در این طرح خوداظهاری است.
آذر عنوان کرد: بر اساس آمار سال ۸۵، ۳۲ درصد از جمعیت ایران را جامعه روستایی و ۶۸ درصد را نقاط شهری تشکیل میداد ولی پیشبینی میکنیم امسال جمعیت روستایی ایران به ۲۲ درصد کاهش یابد.
وی درصد خطا را در این طرح پایین دانست و ابراز داشت: ماموران آمارگیر ما با انگیزه و تعهد بسیار خوب در طول ۲۱ روز عملیات آمارگیری را با نهایت دقت انجام میدهند که امیدواریم با همکاری مردم دقیقترین اطلاعات بهمنظور اتخاذ تصمیمات مناسب در ابعاد مختلف مدیریتی جمعاوری شود.
رئیس مرکز آمار کشور اضافه کرد: دستمزد ماموران آمارگیر به نسبت سال ۸۵، رشدی ۵۰ درصدی داشته و هریک از این نیروها برای همکاری ۲۱ روزه ۵۰۰ هزار تومان دستمزد میگیرند.
وی در بخش دیگری از اطلاعات مرکز آمار ایران را در موضوعاتی چون وضعیت صنعت، بازرگانی و واردات بهروز ندانست و تاکید کرد: در این زمینه بهخاطر تاخیر در ابلاغ بودجهها و عدم ارائه بهموقع اطلاعات از دستگاههای ذیربط، کمی عقب هستیم.
آذر خاطرنشان کرد: نخستین سرشماری نفوس و مسکن در ایران سال ۱۳۳۵ انجام شده و هفتمین طرح سرشماری در دوم آبانماه سال جاری با مجهزترین و بهروزترین امکانات استخراج و پردازش اطلاعات انجام خواهد شد.
رئیس مرکز آمار ایران یادآور شد: نتایج اولیه این سرشماری در اول آذرماه و نتایج نهایی آن در پایان اردیبهشت سال آینده اعلام میشود.
منبع: فارس
موزه استاد صبا
جمعه, مهر ۲۲م, ۱۳۹۰استاد ابوالحسن صبا از اساتید بزرگ موسیقی اصیل ایران است. او در ۱۲۸۱ ش، در تهران متولد شد. پدرش، ابوالقاسم کمالالسلطنه، فرزند محمد جعفرخان صدرالحکما، فرزند محمودخان صبا، شاعر و نقاش بلند آوازه عهد ناصری، و از مردان فاضل و هنردوست عصر خویش بود. کمالالسلطنه طبیب و ادیب و دوستدار موسیقی بود. سه تار را دلنشین مینواخت و اولین استاد پسرش بود. صبا علاوه بر نوازندگی، گاه آهنگ نیز میساخت و علاوه بر موسیقی، ادبیات کلاسیک ایران را به خوبی میشناخت و زبان انگلیسی را میدانست. او به پرورش گل نیز علاقهمند بود. ساز اصلی استاد ویولن بود که آن را نزد حسینخان هنگ آفرین فراگرفت. همچنین سنتور را نزد علیاکبر شاهی و حبیب سماعی، کمانچه را نزد حسینخان اسماعیلزاده، ضرب را نزد حاجیخان ضربی، نی را نزد اکبرخان، تار را نزد استاد علینقی وزیری و سه تار را در مکتب استاد میرزا عبدالله و غلامحسین درویش به کمال رسانید. در جوانی به مدرسه کمالالملک رفت و نقاشی را فراگرفت. همچنین، مهارتهایی چون سوهان کاری، نجاری، ریختهگری، معرقکاری و خاتمکاری به دست آورد که بعداً در ساختن آلات موسیقی به کار بست.
صبا در شب جمعه ۲۹ آذر ماه ۱۳۳۶ در سن ۵۵ سالگی به علت ناراحتی قلبی چشم از جهان فروبست. بعد از مرگ استاد، بر طبق وصیت ایشان و به خاطر تجلیل و قدردانی از این هنرمند نامی، خانه ایشان در ۲۹ آبان ۱۳۵۳، به موزه تبدیل گردید و همسر ایشان به کمک فرزندان استاد، اشیا و لوازم متعلق به استاد را جمعآوری و به موزه اهدا کردند.
بهطورکلی، موزه صبا به دو بخش تقسیم میشود: بخش اول شامل سازها، لوازم شخصی و آثار استاد از جمله ردیفهای موسیقی است; و بخش دوم اختصاص به کارهای دستی خانم صبا، همسر استاد صبا، دارد که شامل مجموعه تندیسهای مومی و لباسهای محلی و سنتی ایران قدیم است.
در حال حاضر موزه فعال، ولی نیازمند مرمت است.
موزه ابوالحسن صبا
موضوع : شخصیت ( استاد
ابوالحسین صبا )
وضعیت : فعال
وابستگی : وزارت ارشاد
سال تاسیس : ۱۳۵۴
هجری شمسی
ساعت بازدید : ۱۶-۸
روزهای تعطیل : پنجشنبه ها و جمعه ها و
تعطیلات رسمی
بهای بلیط داخلی : ۲۰۰۰ ریال
بهای بلیط خارجی : ۴۰۰۰ ریال
نشانی : تهران، میدان بهارستان، خ ظهیر الاسلام، شماره ۹۰
تلفن :
۰۲۱-۳۱۱۱۲۴۶
ابوالحسن صبا خانه کوچک اما خاندان بزرگی داشت.
پدرش ابوالقاسم کمال السلطنه فرزند محمد جعفر خان صدرالحکما فرزند محمود خان صبا
شاعر و نقاش بلند آوازه عهد ناصری بود.
ابوالحسن صبا به سال ۱۲۸۱ شمسی در چنین خاندانی پا به عرصه هستی نهاد. ساز اصلی صبا ویولن بود. اما در نواختن سازهای دیگر از قبیل سنتور، تار، سه تار، کمانچه، ضرب و نی به درجه استادی رسید.
صبا ویولن را نزد حسن خان هنگ آفرین، سنتور را نزد علی اکبر شاهی و حبیب سماعی، کمانچه را نزد حسین خان اسماعیل زاده، ضرب را نزد حاجی خان ضربی، نی را نزد اکبر خان، تار را نزد استاد علینقی وزیری، سه تار را در مکتب استاد میرزا عبدالله و غلامحسین درویش به کمال رساند.
در جوانی نیز به مدرسه کمال الملک رفت و از وی تعلیم نقاشی گرفت. چند تابلو رنگ و روغن که تصویر منظره، گل، پرنده و حیوانات است از او در موزه صبا یعنی در همین خانه در حال ویرانی که در سال ۱۳۵۳ به موزه تبدیل شد، به یادگار مانده است.
در این موزه اشیاء شخصی صبا و همسرش و نیز سازها و کتابهای او نگهداری می شود.
استاد صبا در سال ۱۳۰۶ از طرف استاد علینقی وزیری مامور شد تا در رشت مدرسه ای مخصوص موسیقی تاسیس کند.
وی نزدیک دو سال در رشت اقامت کرد و در آنجا ضمن تعلیم موسیقی، به روستاها و کوهپایه های شمال رفت و به جمع آوری آهنگ های محلی پرداخت و ارمغان های بی نظیری از این سفر به همراه آورد. زرد ملیجه، دیلمان، رقص چوبی قاسم آبادی، امیری مازندرانی و چند قطعه دیگر یادگار همین دوره از زندگی اوست.
در سال ۱۳۱۸ که رادیو تهران تاسیس شد، صبا در رادیو به کار نوازندگی پرداخت ولی در همه حال در هنرستان موسیقی به کار تدریس و تحقیق موسیقی اشتغال داشت و در اواخر عمر نیز در منزلش کلاس موسیقی دایر کرده بود و علاقه مندان را تعلیم می داد.
شاگردان معروف صبا عبارتند از علی تجویدی، فرامرز پایور، حسین تهرانی، حسین ملک، حسن کسایی، غلامحسین بنان، محمد بهارلو، ابراهیم قنبری، رحمت الله بدیعی، مهدی خالدی، عطاء الله خرم، همایون خرم، داریوش صفوت، لطف الله مفخم پایان و …
صبا علاوه بر اینکه ادبیات کلاسیک ایران را به خوبی می شناخت، زبان انگلیسی را خوب می دانست و از ادبیات جدید ایران نیز اطلاع داشت.
این موسیقیدان بزرگ، آثار نیما و هدایت را می خواند و با نیما و شهریار روابط نزدیک داشت.
او با شهریار از ایام جوانی دوست و رفیق گرمابه و گلستان بود. این دوستی تا پایان عمر او دوام کرد و در زمان مرگ نیز شهریار بر بالین او حضور داشت.
صبا در ۲۹ آذر ماه سال ۱۳۳۶ در سن ۵۵ سالگی به علت ناراحتی قلبی چشم از جهان فروبست. آرامگاه صبا در ظهیرالدوله شمیران در خیابان دربند واقع شده که آن نیز در دست ویرانی است.
آیا ظهور نزدیک است؟
جمعه, مهر ۲۲م, ۱۳۹۰
آیا ظهور نزدیک است؟
چه خوشست بوی عشق از نفس نیازمندان دل از انتظار خونین دهن از امید خندان
بنا بر نص صریح قرآن کریم، هنگامی که حضرت موسی(علیه السلام) بر آن شد که برای ملاقات و مناجات با پروردگار خویش آهنگ کوه طور نماید، قوم خویش(بنی اسراییل ) را فراخواند و آنان را وعده کرد که تا پایان سی روز آینده به سوی ایشان باز خواهد گشت و آنگاه که خداوند متعال ده روز دیگر بر آن سی روز افزود عده ای از بنی اسرائیل گفتند موسی (علیه السلام) خلف وعده کرده و این مسأله زمینه ساز فتنه سامری و گوساله پرستی قوم یهود گردید. (الأعراف/۱۴۲)
با توجه به پیامها و عبرتهای موجود در آیه یاد شده باید گفت یکی از آفتها و آسیبهایی که می تواند به منزله یک تهدید برای نهضت انسان ساز و امید آفرین مهدویت به شمار رود مسأله "توقیت" یا تعیین وقت واقعه ظهور است.
به فراست می توان دریافت که مسأله "توقیت" اساسا بر خلاف فلسفه و مفهوم واقعی انتظار فرج است و ای بسا منتظران را سرخورده، دلسرد و ناامید سازد و یا اینکه در اصل اعتقاد ایشان به پدیده ظهور خدشه وارد آورد. چه آنکه وقتی گفته می شود ظهور در فلان زمان مشخص حتما واقع خواهد شد ولی در زمان وعده شده ظهور تحقق نپذیرد آنگاه فرد منتظر افزون بر اینکه ممکن است ایمان خویش را نسبت به اصل ظهور منجی از دست دهد سرشکسته، مأیوس و ناامید نیز خواهد شد. از سوی دیگر چنانچه گفته شود ظهور تا فلان زمان خاص به وقوع نخواهد پیوست آنگاه فرد منتظر به خیال اینکه هنوز تا زمان ظهور فرصت کافی در اختیار دارد تلاش خویش را برای دستیابی به آمادگی لازم برای واقعه ظهور فروخواهد گذاشت.
این روزها در برخی از محافل دینی به نقل از مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی بهجت، (دامت برکاته) گفته می شود که ایشان در قبال سوالی مبنی بر بشارتهایی درباره ظهور فرموده اند که ظهور نزدیک است؛ آنقدر نزدیک که حتی افراد سالخورده نیز می توانند به درک واقعه ظهور حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه) امیدوار باشند.
بدینسان می توان گفت کارکرد حقیقی انتظار در عصر غیبت در گرو عدم تعیین وقت خاص برای واقعه ظهور می باشد.
از همین روست که در کثیری از روایات منقول از اهل بیت علیهم السلام، ادعای تعیین وقت ظهور برابر با "کذب" خوانده شده و شیعیان مأمور به تکذیب این مدعیان گردیده اند. چنانکه در توقیع مبارک امام زمان علیه السلام به "اسحاق بن یعقوب" آمده است:
"… و اما ظهور الفرج فإنه إلی الله تعالی ذکره و کذب الوقّاتون"(3)
(و اما آشکار شدن فرج وابسته به اراده حق تعالی است و وقت گزاران دروغزنانی بیش نیستند)
البته نهی از "توقیت" نباید منجر به این شود که شیعیان و منتظران، امر ظهور را پدیده ای دور از دسترس و مستقل از اراده خویش،که در آینده ای محتمل و نامعلوم به وقوع خواهد پیوست، بیانگارند. بلکه باید با حفظ روحیه نشاط و امید، همواره ظهور را در چند قدمی خویش ببینند و این همان چیزی است که در برخی مجامع روایی و پاره ای از متون دینی بدان تصریح شده است چنانکه در دعای "عهد" آمده است:
"… اللهم اکشف هذه الغمة عن هذه الامة بحضوره و عجل لنا ظهوره انهم یرونه بعیدا
و نریه قریبا"(4)
(پروردگارا! با حضور ولی و دوست خود اندوه را از دلهای این امت
بزدای ودر ظهور وی شتاب کن (هرچند) دیگران ظهور حضرتش را دور می انگارند و لی ما آن
را نزدیک می بینیم)
بنا بر آنچه گذشت گفتنی است این روزها در برخی از محافل دینی به نقل از مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی بهجت، (دامت برکاته) گفته می شود که ایشان در قبال سوالی مبنی بر بشارتهایی درباره ظهور فرموده اند که ظهور نزدیک است؛ آنقدر نزدیک که حتی افراد سالخورده نیز می توانند به درک واقعه ظهور حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه) امیدوار باشند. (این نقل قول را از زبان آیت الله ناصری از اینجا دریافت کنید)
راقم این سطور از یک سو در امین و ثقه بودن این علمای فرزانه ذره ای تردید ندارد. از سویی دیگر ظاهر این سخن ممکن است با پاره ای از احادیث منقول از اهل بیت علیهم السلام(روایتهایی که با عنوان "توقیت" شهرت یافتهاند(۵)) سازگار نیفتد بنابراین دیدگاه معقول و روی آورد منطقی در قبال مساله یاد شده چیست؟
به عقیده ما نمی توان و نباید از سر شتابزدگی و با اخذ موضع عجولانه، شأن و منزلت برخی از سرمایه ها و ذخیره های علمی و معنوی این کشور را زیر سوال برده آنها را در عداد وقت گزاران امر ظهور و مصادیقی برای این گونه روایتها به شمار آورد بلکه می بایست آنجا که سخنی چنین تامل برانگیز( آنهم به نقل از عالمی فرهیخته و دانشمند که خود بیش و پیش از ما بر اینگونه روایات اطلاع و اشراف کامل دارد) مطرح می شود تمام سعی و دقت خویش را در فهم صحیح مراد و مقصود گوینده به کار بندیم.
به فراست می توان دریافت که مسأله "توقیت" اساسا بر خلاف فلسفه و مفهوم واقعی انتظار فرج است و ای بسا منتظران را سرخورده، دلسرد و ناامید سازد و یا اینکه در اصل اعتقاد ایشان به پدیده ظهور خدشه وارد آورد.
و اما رهیافت معقول و پاسخ به سوال مزبور در گرو تقدیم چند مقدمه است:
یکم:
همانگونه که غیبت بر دو گونه است: غبیت صغری و غیبت کبری؛ ظهور نیز بر
دو گونه است: ظهور اصغر و ظهور اکبر.
منظور از ظهور اکبر همان فرج حقیقی و تحقق حکومت عدالت محور آخرین حجت خدا در دوران آخر الزمان است اما مراد از ظهور اصغر، تحقق پاره ای از نشانه های آخر الزمان نظیر رویدادهای اجتماعی همانند قیامها و جنگها، وبرخی حوادث طبیعی همچون زلزله، سیلابها، خسوف و کسوف غیر عادی، و نیز برخی نشانه های خاص می باشد که در برخی کتب مانند کتاب"عصر ظهور" تألیف عالم فرزانه آیت الله کوران به تفصیل تبیین و بررسی شده است.
دوم:
وقوع برخی از نشانه های یاد شده حتمی است بدین معنا که تا این نشانه ها
تحقق نپذیرد ظهور واقع نخواهد شد. برخی نشانه ها نیز محتمل الوقوعند.
سوم:
هر یک از نشانه های یاد شده به تنهایی در حکم معدّات (۶) و به منزله علت
ناقصه (۷) برای تحقق ظهور اکبر انگاشته می شوند اما اراده و فعل انسانها به عنوان
جزء اخیر علت تامه (۸)در تحقق ظهور اکبر نقشی سرنوشت ساز و تعیین کننده دارد لذا در
شماری از روایات، یکی از وظایف خطیر منتظران در عصر غیبت دعا و استغاثه به محضر
ربوبی به منظور تعجیل در امر فرج معرفی شده است؛ و حضرت حجت علیه السلام خود راز
گشایش این مسأله را به ما آموخته اند آنجا که درتوقیع صادر شده از ناحیه حضرتش می
فرمایند:
"… و اکثرو الدعا لتعجیل الفرج فإن ذلک فرجکم" (9)
(… تا می توانید برای تعجیل در فرج دعا کنید چرا که فرج شما همان است.)
نتیجه گیری:
قدر مسلم پاره ای از نشانه های ظهور در عصر حاضر تحقق یافته است.
ظهور این نشانه ها(ظهور اصغر) نوید بخش قریب الوقوع بودن ظهور اکبر است لکن اراده و
فعل آدمیان می تواند در کنار سایر اسباب، موجب تسریع و یا تاخیر آن گردد.
پی نوشت ها:
۱- بقره/۲۱۴
۲- با استفاده از مقاله"زمزمه های ظهور" نوشته
شفیعی سروستانی
۳- صدوق، محمدبن على بن الحسین، کمالالدین و تمامالنعمة،
ج۲، ص۴۸۳، ح۴; طوسى، محمد بن الحسن، همان، ص۱۷۶٫
۴- مفاتیح الجنان، دعای
عهد
۵- منظور روایتهایی است که مفاد کلی آنها این است که هر کس برای امر ظهور
حضرت حجت عج الله تعالی فرجه الشریف وقتی تعیین کند دروغزنی بیش نیست از جمله :
حضرت مهدی حجت بن الحسن (ع) به سفیر خود نوشتند: خدایت ارشاد کناد و ثابت دارد و
نگهداریت فرماید: سئوال از منکرانی که از خاندان وپسرعموهای من می باشند کرده بودی
بدانکه میان خدای عزوجل و میان کسی قرابتی نیست و هر کس مرا انکار کند از من نیست و
راه او راه پسر نوح (ع) خواهد بود و اما راه عمویم جعفر و فرزندش راه برادران یوسف
(ع) است و اما مالهای شما را ما نمی پذیریم مگر برای آنکه پاک شوید و هر که خواهد
برساند و هر که خواهد ببرد و قطع کند و آنچه خدا به ما داده بهتر از آن چیزی است که
به شما داده و اما ظهور فرج آن امرش با خدا است و وقت گذاران دروغ می گویند. (بحار
ج ۵۳ ص ۳، یوم الخلاص ص ۲۰۴). و یا روایت های دیگری چون:""کذب الوقاتون، انا اهل
بیت لانوقت " و " کذب الوقاتون، کذب الوقاتون، کذب الوقاتون " در جای دیگری فرموده
اند:خداوند اراده کرده است که با وقت تعیین کنندگان، مخالفت ورزد: " والی اللهِ
اَن یخالفَ وقتَ الموقّتین" (اصول کافی جلد ۱ صفحه ۳۶۸ )
۶- اموری که زمینه
ساز ظهور پدیده ای خاص می باشند.
۷- در اصطلاح اهل فلسفه علت ناقصه، به شیء مؤثر
در پیدایش معلول اطلاق می شود به عنوان مثال در پیدایش یک نهال مجموعه ای از عوامل
با یکدیگر همکاری می کنند نظیر آب، خاک، نور خورشید، کود، باغبان و… هر یک از این
عوامل به تنهایی در حکم علت ناقصه(علت تأثیر گذار) برای پیدایش معلول(نهال) به شمار
می روند.
۸- اگر تحقق یک شیء مشروط به شرایطی چند باشد؛ در صورت تحقق مجموع آن
شرایط اصطلاحا گفته می شود که علت "تامه" شد ه است و در این صورت پیدایش معلول
ضروری و اجتناب ناپذیر خواهد بود. حکیمان بر این باورند که اراده در افعال آدمیان
آخرین شرط ظهور فعل(جزء اخیر علت تامه) به شمار می رود.
۹- مجلسى، محمدباقر،
بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۷۷٫
دیه ۷۰۰ میلیون تومانی به کودکان سوخته
پنجشنبه, مهر ۲۱م, ۱۳۹۰مدیر کل تعاون و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش از پرداخت بیش از هفت میلیارد ریال دیه به دانشآموزان حادثهدیده روستای درودزن فارس در سه شنبه آینده ۲۶ مهر ماه جاری خبر داد.
۱۰ برد پرگل ایران در تاریخ مقدماتی جام جهانی
پنجشنبه, مهر ۲۱م, ۱۳۹۰
تیم ملی ایران سه شنبه در یک بازی از مرحله مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۴ در ورزشگاه آزادی بحرین را گلباران کرد و بهترین برد خود در دو دوره اخیر مقدماتی جام جهانی را ثبت کرد. سایت گل به مناسبت این پیروزی پرگل همه بردهای پرگل ایران در مسابقات مقدماتی جام جهانی که با اختلاف بیش از ۳ گل بوده است را زیر ذره بین برده است:
ایران ۱۹- گوام ۰ (مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲)، ۴ آذر ۱۳۷۹- ورزشگاه باغشمال تبریز
بعد از شکست در جام ملتهای آسیا و کناره گیری جلال طالبی، براگا دستیار برزیلی او هدایت تیم ملی را موقتاً بر عهده گرفت و رکورد بهترین پیروزی تاریخ تیم ملی به نام او و شاگردانش نوشته شد. ایران در تبریز مقابل یک حریف گمنام قرار گرفت و رکورد بهترین پیروزی خود را پس از برد ۱۷ گله مقابل مالدیو ارتقا داد. کریم باقری بازهم مرد اول این بازی بود و ۶ گل به تنهایی وارد دروازه گوام کرد. علی کریمی ۴ گل زد و علی دایی و فرهاد مجیدی نیز هت تریک کردند. سهراب بختیاری زاده دو گل و نیکبخت واحدی نیز دیگر گل های ایران را به ثمر رساندند.
ایران ۱۷- مالدیو ۰ (مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸)، ۱۲ خرداد ۱۳۷۶- ورزشگاه عباسین دمشق
تیم ملی ایران در اولین بازی خود در مرحله اول مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸ مقابل حریف ناشناخته ای قرار گرفت و این تیم را گلباران کرد. کریم باقری مرد اول این بازی بود که رکورد بیشترین گل زده در یک بازی ملی را با ۷ گل به نام خود ثبت کرد. بر خلاف انتظار، علی دایی فقط دو گل در این بازی به ثمر رساند و حمید استیلی نیز هت تریک کرد. خداداد عزیزی(۲گل)، شاهرودی، میناوند و مهدوی کیا دیگر گل های ایران را به ثمر رساندند.
ایران ۹- مالدیو ۰ (مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸)، ۲۳ خرداد ۱۳۷۶- ورزشگاه آزادی تهران
دور برگشت مسابقات مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸ در مرحله اول در تهران برگزار شد. ایران در دومین بازی مرحله برگشت مقابل مالدیو نگون بخت صف آرایی کرد و این بار فقط ۹ گل به این تیم زد و از دو رقمی کردن حریف صرفنظر کرد. منصوریان، باقری و دایی هر کدام ۲ گل زدند و مهدوی کیا، شاهرودی و عزیزی نیز هر کدام یک گل وارد دروازه مالدیو کردند.
ایران ۷- قرقیزستان ۰ (مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸)، ۱۴ خرداد ۱۳۷۶- ورزشگاه عباسین دمشق
شاگردان محمد مایلی کهن بعد از پیروزی تاریخی مقابل مالدیو، این بار قرقیزستان تازه وارد به مسابقات را به توپ بستند. قرقیزها که به علت ورود دیرهنگام به دمشق بازی اول مقابل سوریه را ۳- صفر بازنده شده بودند، مقابل ایران نیز حرفی برای گفتن نداشتند و مقابل گل های کریم باقری(۲گل)، فرهاد مجیدی(۲ گل)، علی دایی، مهرداد میناوند و علی موسوی تسلیم شدند.
ایران ۷- لائوس ۰ (مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۶)، ۱۲ فروردین ۱۳۸۳- ورزشگاه ملی وین تیان
تیم ملی ایران با مربیگری برانکو ایوانکوویچ در مسابقات مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۶ حاضر بود و در دومین بازی خود در لائوس، تیم ملی این کشور را با یک برد پرگل پشت سر گذاشت. علی دایی ، رضا عنایتی و ابراهیم تقی پور دو گل زدند و لائوسی ها نیز یک بار دروازه خودی را باز کردند.
ایران ۷- لائوس ۰ (مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۶)، ۲۷ آبان ۱۳۸۳- ورزشگاه آزادی تهران
ایران در بازی برگشت نتیجه بازی رفت را تکرار کرد. بعد از برد مقابل قطر که باعث تضمین صعود تیم ملی به دور دوم مقدماتی جام جهانی شد، تیم ملی در هوای سرد ورزشگاه آزادی بار دیگر لائوس را گلباران کرد. علی دایی مرد اول این بازی بود که با زدن ۴ گل شمار گلهای ملی اش را ۳ رقمی کرد و ۱۰۲ گله شد. ضمن اینکه این آخرین باری بود که دایی در تیم ملی هت تریک کرد. نکونام دو گل زد و برهانی نیز دیگر گل ایران را در این بازی به ثمر رساند.
ایران ۶- تایوان ۰ ( مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴)، ۴ تیر ۱۳۷۲- ورزشگاه آزادی تهران
اولین باری که تیم ملی ایران در یک بازی از مقدماتی جام جهانی بیش از ۳ گل زد، در همین بازی مقابل تایوان بود. اتفاق مهم این بازی مصدومیت شدید احمدرضا عابدزاده بود که باعث شد او حدود یک سال خانه نشین شود. اصغر مدیرروستا با زدن ۴ گل ستاره این بازی بود و علی دایی و حمید استیلی نیز دیگر گلهای تیم ملی را به ثمر رساندند.
ایران ۶- تایوان ۰ ( مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴)، ۱۳ تیر ۱۳۷۲- ورزشگاه عباسین دمشق
مسابقات دور برگشت مرحله اول مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴ در دمشق برگزار شد و ایران در بازی مقابل تایوان نتیجه بازی رفت را تکرار کرد. شاگردان علی پروین در این بازی ۶ گل به تور دروازه تایوان دوختند. علی دایی ۲ گل زد و حمید درخشان، مجید نامجو مطلق، سید مهدی ابطحی و حمید استیلی نیز دیگر گل های تیم ملی را به ثمر رساندند.
ایران ۶- بحرین ۰ (مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۴)، ۱۹ مهر ۱۳۹۰- ورزشگاه آزادی تهران
در بین ۱۰ برد پرگل تیم ملی در مقدماتی جام جهانی، این برد اهمیت بیشتری دارد چرا که بحرین نسبت به دیگر حریفان گلباران شده توسط تیم ملی قوی تر بوده است. بحرین که در مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ مانع صعود تیم ملی به جام جهانی شد،در این بازی انتقام سختی را متحمل شد و دروازه این تیم شش بار توسط حسینی، جباری، عقیلی، تیموریان، انصاری فرد و رضایی باز شد.
ایران ۴- مالدیو ۰ (مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۴)، یکم مرداد ۱۳۹۰- ورزشگاه آزادی تهران
مالدیو برای دومین بار در مقدماتی جام جهانی مقابل ایران قرار گرفت. این تیم نسبت به ۱۴ سال قبل پیشرفت قابل ملاحظه ای داشت و ۱۳ گل کمتر از آن بازی دریافت کرد. کریم انصاری فرد ۲ گل و علی کریمی و سعید دقیقی نیر هر کدام یک گل در این بازی زدند تا کارلوس کی روش اولین برد رسمی اش را در تیم ملی ایران جشن بگیرد.
داستان امشب | همیشه یک راه حل وجود دارد…..
چهارشنبه, مهر ۲۰م, ۱۳۹۰کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد، پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهی او را می بخشد، و دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد و پیرمرد کلاه بردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت: اصلا یک کاری می کنیم، من یک سنگریزه سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه ای خالی می اندازم، دختر تو باید با چشمان بسته یکی از این دو را بیرون بیاورد. اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من بشود و بدهی بخشیده می شود و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می شود، اما اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود.
این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه بود. در همین حین پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت. دختر که چشمان تیزبینی داشت متوجه شد او دو سنگریزه سیاه از زمین برداشت و داخل کیسه انداخت. ولی چیزی نگفت!
سپس پیرمرد از دخترک خواست که یکی از آنها را از کیسه بیرون بیاورد.
دخترک دست خود را به داخل کیسه برد و یکی از آن دو سنگریزه را برداشت و به سرعت و با ناشی بازی، بدون اینکه سنگریزه دیده بشود، وانمود کرد که از دستش لغزیده و به زمین افتاده. پیدا کردن آن سنگریزه در بین انبوه سنگریزه های دیگر غیر ممکن بود.
در همین لحظه دخترک گفت: آه چقدر من دست و پا چلفتی هستم! اما مهم نیست. اگر سنگریزه ای را که داخل کیسه است دربیاوریم معلوم می شود سنگریزه ای که از دست من افتاد چه رنگی بوده است….
و چون سنگریزه ای که در کیسه بود سیاه بود، پس باید طبق قرار، آن سنگریزه سفید باشد. آن پیرمرد هم نتوانست به حیله گری خود اعتراف کند و شرطی را که گذاشته بود به اجبار پذیرفت و دختر نیز تظاهر کرد که از این نتیجه حیرت کرده است.
قلعه رودخان… محشرههههههه
سه شنبه, مهر ۱۹م, ۱۳۹۰در دورهٔ سلجوقیان این قلعه تجدید بنا شده و از پایگاههای مبارزاتی اسماعیلیان بوده است. بر روی کتیبه سردر ورودی قلعه که اکنون در موزهٔ گنجینهٔ رشت نگهداری میشود٬ درج شده که این قلعه در سال ۹۱۸ تا ۹۲۱ هجری قمری برای سلطان حسامالدین امیردباج بن امیر علاءالدین اسحق تجدید بنا شده است. این قلعه در ارتفاعی بین ۶۶۵ تا ۷۱۵ متر از سطح دریا واقع شده و در کنار آن رودخانهای با همین نام جاری است.
قلعه رودخان از دو بخش ارگ (محل زندگی حاکم و حرمسرای وی) و قورخانه (محل فعالیتهای نظامی و زندگی سربازان) تشکیل شده است. ارگ در قسمت غربی این بنا در دو طبقه واقع شده و جنس آن از آجر است. قراولخانهها در قسمت شرقی در دو طبقه با نورگیرها و روزنههای متعدد بر اطراف مسلط است. چشمهای نیز میان قلعه و گودترین محل آن وجود دارد.
بخش شرقی قلعه شامل دوازده ورودی، زندان، در اضطراری، حمام و آبریزگاه است. بخش غربی دوازده ورودی دارد، چشمه، حوض، آبانبار، سردخانه، حمام، آبریزگاه شاهنشین و چند واحد مسکونی که با برج و بارو محصور شدهاند، دیگر بناهای این بخش را تشکیل میدهند. ۴۰ برج دیدهبانی دور تا دور قلعه را احاطه کرده که اتاقهای هشت ضلعی آن با طاقهای گنبدی پوشانده شده است. دور تا دور دیوارها و برجها روزنههایی شیبدار دیده میشود که برای ریختن مواد مذاب و تیراندازی تعبیه شدهاند. لازم به ذکر است که در طول تاریخ قلعه، هیچگاه دشمنی به آن نفوذ نکرده و نتوانسته آن را فتح کند.
چون این قلعهٔ تاریخی در کنار رودخانهای بنا شده، به نام قلعهٔ رودخان خوانده میشود. واژهٔ «رودخان» در حقیقت مخفف «رودخانه» است. این قلعه در دورانهای تاریخی به نامهای «قلعهٔ هزارپله»، «حسامی»، «سکسار»، «سگسار» و «سگسال» نیز خوانده شده است. قلعه رودخان از نظر زمینشناسی در منطقهای بنا شده که در تقسیمبندی زمینشناسی به مجموعه گشت شهرت دارد و طبق بررسیهای اشتوکلین شامل دو فاز دگرگونی است. اولی مربوط به پرکامبرین-پالئوزوئیک با شدت دگرگونی بالا است و دیگری به زمان مزوزوئیک و با شدت دگرگونی پایین مطلق است. با توجه به گزارشهای زمینشناسی، احتمال وجود ذخایر آهن در این منطقه بالا است. شواهدی برای فعالیت معدن کاری باستانی در این منطقه گزارش شده است. ازجملهٔ آنها پسماندههای ذوب در این منطقه است.
دکوراسیون کاهگلی!
دوشنبه, مهر ۱۸م, ۱۳۹۰با اندکی تدبیر در چیدمان و حتی طراحی دکوراسین داخل خانه میتوان سادگی گذشته را که این روزها بیشتر در زندگیهای روستایی به چشم میآید به خانه برگردانید. شاید باور نکنید اما بسیار ساده و حتی ارزان.
خواص انواع گیاهان داروئی، عصاره و عرقیات
دوشنبه, مهر ۱۸م, ۱۳۹۰امیدواریم که با استفاده از این داروها زندگی با نشاط و طولانی را تجربه کنید….
عرق گیاهی اسطوخدوس (مفرح اعصاب)
رفع اضطراب، ضد تشنج، آرام بخش، خواب آور،
تقویت کننده مغز و اعصاب
عرق گیاهی شنبلیله (دیابت)
علاج قند خون از راه فعال کردن لوز المعده و تولید
انسولین طبیعی
عرق گیاهی شوید (چربی سوز)
پایین آورنده کلسترول، تری گلیسیرید خون و
چربیهای زائد
عرق گیاهی برگ زیتون (فشار خون)
پایین آورنده فشار خون، فیبرینولیتیک، کنترل
آرتیمیهای قلبی
عرق گیاهی شیرین بیان (زخم معده)
ضد اسپاسم ضد ترشح اسید معده، رفع التهاب
دستگاه گوارش، زخم اثنی عشر و زخم معده
عرق گیاهی زنجبیل (تقویت جنسی)
اختلالات نعوظ، انزال زودرس، افزایش اسپرم،
کمبود تمایلات جنسی
عرق گیاهی ترخون (اشتهاء آور)
افزایش اشتها، چاق کننده، تقویت عمومی بدن،
صفرازدا
عرق گیاهی خارشتر (سنگ شکن)
دفع سنگهای کلیه و مجاری ادرار با منشاء اگزالات
کلیسیم، ضد اسپاسم، قولنجهای کلیوی، عفونت
عرق گیاهی آویشن (هربال کلد)
رفع علائم سرماخوردگی، سینوزیت و آنفولانزا، ضد
سرفه، خلط آور و ضد التهاب دهان و گلو، عفونت بدن
عرق گیاهی زیره (لاغری)
چربی سوز، رفع اشتهای کاذب، از بین بردن چربیهای زیر
پوستی
عرق گیاهی شاهتره (جوش و آکنه)
درمان آکنه، رفع جوشهای چرکی زیر پوستی و نوک
سیاه، تقویت کبد
عرق گیاهی گشنیز (حساسیت و آلرژی)
رفع حساسیتهای پوستی و فصلی، اگزما، رفع
خارش جوش، کورک و لک صورت، ضعف و تنبلی کبد
عرق گیاهی سنبل الطیب (تقویت قلب)
تقویت عضلات قلب، تپش قلب و تنظیم ضربان،
رفع احتقان قلب، کنترل فشار خون عصبی
عرق گیاهی زنیان (مفاصل)
رفع دردهای آرتروز و مفاصل، اسپاسم عضلانی،
روماتیسم، رفع آرتریت، رفع دردهای سیاتیک، نقرس
عرق گیاهی کاکوتی (کولیت)
مکمل و درمان التهاب رودهای، کولیت، کولیت
زخمی
عرق گیاهی رازیانه (پریود)
تنظیم عادات ماهیانه، تقویت تخمدانها، دفع کیست،
اختلالات قبل از قاعدگی، فیبروم
عرق گیاهی گزنه (پروستات)
درمان هیپر پلازی پروستات، تکرار ادرار سوزش و درد
هنگام دفع ادرار
عرق گیاهی نسترن (مفتح قلب)
رفع تصلب شرائین، گرفتگی عروق کرونر، واریس
عرق گیاهی گل زوفا (آسم)
رفع علائم آسم (اسپاسم ریه و خلط آور)، ضد سرفه
عرق گیاهی بابونه (روماتیسم)
رفع علائم روماتیسم (کاهش درد و التهاب، رفع
عفونت)
عرق گیاهی دارچین (سینوزیت خوراکی)
رفع علائم سینوزیت (نزله، سردرد و
التهاب)
عرق گیاهی گل رومی (یبوست و گوارشی)
مشکلات گوارشی، احساس نفخ، یبوست
عرق گیاهی بادرنجبویه (کم خونی)
کم خونی، کمبود آهن، تقویت عمومی بدن
عرق گیاهی مرزه کوهی (ضد اسهال)
رفع اسهالهای عفونی و معمولی، رفع التهاب
روده، ضد تهوع و ضد استفراغ، مسمومیت، احساس ناخوشی
عرق گیاهی مورد (تقویت پیاز مو)
کمک به رویش مجدد مو، ضد ریزش، سفیدی مو)
عرق گیاهی پونه (شب ادراری)
شب ادراری کودکان، تقویت مثانه، تکرار ادرار
بزرگسالان، رفع افتادگی مثانه
عرق گیاهی خارخاسک (سنگ مثانه و کیسه صفرا)
دفع سنگهای مثانه و کیسه صفرا و
مجاری ادرار با منشاء اگزالات کلیسیم، ضد اسپاسم
عرق گیاهی هل (هاضم)
باد شکم، دل درد، دل پیچه، چنگ زدن، اسپاسم، قولنج، مقوی
دستگاه گوارش
عرق گیاهی گل ختمی (عفونت بدن)
دفع عفونت دستگاه ادراری، سوزش ادرار
عرق گیاهی بومادران (ضد انگل)
رفع کرمک، کرم آسکاریس، کیست ژیاردیا
عرق گیاهی بولاع اوتی (تیروئید)
رفع اختلالات غده تیروئید (کم کاری)
عرق گیاهی یونجه (پوکی استخوان)
رفع علائم پوکی استخوان، نازک شدن
استخوان
عرق گیاهی آنیسون (میگرن)
رفع علائم میگرن، درد ضربان دار یک طرف سر یا
دوطرف، تهوع و استفراغ، درد پشت سر
عرق گیاهی بید (تب بر)
رفع تب بالای مداوم یا متناوب و تبهای دیگر، مسکن
عرق گیاهی بهار نارنج (افسردگی)
رفع علائم افسردگی، خستگی، تمرکز ضعیف، استرس
زیاد
عرق گیاهی کرفس (بواسیر)
درمان بواسیر، شقاق مقعد، یبوست، خونریزی و درد
عرق گیاهی گل همیشه بهار (رازن)
قائده آور، تقویت تخمدانها و محرک هورمون
استروژن، مدر حیض و بول (قائده آور و ادرار آور)
عرق گیاهی میخک (آرام بخش)
کوفتگی عضلات و استخوان، درد بدن، مهار پروستا
گلاندینها
عرق گیاهی گلپوره (ایمنی بدن)
تقویت کننده قدرت دفاعی بدن، مقوی و نیرو
دهنده
عرق گیاهی گل سرخ (افسردگی)
ضد افسردگی، اضطراب، استرس، نشاط آور، کم بودن
تمایلات جنسی بانوان
عرق گیاهی کاسنی (یائسگی)
رفع علائم یائسگی، گر گرفتگی، عرق شبانه، تب بدن،
احساس آشفتگی
عرق گیاهی رزماری (انرژی)
مکمل خوراکی انرژی زا، افزایش انرژی و وزن، حجم
ساز، سرشار از ویتامین، رشد عضلات و استخوان
عرق گیاهی ورون (حافظه)
تقویت هوش و حافظه، تقویت تمرکز حواس، ضد اضطراب،
استرس و آلزایمر
عرق گیاهی تمشک (تصفیه خون)
تصویه خون و رقیق نمودن خون، تب بر، درمان
آبله
بنا به گفته حکیم ابو علی سینا، زمان مناسب جهت درمان و بهبود بیماری با داروی
گیاهی ۴٠ روز میباشد.
منبع: سیناکو
موز فروشی که کشورش را متحول کرد
یکشنبه, مهر ۱۷م, ۱۳۹۰
موز فروشی که کشورش را متحول کرد!!!
درکشوری با مساحت ۳۲۰۰۰۰ کیلومتر مربع وجمعیتی بالغ بر ۲۷ میلیون نفر
واقع در جنوب غرب آسیاکه شغل اکثر مردمانش کشاورزی در مزارع موز، اناناس
وکائوچو ویا صید ماهی بوده وتا قبل از سال ۱۹۸۱ اکثرا
" در روستاها وجنگلها ودر پائینترین سطح امکانات زندگی میکردند و درآمدسرانه هر نفر کمتر از ۱۰۰ دلار بود ومناقشات وجنگهای مذهبی ناشی از وجود ۱۸ دین ومذهب ونژاد کشوررا بشدت نا امن نموده بود خداوند شخصی را بعنوان هدیه برایشان فرستاد که کسی نبود به جزmahadir binmohamat,یاهمان مهاتیر محمدکه تمام دنیا اورا با این نام میشناسند وبه او احترام میگذارند. مهاتیر کوچکترین عضو خانواده ۱۱ نفره ای بود که شغل معلمی پدرش تکافوی برآوردن آرزوی پسرش مهاتیر جهت خریدن دوچرخه برای رفت وآمد به دبیرستان را نمیکرد بنابراین مهاتیر جهت برآورده نمودن آرزویش شروع به فروختن موز در خیابان بعد از اتمام اوقات مدرسه نمود. مهاتیر پس ازاتمام دبیرستان وارد دانشگاه پزشکی کشور همسایه سنگاپور شده وهمزمان مسئولیت اتحادیه دانشجویان مسلمان آن دانشگاه را برعهده گرفت . سال ۱۹۵۳ پس از فارغ التحصیلی به کشورش بازگشت وبعنوان پزشک جراح به استخدام نیروهای انگلیسی که کشورش را اشغال کرده بودند درآمد ، پس از خروج نیروهای انگلیسی ودر سال ۱۹۵۷ با افتتاح مطبی شروع به طبابت نموده ونیمی از وقتش را صرف معالجه رایگان افراد فقیر نمود . در سال ۱۹۶۴ به مدت ۵ سال بعنوان نماینده در مجلس ملی فعالیت نمود ودر سال ۱۹۷۰ کتاب معروف خود بنام"" آینده اقتصادی مالزی "" را به رشته تحریر درآورد که همین کتاب بعدها پایه واساس تفکرات آن مرد جهت تحول اقتصادی کشورش گردید . بهرحال مهاتیر در سال ۱۹۷۴ بعنوان سناتور وارد مجلس سناودر سال ۱۹۷۵ بعنوان وزیر آموزش وپرورش وسپس نیابت نخست وزیر وبالاخره در سال ۱۹۸۱ به سمت نخست وزیری نائل گردید. تکرار میکنم سال ۱۹۸۱ یعنی سال شروعانقلاب اقتصادی یک جراح در مالزی!! ولی پرسش اساسی این است که آن جراح مالیزیایی چه کاری انجام داد ؟!!! نخست |
ارتش ساسانی افتخار جاوید ایران و ایرانیان
جمعه, مهر ۱۵م, ۱۳۹۰نخبه ی سپاه عهد ساسانی مانند دوره ی اشکانیان عبارت بود از سوار نظام زره پوش و سنگین اسلحه ٬ که از سواران نژاده تشکیل می یافت. سواره نظام ( اسواران ) در صف جنگ مقام اول را حایز و فتح و ظفر منوط به قوت و شجاعت آنها بود.
آمیانوس افسر یونانی تبارسواره نظام ارتش روم که متولد شهر انطاکیه در سوریه
بوده ٬ از نزدیک شاهد این ارتش مخوف بوده است. او به همراه ژولیانوس امپراتور روم
در جنگ با ایران درزمان پادشاهی شاپور دوم ساسانی شرکت داشته و پس از شکست و کشته
شدن ژولیانوس به همراه بازمانده سپاه روم به روم بر میگردد و به کار نگارش تاریخ
روم می پردازد و از نظامی گری کناره می گیرد. او ارتش ایران را در دشت های
پهناورمیان رودان ( بین النهرین ) اینگونه توصیف می کند :
ایرانیان افواج منظم
سواره نظام زره پوش را با صفوفی چنان انبوه به مقابله ی رومیان می فرستادند ٬ که
از برق زره و سلاح آنان چشم دشمنان خیره می شد. افواج سوار گویی یکپارچه آهن بود.
تن افراد بکلی از صفحات آهن پوشیده شده بود و چنان این آهن بر بدن می چسبید که
مفاصل خشک زره به سهولت از حرکات اعضای بدن تبعیت می کرد. برای محافظت چهره نقابی
بر رخ می افکندند و بدین جهت هیچ تیری ممکن نبود بر بدن کارگر شود مگر در سوراخ
های کوچکی که در مقابل چشم و شکاف های باریکی که زیر سوراخ های بینی تعبیه کرده
بودند و از آنجا با کمال صعوبت نفس می کشیدند. بعضی از آنها نیزه ای در دست گرفته
٬ در یک جا بی حرکت می ایستادند ٬ چنانکه گفتی به وسیله زنجیر آهن به هم متصل شده
اند. در جوار آنان تیراندازان دستها را دراز کرده کمان خود را به زه می کردند ٬ به
قسمی که زه به جانب راست سینه تماس می یافت و پیکان تیر به دست چپ می پیوست. در
اثر فشار ماهرانه ی انگشت ٬ تیر می جست و خروشی از آن بر می خواست و جراهتی هولناک
وارد می کرد.
او در جای دیگر می گوید :
ایرانیان در جنگ مغلوبه طاقت نمی آوردند ٬ زیرا فقط
عادت داشتند شجاعانه از دور بجنگند و اگر می فهمیدند که قوای آنها عقب نشینی آغاز
کرده است ٬ مانند ابر طوفانی پس می کشیدند و چون از عقب تیراندازی می کردند دشمن
نمی توانست آنها را تعقیب کند.
او در ادامه می گوید:
ایرانیان به سوار نظام بیش از سایر قسمتها اعتماد
داشتند ٬ زیرا در آن صنف همه ی نجبا و اشراف خدمات بسیار دشواری انجام می
دادند.
همچنانکه در عهد هخامنشی مرسوم بود در دوره ساسانیان نیز هیئتی از اسواران برگزیده تشکیل داده بودند که " هیئت جاودانان " نامیده می شد که مرکب از ده هزار نفر بود و فرمانده ی آن ملقب به ورثرگنیگان خودای بود. در کنار این واحد ٬ واحد دیگری نیز وجود داشته است که واسطه ی شجاعت و بی باکی از مرگ به " نام گیان اوسپار " ( جان سپار ) خوانده می شده اند.
در پشت سر سواره نظام ٬ فیل ها قرار می گرفتند. نعره و بو و منظره ی وحشت آور آنها اسبهای دشمن را می ترسانید. پیلبانان بر پشت آنها نشسته ٬ هر یک کاردهای دسته بلند به دست راست می گرفتند ٬ تا اگر گاهی فیلی در اثر حمله ی دشمن ترسیده و در صفوف لشگر افتد و سربازان را بر زمین افکند و پایمال کند ٬ پیلبانان کارد را در فقرات پشت گردن حیوان فرو برده و از پایش در آورد.
در انتهای سپاه پیاده نظام ( پایگان ) قرار داشت که فرمانده آنها را پایگان سالار می گفتند. افراد پیاده مانند میرمیلوهای رومی مسلح به سپر و نیزه و کلاهخود بودند و در پشت جبهه خدمت می کردند. این پیادگان از روستاییان عادی بودند که خدمت نظام از وظایف آنها محسوب می شد و بدون امید اجرت و پاداش به جنگ می رفتند. برخی از این گروه سپرهای خمیده بلند داشتند ٬ که از نی ساخته می شد و پوستی بر آن می کشیدند. بطور عموم باید گفت که این دسته سربازان خوبی نبوده اند.
در کنار این واحد ها همواره واحد های ارسالی از دیگر شاهان تابع شاهنشاه ایران
نظیر کوهستانی های قفقاز و جنوب دریای کاسپین از جمله گیل ها و کادوسی ها و ورت ها
و آلبانی ها و دیلمیان و سواران ارمنی و سربازان سکائی ( سیستانی ) بودند که در
این بین همچون دوران هخامنشی سکاها بهترین یاوران ارتش ایران بودند.
واحد های
بزرگ سپاه را گند می گفتند و فرماندهی آنها با گندسالاران بود. تقسیمات کوچکتر را
درفش و از آن کوچکتر را وشت می نامیدند که البته هر درفش پرچمی مخصوص داشت که در
آن نقشی تصویر شده بود.
منبع : ایران در زمان ساسانیان ( پروفسور آرتور کریستین سن )
آیابزرگ شدن پروستات باعث سرطان پروستات می شود
جمعه, مهر ۸م, ۱۳۹۰پروستات یکی از اعضای ویژه مردان است و پایینتر از مثانه و در لگن قرار گرفته است. پروستات قسمت ابتدایی مجرای ادراری مردان را احاطه میکند… به گزارش سرویس بهداشت و درمان ایسنا، بزرگی خوش خیم پروستات، سرطان پروستات و عفونت پروستات از بیماریهای مهم پروستات هستند. بزرگی خوش خیم پروستات و عوارض عدم درمان [...]
جشن تولد ساده بازیگر معروف زن در تئاتر شهر + عکس
پنجشنبه, مهر ۷م, ۱۳۹۰- دوشنبه شب تئاتر شهر تهران میزبان یک مراسم ساده و غیر رسمی بود تا به بهانه تولد هما روستا بازیگر تئاتر و سینما از او تجلیل شود. به گزارش خبرآنلاین، این مراسم ساده و صمیمی را گروه اجرایی نمایش«فیل» تدارک دیده بود. گروهی که این روزها نمایش یاد شده…
آیابزرگ شدن پروستات باعث سرطان پروستات می شود
پنجشنبه, مهر ۷م, ۱۳۹۰پروستات یکی از اعضای ویژه مردان است و پایینتر از مثانه و در لگن قرار گرفته است. پروستات قسمت ابتدایی مجرای ادراری مردان را احاطه میکند… به گزارش سرویس بهداشت و درمان ایسنا، بزرگی خوش خیم پروستات، سرطان پروستات و…
مادر درختان درگذشت
سه شنبه, مهر ۵م, ۱۳۹۰به گزارش دویچه وله، وانگاری ماتهای سالها علیه قطع بیرویه درختان در کشورش، کنیا مبارزه کرد و فعالیتهای متعددی را در زمینه حقوق بشر انجام داد. او در سال ۱۹۷۷ پروژهای را با نام " کمربند سبز" با هدف درختکاری در این کشور به راه انداخت که بزرگترین پروژه از نوع خود در آفریقا به شمار میرود. به واسطه این پروژه از آن زمان تا کنون میلیونها درخت کاشته و هزاران فرصت شغلی ایجاد شدهاند.
وانگاری ماتهای از سال ۲۰۰۳ به مدت دو سال نماینده وزیر محیط زیست کنیا بود. او همچنین، علاوه بر تدریس در دانشگاه، در دهه هفتاد میلادی سازمان صلیب سرخ کنیا را اداره میکرد. فعالیتهای خانم ماتهای همیشه با مخالفتهای دولت دانیل آراپ موی روبرو میشد و به همین دلیل او چندین سال را در زندان سپری کرد.
در سال ۲۰۰۴ وانگاری ماتهای به عنوان نخستین زن آفریقایی، جایزه صلح نوبل را دریافت کرد.
وانگاری ماتهای در سال ۱۹۴۰ در روستایی کوچک در کنیا متولد شده بود و به دلیل استعدادی که از خود نشان داد توانست برای تحصیل به مدرسه ای مذهبی و مشهور در کنیا وارد شود. او سپس با دریافت یک بورس در رشته بیولوژی در دانشگاهی در آمریکا ادامه تحصیل داد. در سال ۱۹۷۱ وانگاری ماتهای توانست به عنوان نخستین زن کنیایی مدرک دکترای خود را از دانشگاه نایروبی کسب کند.
خانم ماتهای بامداد دوشنبه ۲۶ سپتامبر در پی ابتلا به بیماری سرطان در نایروبی درگذشت.
درمان جدید برای سرطان پروستات
دوشنبه, مهر ۴م, ۱۳۹۰«سرطان پروستات» یکی از سرطانهای متداول در مردان است و به همراه سرطان ریه یکی از علتهای مهم مرگ در …
فرار جذاب ترین زن جهان به یک روستا ! +عکس
دوشنبه, مهر ۴م, ۱۳۹۰بازیگر انگلیسی رز هانتینگتن وایتلی برای فرار از زندگی شهری و دغدغه های شهرت اقدام به خرید یک کلبه در یک روستا کرده است. وایتلی ۲۴ ساله که اخیرا با ستاره انگلیسی هالیوود جبسون استتهام زندگی جدیدی را آغاز کرده است در دو شهر نیویورک و لس آنجلس آمریکا و دیوون…
زندگینامه و معرفی دیااکو
شنبه, مهر ۲م, ۱۳۹۰دیوکس هم که دقیقا همین انتظار را داشت گفت من برای قبول این کار چند شرط دارم که باید عملی کنید . اول اینکه برایم قصری بسازید و برایم سربازانی محیا سازید تا از من حمایت و پاسداری کنند . این شروط را روسای قبایل قبول کردند و دیوکس ( دیااکو ) از این تاریخ به بعد شاه مادها شد . اولین اقدام شاه جدید فراهم آوردن نگهبانانی برای خود و سپس ساختن پایتخت بود . وی برای این منظور همدان را که یونانی ها اکباتانه میگویند جهت پایتخت برگزید . البته دیوکس ( دیااکو ) از قرار معلوم این شهر را بنا نکرد زیرا این شهر در کتیبه تیگلات پلسر اول تخت عنوان امدانه ذکر شده است . اما پادشاه ماد بر جمعیت آن افزود ؛ نام هگمتانه به معنی جای اجتماع می باشد و ظاهرا بدان اشاره دارد که طوایف مادی که در گذشته پراکنده بودند ؛ به گونه ای متراکم در آنجا جمع شدند . شهر جدید احتمالا از روی نمونه شهرهای جلگه ای بنا گردید .
این شهر بر روی تپه ای ساخته شده و هفت دیوار تو در تو داشت که دیوارهای درونی به ترتیب مشرف بر دیوارهای بیرونی بودند ؛ بطوری که درونی ترین دیوار از بقیه دیوارها بلند تر بود . قصر پادشاه که خزاین او در آنجا نگهداری می شد ؛ درون هفتمین دیوار واقع شده بود . این دیوار کهدرونی ترین دیوار هفتگانه به شمار می رفت ؛ کنگره های زرگون داشت و حال آنکه دیوارهای دیگر مانند برج بیروس نیمرود رنگهای روشن داشتند . این کنگره ها و بویژه رنگ های آن در نزد بابلیان نمادهای خورشید و ماه و سیارات بودند اما در نزد مادها این گونه رنگ آمیزی صرفا وام گیری هنری بوده . دیوکس ( دیااکو ) ؛ در این کاخ مراسمی برای بار نیز مقرر می داشت که احتمالا به تقلید از دستگاههای آشور بوده است . در این کاخ کسی نمی توانست با شاه روبرو شود و دادخواست ها را پیامگذاران به شاه می دادند . بدین منظور این آیین تشریفات وضع شده بود تا با دشوار کردن دسترسی به پادشاه ترس و اخترام در دل مردم القا کنند (( ببینید این دیوکس چه مخی بوده عقلش چقدر کار می کرده . ۳۰۰۰ سال پیش واسه اینکه کاری کنه که مردم علیهش قیام نکنند و هر کسی فکر نکنه که این تا دیروز آدم عادی بود امروز هم هست نمی زاشت کسی ببینش که مردم فکر کنن این از اون آدم های مهمه و ما آدم عادی هستیم پس حرف اون درسته خدایی دمش گرم به این می گن مغزه متفکر )) .
دیوکس ( دیااکو ) در مدت پنجاه و سه سال پادشاهی ( ۶۵۵ – ۷۰۸ ق . م ) فرصت آن را داشت که قبایل ماد را که تا آن زمان پراکنده بودند متحد سازد و به ملیت واحدی مبدل کند . اگر او همان دیااکویی نباشد که در کتیبه های آشوری از آن نام رفته لا اقل این خوش اقبالی را داشته که آشوریان به وی نپرداختند ( نجنگیدن ) زیرا سناخریب در جنگ بابل و ایلام ( سوزیانا ) آن قدر گرفتار بودند که دیگر مجال اندیشیدن به کوههای بلند و صعب العبور کردستان را نداشتند و تنها خطری که از جانب آشور ؛ مادها را تهدید می کرد ؛ اعزام نیروی آشوری یه اللیپی یعنی کرمانشاه کنونی بوده است . بقیه نقاط کشور همچنان در سکون و آرامش بود و خراجش را به صورتی منظم می پرداخت بطوری که آشوریان هیچ بهانه ای برای مداخله نیافتند .
با ورزش به جنگ سرطان بروید
شنبه, مهر ۲م, ۱۳۹۰ یکی از قدرتمندترین و موثرترین ابزارها برای پیشگیری از ابتلا به سرطان ورزش
است. همانطور که داشتن برنامه ورزشی منظم میتواند به حفظ وزن متعادل کمک کند،
فشار خون را تنظیم نماید و نگرش به زندگی و روحیه افراد را بهبود بخشد، قادر است
احتمال بروز و پیشرفت برخی از سرطانها را نیز کاهش دهد. تحقیقات متعددی که در
این زمینه انجام شده است، نشان میدهد فعالیت بدنی و ورزش منظم، خطر ابتلا به
سرطانهای خاصی را کاهش میدهد؛ به خصوص سرطانهای سینه و روده بزرگ.
متخصصان
سرطانشناسی اعتقاد دارند هر زمانی به فکر ورزش باشید، به سلامت خود کمک کردهاید.
آنها میگویند نکته مثبت این است که در هر سن و سالی، با شروع ورزش از فواید آن
بهرهمند خواهید شد. اما در تحقیقاتی که تاکنون انجام شده است، ارتباط میان ورزش
منظم و پیشگیری از ابتلا به برخی از سرطانها مشخص شده است. در این فرصت به برخی
از این موارد اشاره میکنیم.
احتمال ابتلا به سرطان اندومتر رحم تا ۳۴ درصد میان خانمهایی که ۱۵۰ دقیقه
در هفته یا زمانی بیشتر از این ورزش میکنند، کاهش مییابد. این پژوهشگران همچنین
دریافتند خطر ابتلا به این سرطان میان خانمهایی که شاخص توده بدنی آنها کمتر از
۲۵ است، نسبت به کسانی که اضافه وزن دارند تا ۷۳ درصد کاهش مییابد.
سرطان روده بزرگ یکی از شایعترین سرطانهاست که البته قابل پیشگیری است.
افرادی که شیوه زندگی سالمی را در پیش میگیرند و در برنامه روزانه خود زمانی بیش
از ۳۰ دقیقه ورزش میکنند، احتمال ابتلا به این بیماری را کاهش میدهند. در واقع
طبق نظر متخصصان و بر اساس تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده است، ۲۳ درصد
سرطانهای روده بزرگ با رعایت شیوه زندگی سالم قابل پیشگیری است.
برخی یافتهها نشان داده است رابطهای میان فعالیت بدنی و کاهش خطر ابتلا به
سرطان پروستات وجود دارد. در حقیقت مردانی که ورزشهای منظمی در برنامه زندگی آنها
بوده است، نسبت به کسانی که فعالیت فیزیکی نداشتهاند، خطر کمتری نسبت به ابتلا به
سرطان پروستات یا مرگ ناشی از آن نشان دادهاند. بنابراین متخصصان عقیده دارند،
ورزش منظم و دائمی در برابر ابتلا به سرطان پروستات از مردان محافظت میکند. البته
این متخصصان توصیه میکنند ابتدا به نوع ورزشی که انتخاب میکنید توجه داشته
باشید. چون ورزش باید مورد علاقه شما باشد تا مدت زمان بیشتری ادامه پیدا کند.
خانمهایی که سابقه خانوادگی سرطان سینه دارند، با افزودن ۲۰ دقیقه ورزش در
روز میتوانند خطر ابتلا به این بیماری را کاهش دهند. این ورزش باید ۵ روز در هفته
تکرار شود و در کنار آن به دیگر نکات و عادات زندگی سالم نیز اهمیت داد. بنابراین
حتی اگر تاکنون زندگی بیتحرکی داشتهاید و ورزش را به طور کامل کنار گذاشته
بودید، نگران نشوید؛ چون متخصصان عقیده دارند هیچ وقت برای شروع ورزش دیر نیست.
ورزش منظم خطر ابتلا به سرطان ریه را برای افرادی که در حال حاضر سیگاری هستند
یا آنها که در گذشته سیگاری بودهاند، کاهش میدهد. در حقیقت احتمال ابتلا به این
بیماری برای افرادی که در ورزشهای متوسط تا شدید شرکت میکنند و در طول زندگی به
طور مرتب آن را ادامه میدهند، کاهش مییابد.
اگر چه هنوز مطالعات بیشتری باید در این زمینه انجام شود، اما برخی شواهد حاکی از وجود رابطهای میان ورزش منظم و کاهش خطر ابتلا به سرطان تخمدان است. بنابراین میبینید تنها با چند دقیقه ورزشکردن در طول روز میتوان خطر ابتلا به بیماریها و سرطانهای مختلف را کاهش داد.
مهران مدیری
شنبه, مهر ۲م, ۱۳۹۰مهران مدیری زادهٔ ۱۸ دی ۱۳۴۰ از والدینی اراکی، کارگردان و بازیگر
مجموعههای طنز سینما و تلویزیون ایران است. از جمله مجموعههای تلویزیونی که وی
کارگردانی و بازیگری آنها را برعهده داشته میتوان از پاورچین،
نقطهچین، شبهای برره، باغ مظفر، مرد هزار چهره،
مرد ۲ هزار چهره و قهوه تلخ نام برد.
مهران مدیری
متولد دهه ۴۰ در تهران است. او که در خانواده ای هنردوست به دنیا آمده فعالیتهای
هنری خود را از نخستین سالهای نوجوانی شروع کرد و تا قبل از ورود به رشته تئاتر در
دانشگاه،در چندین اثر نمایشی به عنوان بازیگر شرکت نمود. تحصیلات آکادمیک او در
رشته «تئاتر» ،به دلیل حضور او در جبهه های جنگ، ناتمام ماند اما عشق او به هنرهای
نمایشی، بار دیگر او را به عرصه نمایش در تئاتر و رادیو کشانید. او تا سال ۱۳۷۲ با
نمایشهای زیادی چون: شوخی، تلگراف، آرسنال، پانسیون، سیمرغ، هملت، کیسه بوکس و …
روی صحنه رفت. و در این دوران با بسیاری از بزرگان تئاتر کشور چون «قطب الدین
صادقی» و «میکائیل شهرستانی» همکار شد.
کارگردانی مجموعه های: ببخشید شما(۱۳۷۸)،پلاک ۱۴ (۱۳۷۹-۱۳۷۸) ،نودشب (۱۳۷۹) و طنز ۸۰ (نوروز۸۰)، بازی در یک سریال تلویزیونی بنام «دردسروالدین» (۱۳۸۰) و بازیگری و بازیگردانی فیلم سینمایی «توکیو بدون توقف»، که به نوعی ادامه روندتکمیلی تجربه های هنری او محسوب می شد، وی را به چنان پختگی و تجربه رسانیده بود تا بار دیگر اتفاق جدیدی را در عرصه کمدی نمایشی ایران به ثبت برساند.
در سال ۸۱، او به همراه همکار نویسنده اش «پیمان قاسم خانی»، قومی را خلق کردند بنام «برره»، اهل ناکجاآبادی به همین نام . «پاورچین» با طرح معضلات فرهنگی و بیماری های اخلاقی ساکنان روستای خیالی«برره»، رذایل اخلاقی اجتماع و سنتهای غلط مردم آن را چنان بی رحمانه به نقد کشید که این مجموعه را بزرگترین اتفاق نمایشی در تاریخ تلویزیون ایران لقب داد و این تازه آغاز ماجرا بود. در حالی که مجموعه تلویزیونی «نقطه چین» آنچنان که شایسته ی مدیری و همکارانش بود مطرح نشد و مجموعه داستانی «جایزه بزرگ» نیز با وجود پربیننده بودن، در حد و اندازه های مدیری از آب در نیامد، او به گذشته ی برره سفر کرد تا داستان هایی جدید را در فضای ۵۰ سال قبل ایران روایت کند.
«شبهای برره» که در سال ۸۴ ساخته شد و به روی آنتن رفت، جایگاهی بود تا حرفهای در گلو مانده جامعه به زبان بیاید. از دردها، مشکلات و ناهنجاری های فرهنگی مردم ایران که سالها در قالب سنت ها و آداب و رسوم غلط و بی ریشه دامنگیر آنان شده بود. مدیری و گروهش در طی چند ماه سختی ها و ناهمواری های زیادی را تحمل کردند و از زیر تیغ تیز بی مهری ها، کوته فکری ها، انتقادهای تند و شایعات بی اساس گذشتند تا «شبهای برره» بار خود را سالم به مقصد برساند … و «برره» ماندگار شد.
مهران مدیری در کنار علاقمندی هایش به هنر نمایش و کارگردانی و تلاشی که برای
رسید به جایگاه کنونی اش کرده است همواره به عالم موسیقی نیز عشق و ارادت خاصی
داشته است. او با انتشار نخستین آلبوم موسیقی اش در سال ۷۹، در مقام خواننده و نیز
در نخستین کنسرت رسمی خود که در بهمن ماه ۱۳۸۳ در تهران اجرا کرد، با انتخاب
هوشمندانه ملودی ها، تصنیف ها و صدای دلنشینی که از سوی شنوندگان آثارش مقبول
افتاده بود، ثابت کرد که موسیقی را خوب می شناسد و نیز سلیقه مردم هنردوست ایران را
!
امروز او معتقد است بیش از آنچه که باید ،برای کار وقت صرف کرده است.
مجلهٔ
نیوزویک در مقالهای او را بیستمین مرد قدرتمند سال ۲۰۰۹ در ایران نامیده است.
جشنواره ها و جوایز
- کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از
بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم همیشه پای یک زن در میان است –
۱۳۸۶
قهوه تلخ
<<قهوه ی تلخ>> ۳۲ بازیگر اصلی دارد و
داستان آن با بازی سیامک انصاری در نقش مورخ آغاز شد. او در ابتدای داستان که در
دنیای امروز میگذرد، یک فنجان قهوه تلخ میخورد و با خوردن آن به تاریخ سفر
میکند. او در طول زمان به مورخی تبدیل میشود که در مرور خاطرات تاریخی خود، هربار
دچار مسائلی میشود که این مسائل داستانهای سریال را رقم میزند.
داستانهای
مجموعه تلویزیونی «قهوه تلخ» توسط امیر مهدی ژوله و خشایار الوند نوشته وبه تهیه
کنندگی حمید ومجید آقاگلیان تهیه شده است .
بمب خنده (کریسمس ۲۰۱۱ یا ماهواره)
در نیمه دی ماه ۱۳۸۹ فیلمی از مهران
مدیری در حال تقلید برنامههای ماهوارهای در فضای وب، و همچنین بهصورت لوح فشرده
منتشر شد که به سرعت به یکی از پربازدیدترین لینکها در محیط وب فارسی و شبکههای
اجتماعی تبدیل شد، اما کسی نمیدانست متعلق به کدامیک از آثار مدیری است.
سرانجام مهران مدیری در ۲۸ دی ماه ۱۳۸۹ به پخش این کلیپ واکنش نشان داد و گفت در
اردیبهشت سال ۱۳۸۷، حدوداً یکماه پس از پخش سریال مرد هزار چهره، طراحی چند سی دی
برای تولید در شبکه نمایش خانگی را داشتهاست که یکی از آنها موضوع ماهواره بود.
فیلمبرداری این کار در شهریور سال ۸۷ به اتمام رسید، اما قبل از اینکه مونتاژ، ساخت
تیتراژ و موسیقی این آثار شروع شود، پیشنهاد ساخت سریال مرد دوهزار چهره به او داده
شد و ساخت این سریال آغاز گردید و کلاً از پخش این برنامهها منصرف شد؛ تا اینکه
متوجه شد که این سی دی به صورت غیر مجاز پخش شدهاست .او افزود این موضوع به شدت در
حال پیگیری است.
در سال ۱۳۸۷ به گروه موسیقی کوبهای دارکوب پیوست و کنسرت بزرگی را به همراهی این گروه و ۳ خواننده
دیگر (علی رضا عصار- رضا یزدانی – نیما مسیحا) به نفع سازمان ملل در سالن بزرگ
وزارت کشور اجرا نمودند
فیلم و سی دی کنسرت مهران مدیری در سال ۸۳ نیز با اینکه به گفته خودش آمادهاست
هنوز منتشر نشدهاست.
دکترای افتخاری
دانشگاه لیبرتی آمریکا (American
Liberty University) به پاس انجام فعالیتهای هنری و انسانی، به مهران مدیری مدرک
دکترای افتخاری اهدا کرد. مراسم اهدای دکترا به مدیری در ۲۱ تیرماه ۱۳۹۰ (۱۲ ژوئن
۲۰۱۱) در دانشگاه لیبرتی واقع در لسآنجلس برگزار شد که مهران مدیری به دلیل ضبط
ادامه مجموعه قهوه تلخ نتوانست در این مراسم حضور پیدا کند. در این مراسم، دکتر
رونالد برینر به نمایندگی از مهران مدیری این مدرک را دریافت کرد و حمید سلطانی آن
را در ایران به مهران مدیری رساند.
آثـار :
خرگوش ، سال ۱۳۵۳ ، کارگردان : حمید عالمی
شوخی ، سال ۱۳۵۶ ، بازیگر
، کارگردان : صدرا رسولی
تلگراف ، سال ۱۳۵۸ ، بازیگر ، کارگردان : مهدی
شریفی
پلنگ نادان ، سال ۱۳۶۲ ، بازیگر ، کارگردان : بهروز سلیمی
یک طنز و یک
غم آوا ، سال ۱۳۶۴ ، بازیگر ، کارگردان : بهروز سلیمی
ساعت عمو اسکندر ، سال
۱۳۶۶ ، آهنگساز ، کارگردان : حسن شکلاتی
آرسنال ، سال ۱۳۶۷ ، بازیگر ، کارگردان
: محسن حاجی یوسفی
پانسیون ، سال ۱۳۶۸ ، بازیگر ، کارگردان : محسن حاجی
یوسفی
سیمرغ ، سال ۱۳۶۹ ، بازیگر ، کارگردان : دکتر قطب الدین صادقی
هملت ،
سال ۱۳۷۰ ، بازیگر ، کارگردان : دکتر قطب الدین صادقی
کیسه بوکس ، سال ۱۳۷۱ ،
بازیگر
آثار تلویزیونی :
سریال مشتهای کوچک ، کارگردان: ثریا قاسمی، بازیگر ،
۱۳۷۱
سریال حکایتها ، کارگردان: مجتبی یاسینی، بازیگر،۱۳۷۱
سریال پندهاواندرز
ها، کارگردان: مجتبی یاسینی، بازیگر، ۱۳۷۱
سریال نوروز ۷۲ ، کارگردان : داریوش
کاردان ، بازیگر ، ۱۳۷۲
سریال باغ گیلاس ، کارگردان : مجید بهشتی ، بازیگر ،
۱۳۷۲
سریال پرواز ۵۷ ، بازیگر/ کارگردان ، ۱۳۷۲
سریال ساعت خوش ، بازیگر/
کارگردان ، ۱۳۷۳
سریال سال خوش ، بازیگر/ کارگردان ، ۱۳۷۴
سریال نوروز ۷۶ (
شبکه ۲ ) ، بازیگر/ کارگردان ، ۱۳۷۶
سریال نوروز ۷۶ ( شبکه ۱ ) ، بازیگر/
کارگردان ، ۱۳۷۶
سریال ۷۷ ، بازیگر/ کارگردان ، ۱۳۷۷
سریال ببخشید شما ،
مجری/ کارگردان ، ۱۳۷۸
سریال
پلاک ۱۴ ، بازیگر/ کارگردان ، ۱۳۷۸
سریال ۹۰ شب ، بازیگر/ کارگردان ، ۱۳۷۹
سریال طنز ۸۰ ، بازیگر/ کارگردان ، ۱۳۸۰
سریال دردسر والدین ، کارگردان: مسعود
نوابی ، بازیگر، ۱۳۸۱
سریال پاورچین ، بازیگر/ کارگردان ، ۱۳۸۱
سریال نقطه
چین ، بازیگر/طراح صحنه و لباس/کارگردان ،۱۳۸۲
سریال جایزه بزرگ ، بازیگر/
کارگردان ۱۳۸۴
سریال شب های برره ، بازیگر/ کارگردان
باغ مظفر , بازیگر/
کارگردان
آثار سینمایی :
دیگه چه خبر ؟ ، کارگردان : تهمینه میلانی ، دستیار طراح
صحنه ۱۳۷۲
دیدار ، کارگردان : محمد رضا هنرمند ، بازیگر ، ۱۳۷۲
توکیو بدون
توقف ، کارگردان : سعید عالم زاده ، بازیگر و بازیگردان ، ۱۳۸۱
آثار رادیویی
:
بازیگر داستانهای شب رادیو
دیوانه از قفس پرید به کارگردانی بهزاد
فراهانی ، ۱۳۷۰
دژ به کارگردانی اکبر زنجانپور ، ۱۳۷۰
واسکادلوگاما به
کارگردانی جواد شیرگر ، ۱۳۷۱
موشها و آدمها به کارگردانی محمد عمرانی ، ۱۳۷۱
گوینده برنامه جلوه های پایداری
آثار موسیقایی :
کاست برای کودکان ، بازیگر ، کارگردان : بهروز غریب پور،
۱۳۷۲
دلتنگی ها ، دکلمه اشعار هاتف علیمردانی ، ۱۳۷۸
از روی سادگی، خواننده،
موسیقی بابک بیات و فردین خلعتبری، ۱۳۷۹
خوانندگی بر روی فیلم سینمایی همنفس ،
موسیقی : فردین خلعتبری ، ۱۳۸۲
خوانندگی بر روی سریال مهر و ماه ، ۱۳۸۳
اجرای
کنسرت به همراه ارکستر مجلسی ، موسیقی : فردین خلعتبری ، ۱۳۸۴
خوانندگی بر روی
سریال شبهای برره، موسیقی محلی، ۱۳۸۴
افتخارات :
طوطی طلایی بهترین بازیگر ، ۱۳۵۳ ، برای تئآتر خرگوش
کاندیدای بهترین
کارگردانی ، ۱۳۷۵ ، برای ساعت خوش
بهترین بازیگر و کارگردان ، ۱۳۷۷ ، برای
مجموعه ۷۷
بهترین بازیگر و کارگردان ، ۱۳۷۸ ، برای مجموعه ببخشید شما
بهترین
بازیگر و کارگردان ، ۱۳۸۱ ، برای مجموعه پاورچین ، دنیای تصویر
بهترین بازیگر و
کارگردان ، ۱۳۸۲ ، برای مجموعه پاورچین ، شبکه جهانی جام
بهترین کارگردان طنز ،
۱۳۸۴ ، شبکه ۳
بهترین بازیگر طنز ۱۳۸۵ – دریافت تندیس حافظ ، جشن دنیای
تصویر
دهکده توریستی ۴ هزار ساله ایرانی
یکشنبه, تیر ۱۲م, ۱۳۹۰به گزارش برنا، روستای کندلوس در منطقه کجور نوشهر در استان مازندارن قرار دارد و یکی از روستاهای دارای بافت ارزشمند و از مناطق نمونه گردشگری کشور است.
خانه های قدیمی با نمایی از چوب، سقف های چوبی، پنجره های کوچک زیبا، دیوارهای کاه گلی و کوچه های سنگ فرش شده، چشمه های آب معدنی و نهرهای جاری نمای روستای کندلوس را می سازند.
موزه مردم شناسی این روستا دارای آثار ارزشمندی است که آن را از سایر
موزه های کشور مسثتنی می سازد. این مجموعه برای زنده نگاه داشتن فرهنگ، هنر و سنت
های زیبای مردم کجور تاسیس شده است.
دهکده توریستی کندلوس در منطقه کجور مازندران تمدن های بسیاری را در دورهای مختلف تاریخی به خود دیده است. در این دهکده آثاری از تمدن قبل از میلاد، تمدن ایران قبل از اسلام و تمدن ایران بعد از اسلام دیده شده است.زنان کندلوسی جاجیم، جوراب، دستکش و بلوز پشمی می بافند، گندم آسیاب می کنند، سبزی خوردن می کارند، شیر گاوها را می دوشند و هیزم می شکنند.
برای رسیدن به موزه دهکده باید از میان کوچه های باریک و سنگفرش روستا
بگذرید.
البته در این مسیر حتما زمانی را صرف دیدن خانه های منحصر به فرد و
سرشار از خاطره و تاریخ این روستا می کنید.
اگر به کندلوس سفر کردید حتما به موزه گیاهان دارویی این روستای ارزشمند
سر بزنید. مجموعه کشاورزی که به کار کشت، تولید و بسته بندی گیاهان اصلی دارویی،
معطر و روغن های گیاهی مشغول است.اهمیت این مجموعه جدا از این موارد به دلیل کاشت
گیاه ژنتیک های ارزشمند درآن است.مردم روستای کندلوس، به زبان مازندرانی (
کجوری)حرف می زنند.
" کمال الملک " در سفری که به همراه ناصر الدین شاه به این روستا داشته است، تابلویی از این دهکده نقاشی کرده است که در حال حاضر در" کاخ موزه صاحبقرانیه " قرار دارد.برای رسیدن به این روستا از مسیر کندوان حرکت کنید، این مسیر در کیلومتر ۲۵ جاده چالوس به کرج بعد از عبور از دوراهی کجور و طی کردن مسافتی در حدود ۳۵ کیلومتر به دهکده کندلوس می رسد.
۷ کیلومتر بعد از مرزن آباد به دوراهی کجور می رسید، در این راه فرعی بعد از طی کردن حدود ۴۲کیلومتر مسیر کوهستانی به روستای کندلوس می رسید.
بدون شک این روستا از زیباترین مناطقی است که تا به حال و در همه عمرتان دیده اید. روستای ۴ هزار ساله ای که همه زیبایی هایش را جایی میان دره های البرز مرکزی در جنوب دریای خزر و میان کوه ها پنهان کرده است و خودش را تنها به کسانی نشان می دهد که به سراغش می روند.
hadihessami: مهاجرت مردم به روستاها با بحران اقتصادی یونان
یکشنبه, تیر ۱۲م, ۱۳۹۰مهاجرت مردم به روستاها با بحران اقتصادی یونان
http://www.iribnews.ir/Default.aspx?Page=MainContent&news_num=291519
دانشگاه شمال تفکیک جنسیتی شد
شنبه, تیر ۱۱م, ۱۳۹۰دکتر احمد احمدپور با اشاره به اجرای صد در صدی طرح تفکیک جنسیتی در دروس عمومی این دانشگاه، به ایسنا گفت: "سایر دروس و واحدها نیز در دستور کار اجرای این طرح قرار دارند. طرح تفکیک جنسیتی برای تمامی دانشجویان جدید الورود نیز اجرا میشود."
به گفته او از مهرماه اجرای طرح تفکیک جنسیتی در دانشگاه مازندران با جدیت بیشتری پیگیری میشود: "با توجه به برگزاری جلسات مشترک با روسای دانشکدهها و مدیران گروهها، این طرح تا جایی که در حد امکانات دانشگاه باشد اجرا میشود."
پیش از این دکتر رضا روستا آزاد، رئیس دانشگاه صنعتی شریف درباره برنامه های این دانشگاه برای تفکیک جنسیتی گفته بود: "کلاسهای جداگانه ای برای دانشجویان پسر و دختر سال اول دانشگاه برگزار می شود. در این راستا دانشگاه شریف برنامه هایی را برای تفکیک جنسیتی در نظر گرفته است."
همچنین جلیل دارا، مدیر کل اداره امور فرهنگی وزارت علوم درباره تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها و اجرای آن از سال تحصیلی جدید گفته است: "مطابق قوانین موجود بایستی این تقاضاها و درخواستها سالها پیش اجرا میشد. مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی این بوده است که اگر دانشگاهها امکان جداسازی کلاسها را داشته باشند، باید کلاسها و فضای دانشگاه را جدا کنند و سیاست وزارت علوم نیز این است که تا جای امکان، دانشجویان دختر و پسر از هم تفکیک شوند. دانشگاههایی که این امکان را دارند به تاکید وزیرعلوم ملزم به اجرای این طرح هستند."
جشن دامادی فوتبالیست مشهور ایران + عکس
چهارشنبه, تیر ۸م, ۱۳۹۰عادل کلاه کج در یک اقدام پسندیده فرهنگی، جشن دامادی خود را در روستای پدری اش رودزرد رامهرمز برگزار کرد.به گزارش البرز نیوز، عادل کلاه کج فوتبالیست هم تبار مان که سابقه ی گلزنی در شهرآورد پایتخت را در کارنامه ی ورزشی خود دارد، روز جمعه ۳/۴/۹۰ در روستای زادگاه…
عکس گرفتن مهناز افشار با ظاهر روستایی در پرتره !!
دوشنبه, تیر ۶م, ۱۳۹۰در پی انتشار تصاویر جدید از مهناز افشار بازیگر موفق سینمای ایران,عکسی از او قابل توجه است که با ظاهر روستایی(فیلم یه عاشقانه ساده)در پرتره عکس گرفته است.این موضوع می تواند نشانه علاقه خاص مهناز افشار به فیلم یه عاشقانه ساده باشد چرا که نقش یک زن روستایی را در…
تبدیل جنگلهای شمال به محل تخلیه زباله
دوشنبه, تیر ۶م, ۱۳۹۰هر چند دفن زباله های شهری یک مشکل عمومی در همه شهرها است اما در شمال کشور به
دلایل مختلفی نظیر بالا بودن جمعیت در واحد سطح، کوهستانی بودن، جنگلی و مرطوب
بودن، بالا بودن سطح سفره زیرزمینی در دشت ها و موارد قابل توجه دیگر، از اهمیت
ویژه ای برخوردار است.
کاظم نصرتی رئیس جامعه جنگلبانی ایران با انتقاد از رویه دفن و رهاسازی زباله در شهرهای شمالی کشور می گوید: در حال حاضر در حدود ۶۴% از محلهای تخلیه زباله در عرصه های جنگلی، ۲۶% در اطراف رودخانه ها و ۱۰% در مناطق مرتعی واقع شده که از آنجایی که رودخانه ها نیز اغلب از مناطق جنگلی می گذرند می توان گفت بیش از ۹۰ درصد از محل های تخلیه زباله در شمال کشور در مناطق جنگلی واقع شده است.
او با بیان اینکه تنها ۷ درصد از سطح کشور ایران را عرصه های جنگلی پوشانده می افزاید: ایران از نظر میزان پوشش جنگلی در کشورهای کم پوشش حداقل سرانه جنگلی برای هرنفر یعنی حدود ۲ دهم هکتار را داراست که بایستی به جای شعار دادن مبنی بر رساندن پوشش جنگلی به حدود ۲۵ درصد از سطح کشور که غیرعملی است در حفظ و نگهداری همین مقدار کوشش کنیم.
به اعتقاد نصرتی، یکی از مهمترین عوامل تخریب عرصه های جنگلی تخلیه و دفن غیر اصولی زباله و فاضلاب در این عرصه ها است.
در حال حاضرعرصه جنگلهای واقع در شهرهایی مانند چالوس، نوشهر، عباس آباد، رامسر
که جزو شهرهای توریستی شمال کشور محسوب می شود مملو از انباشت زباله و شیرابه های
روان هستند که هم از نظر منظر و هم از نظر اکولوژیکی مشکلات بسیاری در این مناطق به
وجود آورده و سلامت مردم این شهرها را تهدید می کند.
صرتی در ادامه با اشاره به اینکه بحث تبدیل و دفن اصولی زباله در شمال کشور بیش از ۲۰ سال است که مطرح است می گوید: تا کنون مشاوران بسیاری با گرفتن اعتبارهای میلیاردی قرار بوده که زباله ها و فاضلاب شهرهای شمالی را سامان دهند ولی به دلیل عدم صداقت دست اندرکاران و تصمیم گیری های غلط ، بهره نداشتن از اعتقاد و آگاهی شاهد هستیم که همچنان این مشکل حل نشده است و اراضی با ارزش و جنگلهای باستانی شمال کشور از دستبرد و بی حرمتی انسان های بی اندیشه و بی تعهد، در امان نیستند.
اما تا کنون به نظر می رسید مشکل تنها دفع زباله به صورت بسیار ابتدایی و غیر بهداشتی در شهرهای شمالی است در حالی که ریخته شدن فاضلاب به این عرصه ها به تهدیدی مضاعف برای بقای جنگلها تبدیل شده است.
نصرتی در این باره می گوید: بسیاری از بیماریهای لاعلاج موجود در شمال کشور به دلیل آلودگی محیط زیست، آلودگی آبهای زیرزمینی ، چرای دامها از مراتع آلوده به شیرابه های زباله و بسیاری مسائل دیگر است که جا دارد دست اندرکاران اگر برای منابع طبیعی ارزشی قائل نیستند حداقل برای نجات جان مردم کاری بکنند.
او با اشاره به رودخانه زرجوب در استان گیلان که به دلیل تخلیه زباله به عنوان یکی از آلوده ترین رودخانه های جهان معرفی شده می گوید: در شمال کشور رودخانه های دیگری نظیر زرجوب وجود دارد که به دلیل فاضلاب و زباله از آلوده ترین رود خانه های دنیا هستند. زیرا روشهای دفن و تخلیه غیر اصولی و غیر بهداشتی زباله در بسیاری از مناطق شمال کشور در دنیا مشابهی ندارد و منحصر به ایران است.
نصرتی تفکیک زباله از مبدأ، احداث کارخانه های تبدیل زباله به انرژی و تولید کمپوست از زباله و احداث سیستمهای تصفیه فاضلاب در استان های شمالی را تنها راهکار ساماندهی زباله و فاضلاب در این مناطق می داند.
هر چند موضوع رهاسازی زباله ها بطور کاملا غیر بهداشتی در عرصه های طبیعی موضوع جدیدی نیست اما هیچگاه کهنه هم نخواهد شد بویژه که هر روز شاهد فاجعه جدیدتری در این زمینه هستیم. رهاسازی فاضلاب در این عرصه ها و نفوذ آن به داخل آب شرب، نهر ها و رودخانه های منطقه سلامت محیط زیست، جامعه انسانی و حیات وحش را با مشکلات جدی مواجه خواهد کرد. این کار به لحاظ اخلاقی نیز بسیار زشت و ناپسند بوده و امید آن می رود که مسئولین در این خصوص چاره ای بیاندیشند.
منبع : مهرنیوز
چای سبز و کاهش ریسک سرطان پروستات
یکشنبه, تیر ۵م, ۱۳۹۰بر اساس مطالعاتی که توسط محققین زاپنی در طی سالهای ۱۹۹۰ الی ۲۰۰۴ بر روی پنجاه هزار مرد در سنین ۶۹- ۴۰ انجام پذیرفته است، مشخص گردید کسانیکه در طول روز بیش از پنج فنجان چای سبز نوشیده اند میزان…
مردم چه میگویند!!!
شنبه, تیر ۴م, ۱۳۹۰می خواستم به مدرسه بروم، مدرسه ی سر کوچه ی مان. مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟…مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!…
به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: فقط ریاضی! گفتم: چرا؟…گفت: مردم چه می گویند؟!…
با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟…گفت: مردم چه می گویند؟!…
می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی. گفتم: چرا؟…گفتند: مردم چه می گویند؟!…
می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من. گفتم: چرا؟…گفت: مردم چه می گویند؟!…
اولین مهمانی بعد از عروسیمان بود. می خواستم ساده باشد و صمیمی. همسرم گفت: شکست، به همین زودی؟!…گفتم: چرا؟… گفت:مردم چه می گویند؟!…
می خواستم یک ماشین مدل پایین بخرم، در حد وسعم، تا عصای دستم باشد. زنم گفت: خدا مرگم دهد. گفتم: چرا؟… گفت: مردم چه می گویند؟!…
بچه ام می خواست به دنیا بیاید، در زایشگاه عمومی. پدرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. گفتم: چرا؟…گفت: مردم چه می گویند؟!…
بچه ام می خواست به مدرسه برود، رشته ی تحصیلی اش را برگزیند، ازدواج کند… می خواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد. پسرم گفت: پایین قبرستان. زنم جیغ کشید. دخترم گفت: چه شده؟…گفت: مردم چه می گویند؟!…
مُردم. برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفت. خواهرم اشک ریخت و گفت: مردم چه می گویند؟!…
از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند. اما برادرم گفت: مردم چه می گویند؟!…
خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کردند. حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه کرده ام و تمام سرمایه ام برای ادامه ی زندگی جمله ای بیش نیست: مردم چه می گویند؟!… مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم، لحظه ای نگران من نیستند
راز سالم ماندن اجساد مؤمنین در قبر
شنبه, تیر ۴م, ۱۳۹۰نور و جسم بدن
پیکر مرحوم آیت الله سید کاظم حسینی قزوینی که بنا به وصیت آن
فقید سعید میبایست در کربلا دفن میشد، با توجه به حاکمیت رژیم منحوس صدام، امکان
انتقال به کربلا را نداشت، لذا به رسم امانت در قم به خاک سپرده شد و اخیراً که
زمینه انتقال ایشان به کربلا فراهم شده بود، پس از مشورت با فقهای بزرگوار، قبر این
عالم ربانی را نبش نمودند که در حین برداشتن سنگهای لحد، متوجه پیکر مطهر و دست
نخورده ایشان شدند.
اینک که پیکر آن عالم ربانی در جوار بارگاه ملکوتی حضرت سید الشهدا(علیه السلام) آرام گرفته است؛ ضمن طلب مغفرت برای روح پاک مرحوم آیت اله قزوینی و حشر با اجداد طاهرینش، راز ماندگاری پیکر انسانهای خداباور در قبر را با ذکر نمونههای دیگر به نقل از سایت حوزه تقدیم میکنیم.
تقوا بر تن و جسم انسان به طور فیزیکی اثر میگذارد، پاکی روح و تقوا به جسم انسان خاصیتی میدهد که یکی از اثرات مهم آن نپوسیدن جسم بعد از مرگ است.
سالم ماندن و نپوسیدن بدن، نوعی کرامت الهی است که خداوند به بندگان خوب خود عنایت میکند و عملاً نشان میدهد تقوا در عالم برزخ نیز تأثیرگذار است و این نشانه تحقق معاد و حقانیت عقاید دینی است و از خواص تقوا، تازهماندن جسم است.
بدن افرادی چون فرعون به وسیله مواد شیمیایی و مومیایی کردن و تخلیه بخشهای داخلی بدن آنها برای جلوگیری از پوسیدگی صورت میگیرد؛ اما افراد پاک و با تقوا به طور طبیعی و با این که در معرض عوامل فاسد کننده و تجزیه کننده جسم هستند، سالم میمانند و نمیپوسند و تفاوت این دو از زمین تا آسمان است.
یکی از این نمونههای سالم ماندن جسد، پیکر آیتاله مجتهدی مجاب است که بعد از
سی سال، وقتی به خاطر دفن پسرش در همان مرقد، قبر را شکافتند، متوجه شدند جسم آن
عالم الهی سالم و دست نخورده است و همچنین فردی به نام احمد که اشعار فضایل
امیرالمؤمنین(علیه السلام) را میخواند و بعد از مرگ در یکی از روستاهای خوانسار
دفن شده بود، بعد از گذشت ۲۰سال از درگذشت او به واسطه تعریض جاده کنار گورستان،
متوجه سالم بودن جسم او میشوند.
مرحوم آیتالهالعظمی مرعشینجفی از پدرشان
نقل میکردند که: من دست آن بزرگوار را بوسیدم و تقریبا بعد از نهصدسال دست ایشان
بسیار نرم و لطیف بود
غسل جمعه، عاملی برای سالم ماندن جسد
علاوه بر تقوا،در منابع دینی استمرار
غسل جمعه و مقید بودن بر آن از عوامل سالم ماندن جسم در قبر شمرده شده است.
مرحوم آیتاله حسینی تهرانی در کتاب معادشناسی بحث مفصلی در این خصوص و نحوه ارتباط روح و بدن بیان نموده و نپوسیدن بدنهای مطهر پیامبران و ائمه طاهرین را مدعایی بر این امر بیان کرده است.
سالم ماندن جسد بعد از یازده قرن
مرحوم آیتاله حاج آقا حسین مجتهدی که در
زمان ناصرالدین شاه قاجار میزیسته است، مینویسد: هنگام فرش کردن حرم مطهر حضرت
معصومه(سلام الله علیها) با سنگهای مرمر، در قسمت پایین پای حضرت روزنهای به
سرداب باز شد، و دو نفر از زنان صالحه، برای بررسی وضع داخل سرداب وارد آن شدند و
در آنجا، سه پیکر مطهر تروتازه را دیدند که گویی، همان روز، از دنیا رفتهاند. این
سه نفر یکی بانوی ارجمند حضرت میمونه(سلام الله علیها) دختر موسیمبرقع و آن دو
نفر، کنیزهایی به نامههای اماسحاق و امحبیب بودهاند.
سالم ماندن بدن شیخ صدوق
آرامگاه شیخ صدوق در طول سالیان بسیار و قرنهای
متوالی، ویران شده بود، مامقانی در کتاب تنقیح المقال مینویسد: وقتی به دلیل سیل و
طوفان، سردابی که مرحوم شیخ صدوق در آن مدفون بودند، ویران شد، بسیاری از بزرگان که
از جمله آنها پدر بزرگوار آیتالهالعظمی مرعشینجفی بود، جسدی را دیدند که تمام
اعضای بدنش سالم و تازه به نظر میرسید، و با صورتی نیکو آرمیده بود، بعد از تحقیق
و تفحص کتیبهای یافتند که بر روی آن نوشته شده بود "هذا المرقد العالم الکامل
المحدث، ثقةالمحدثین صدوقالطائفه، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسیابن جعفر
بن بابویه قمی."
مرحوم آیتالهالعظمی مرعشی نجفی از پدرشان نقل میکردند که: من دست آن بزرگوار را بوسیدم و تقریبا بعد از نهصدسال دست ایشان بسیار نرم و لطیف بود.
پیکر سالم نوه دختری ملاصدرا
هنگامی که از سوی خیابان انقلاب (چهارمردان) قم
به سوی حرم حضرت معصومه (س) میروید، روبروی درب ورودی پاساژ کویتیها، سنگ قبری
برآمده در میان پیادهرو، خودنمایی میکند، این مرقد کسی نیست جز علامه حکیم متکلم
و محدث فقیه میرزا حسن لاهیجی، پسر حکیم عبدالرزاق لاهیجی که مادرش دختر
صدرالمتالهین میباشد.
یافت شدن این پیکر سالم، به زمانی مربوط میشود که برای احداث خیابان مزبور به جسد سالمی برخورد میکنند، با مراجعه به علمای قم، آیتالهالعظمی مرعشی نجفی نسبت ایشان را تایید میکنند، اما جای تأسف است در طول روز هزاران نفر از کنار این مرقد عبور میکنند، بدون اینکه آن را بشناسند.
میرزاحسن (کاشفی) لاهیجی، از حکما و محدثین بنام شیعه است که دارای تألیفات گرانسنگی چون شرح صحیفه سجادیه، شمع یقین، اصول خمسه، سرّ مخزون یا اثبات الرجعه، حاشیه بر شوارق الافهام، رسالة فی الغیبه، هدیةالمسافر و… میباشد.
این عالم ربانی در سال ۱۱۲۱در قم وفات یافت. البته نام اصلی وی میرزا حسن لاهیجی است و اشتهار او به کاشفی معلوم نیست.
مرحوم قطب راوندی
مرحوم سعیدبن هبةاله رواندی معروف به قطب راوندی در سال
۵۷۳هق وفات نمودند و در حرم مطهر حضرت معصومه(سلام الله علیها) به خاک سپرده
شدند، بعد از ۸قرن هنگامیکه جهت تعمیر حرم مطهر، در بخشی از صحن مطهر حضرت
معصومه(سلام الله علیها) با پیکر سالم و سیمای نورانی آیتاله قطب راوندی برخورد
کردند، حضرت آیتاله مرعشینجفی سنگ قبر بلندی بر فراز قبر او نهادند.
اینک آیتالله سید محمد کاظم قزوینی
در اخبار آمده بود که ۲۱اردیبهشت سال
جاری پیکر آیتاله سید محمد کاظم قزوینی بعد از ۱۷سال سالم از خاک بیرون آورده شد،
او وصیت کرده بود که او را در کربلا به خاک بسپارند و بعد از ۱۷سال جهت انتقال جسد
به کربلا، متوجه شدند که پیکر ایشان سالم است.
آیتاله سید محمد کاظم قزوینی داماد مرحوم آیتالهالعظمی سید میرزا مهدی شیرازی از مراجع تقلید پیشین در نجف بودند.
اعتراف یکی از عوامل جنایت کاشمر
شنبه, تیر ۴م, ۱۳۹۰فرمانده انتظامی استان خراسان رضوی با رد ارسال نامه از سوی قربانی پرونده تجاوز گروهی در روستای قوژد به این فرماندهی از ارجاع مجدد این پرونده از دستگاه قضایی به پلیس خبر داد.
اعتراف هولناک ۳ شیطان باغ وحشت – بهمراه عکس
شنبه, تیر ۴م, ۱۳۹۰وطن امروز: ۳ رئیس باند شیطانی در فاجعه باغ وحشت که هدف گلوله پلیس قرار گرفتهاند پرده از فرار سازمان یافتهشان به آن سوی مرزها برداشتند. پلیس با اقدامات فوقاطلاعاتی توانست قدم بهقدم خود را در مسیر فرار شیاطین قرار داده و در مرز سیستان و بلوچستان آنان را شکار کند.
سوم خردادماه بود که یکی از جنجالیترین جنایات سال در باغی خانوادگی در حاشیه خمینیشهر اصفهان رخ داد و در آن وقتی ۶ زن و ۸ مرد یک جشن فامیلی گرفته بودند، ناخواسته در باند شیاطین بیرحم افتادند. سرایدار پیر باغ همسایه که به خاطر سهلانگاری صاحب باغ آنجا را پاتوقی برای دوستان جوان و شرور خود کرده بود با شنیدن موسیقی و صدای پایکوبی در تماس تلفنی با همپاتقیهایش آنان را به تماشای پنهانی این جشن دعوت کرده بود.
۱۲ مرد جوان که همگی سوابق کیفری داشتند وقتی از روی دیوار کوتاه صحنه رقص و شادی زنان و مردان را میبینند با تصمیمی شیطانی روی صورت خود نقاب کشیده و بیرحمانه به باغ حمله میبرند. مردان که به خاطر مصرف مشروبات ارادهای نداشتهاند در اتاقکی زندانی شده، ۲ تن از زنان با ادعای اینکه باردار هستند از نیت شوم مهاجمان سیاهپوش نجات یافته و ۴ زن با گریه و زاری پس از ربوده شدن و انتقال به باغی متروکه تسلیم توطئه سیاه میشوند.
با مخابره شدن این فاجعه به پلیس، ماموران به اقدامات تخصصی دست زدند و مهاجمان را یکی پس از دیگری ردیابی و به دام انداختند و پی بردند گردانندگان باند شیطانی که ۳ شرور سرشناس هستند با آگاهی از دستگیری دوستانشان گریختهاند و قصد دارند از خاک ایران خارج شوند. پلیس توانست ۱۹ روز بعد هر ۳ فراری را وقتی سماجت به فرار داشتند هدف گلوله قرار بدهد، این ۳ مرد که «اصغر» ۱۹ ساله، «عباس» ۲۶ ساله و «رجبعلی» معروف به «صمدسیاه» ۲۷ ساله نام دارند تحت درمان قرار گرفتند و پای میز بازجویی نشستند.
اعترافات هولناک
همه مسیر تحقیقات نشان میداد که صمدسیاه، اصغر و عباس رئیس اصلی این باند شیطانی هستند. آنان در حالی که خود را بیگناه نشان میدادند وقتی با نوچههایشان مواجهه حضوری داده شدند چارهای جز اعتراف ندیدند. صمد سیاه گفت: «ما به باغ همسایه دعوت شدیم و با دیدن صحنه رقص و جشن همانجا پیشنهاد دادیم به آنجا حمله کرده و زنان را بدزدیم، همین کار را هم کردیم. تصور داشتیم آنان بهخاطر آبرویشان شکایت نکنند اما وقتی دیدیم دوستانمان دستگیر شدهاند خیلی زود تصمیم گرفتیم فرار کنیم. من، اصغر و عباس سریع خمینیشهر را ترک کردیم. آشنایی به نام «ابراهیم» در مرز سیستان و بلوچستان داشتیم که قرار بود ما را از ایران خارج کند.
وی افزود: «ابتدا خودمان را به شهر سرباز رساندیم، آنجا احساس ناامنی میکردیم اما صبر کردیم تا بلدچی راه را به ما نشان بدهد، خیلی زود سرباز را به مقصد روستای باتک ترک کردیم و چون آنجا مقصد نهایی نبود با هماهنگیهایی که ابراهیم انجام داد خودمان را به روستای نوکین رساندیم».
صمدسیاه گفت: «میدانستم که پلیس در تعقیب ما است و به شهر سرباز رفته، با رسیدن به روستای نوکین در یک کارخانه سنگبری پنهان شدیم، چون غریبه بودیم سعی داشتیم ترددی نداشته باشیم، ثانیهشماری میکردیم تا ابراهیم بیاید و ما را به مرز خروج ببرد، تا اینکه ساعت ۲ بعدازظهر پنجشنبه، ۲۶ خردادماه متوجه شدیم مخفیگاهمان محاصره شده است و باید فرار میکردیم. هر ۳ به تکاپو افتادیم اما دورتادورمان پلیس بود، نمیخواستیم تسلیم شویم اما با شلیک گلوله وقتی هدف قرار گرفتیم زمینگیر شده و نتوانستیم پا به فرار بگذاریم».
عباس نیز گفت: «همزمان با دستگیریمان به اندازهای ترسیده بودیم که تصور کردیم ابراهیم ما را لو داده است و اسم او را آوردیم همین کافی بود تا پلیس آن مرد را هم دستگیر کند».
این ۳ مرد و نوچههایشان در بازداشت بسر میبردند و تجسسها برای ردیابی فراریهای دیگر ادامه دارد.
گردآوری شده توسط فان روز . کام
hadihessami: تفاوت مغز شهرنشینان با روستاییان
شنبه, تیر ۴م, ۱۳۹۰تفاوت مغز شهرنشینان با روستاییان
خطرناک ترین غار عمیق ایران
شنبه, تیر ۴م, ۱۳۹۰سال گذشته حوالی همین روزها بود که خبر کشف دومین غار عمیق کشور با عمق ۳۷۵ متر
روی خروجی خبرگزاری ها قرار گرفت. غاری که محلی ها به نام سم می شناختند و تا پیش
از کاوش گروه کوهنودی و غار نوردی قابوس گنبد تنها چند متر ابتدایی آن شناسایی شده
بود. بعد از آن بود که گروه های غارنوردی زیادی راهی «سم» شدند تا بعد از گذشت یک
سال ۲۱ چاه از این غار پر رمز و راز کشف کنند.غار سم در ارتفاعات ۱۷۰۰ متری کوه
خواجه قنبر در منطقه نامیج گالیکش قرار دارد که پیشینه کشف آن به حدود دو سال قبل
برمی گردد. غاری با دهلیزها، طاقهای زیبا که وجود آب در آن، جلوه خاصی دارد.
در بدو ورود به این غار مسیر تنگ و باریکی که به خرچنگ رو معروف است آغاز میشود؛
ولی برخلاف خرچنگ روهای غار پروا (اولین غار عمیق ایران)، تنگناهای این غار تمامی
ندارد و اغلب مسیر را باید به یک سمت حرکت کرد و حتی امکان برگرداندن سر وجود
ندارد.
بنابراین اگر شما جزو غارنوردان آماتور و یا حتی نیمه حرفه ای به حساب می آیید،
فکر سفر به سم را از سرتان بیرون کنید! به خصوص که از چاه ۱۹ به بعد دمای هوای درون
غار کاهش مییابد و به ۶ درجه سانتیگراد میرسد و باید برای گرم کردن بدن
برنامهریزی کرد در غیراین صورت خطر سرمازدگی وجود دارد.
برای آنکه عمق فاجعه را
بهتر درک کنید باید بگوییم که خیلی از غارنوردان حرفه ای که از غار سم بازدید کرده
اند، معتقدند که امدادرسانی در این غار به علت دشواری مسیرها، بسیار سخت و در برخی
شرایط غیرممکن است؛ بنابراین تیم های بازدید کننده باید کاملا آماده و مجهز باشند
وگرنه یک حادثه ساده و یک دررفتگی جزیی در این غار میتواند به یک فاجعه تبدیل
شود!
معابر و تراورسهای غار سم به قدری تنگ و پر پیچ و خم است که تنها یک فرد
میتواند خود و کیسه بارش را عبور دهد و امکان کمکرسانی یا حتی همراهی نفر دوم
وجود ندارد. علاوه بر این دهانه چاه های غار سم حدود ۵ تا ۴۰ متر قطر دارند که در
نوع خود جالب توجه و خطرناک است. البته این وضعیت از چاه سه غار به بعد کمرنگ تر می
شود چرا که پس از آن عرض و ارتفاع غار افزایش می یابد و تردد راحت تر است.
تحقیقات درباره قدمت غار سم هنوز به نتیجه قطعی نرسیده اند اما نمونه های کشف
شده از جمجمه انسان و حیوانات در این غار نشان دهنده قدمت بالای آن است. شاهد این
ادعا کشف اسکلت خفاشی است که ۱۰ برابر بزرگتر از اسلکت خخفاش های معمولی به نظر می
رسد. خفاش های این غار تقریبا از بین رفته اند و جالب اینکه اکثرا اسکلت ها در یک
نقطه جمع شده اند. اما این استخوان ها تنها نشان زندگی در غار نیستند. نوعی پروانه
خاص هم تا چاه چهار وجود دارد که دیواره های این غار آهکی را پر کرده اند.
برای بازدید از غار سم باید به بخش گالیکش استان گلستان و نزدیکی روستای نام نیک سفر کنید و آن را در عرض جغرافیایی ۳۷˚ ۰۵′ ۴۶" ببینید. غار در قسمت غربی روستای نام نیک به فاصله تقریبی ۲ ساعت راهپیمایی قرار گرفته است.
برگرفته از: غارهای ایران، مهر
نازکترین سد جهان در ایران
شنبه, تیر ۴م, ۱۳۹۰کمتر کسی پیدا می شود که از جاذبه های تاریخی یزد شنیده باشد و نام طاق شاه عباسی به گوشش نخورده باشد. بنایی که شاید دیدنی ترین اثر تاریخی طبس به شمار بیاید و یکی از جاذبه های فراموش نشدنی استان یزد که چندین لقب تکرار نشدنی را همراه خود دارد.
طاق شاه عباسی پر رکوردترین بنای تاریخی ایران است! سدی با ۶۰متر ارتفاع که نه تنها لقب قدیمیترین و بزرگترین سد قوسی جهان را با خود یدک می کشد، بلکه به مدت ۵۵۰ سال هم به عنوان بلندترین سد در جهان شناخته می شد. اما سد شاه عباسی یک لقب دیگر هم دارد که هنوز هیچ سدی موفق به تصاحب آن نشده است: نازکترین سد جهان که به خاطر عرض تاج یک متری اش به این نام شناخته می شود.
برای دیدن طاق شاه عباسی که به سد شاه عباسی هم معروف است، باید به روستای ۷۰۰ ساله خرو و در فاصله ۲۷ کیلومتری شهر طبس سفر کنید.
بالاتر از این چشمه، دره تنگی وجود دارد که در آن طاق شاه عباسی بنا شده است. قدمت این طاق را به دوره صفویه نسبت می دهند و معتقدند که سنگ نگارههای بزکوهی که بر آن حک شده اند، نمادی از درخواست فراوانی آب، زایندگی و فراوانی نعمت است. عده ای هم این بزها را نمادی از فرشتگانی می دانند که برای نگهبانی آب، افزایش و فراوانی نعمت بر دیوارههای طاق دعا می کنند.
اگر گذارتان به طبس و روستای خرو افتاد، بعد از تماشای این سد جالب و شگفت انگیز
حتما سری هم به چشمه دیدنی مرتضی علی بزنید که برگ های جدیدی برای غافلگیری شما رو
خواهد کرد!
این چشمه در آن واحد دو بخش سرد و گرم دارد که به موازات یکدیگر
جریان پیدا می کنند. به این معنی که یک سمت چشمه سرد و سمت دیگر آن گرم است و شما
با قدم زدن در آن می توانید یک پای خود را در آب سرد چشمه فرو کنید و پای دیگرتان
را در آب گرم آن!
دلیل این اتفاق آن است که آب گرم چشمه از دیواره سمت راست به داخل رودخانه می ریزد و همین، اختلاف دمایی را در چشمه ایجاد می کند که گاهی به ۱۰درجه هم می رسد! غلظت بیشتر آب گرم و تفاوت ساختاری آن با آب سرد جاری در کف رودخانه باعث میشود که این آب ها تا مسافت حدود سیصد متری بستر رودخانه هم پیش بروند در حالی که به طور کامل با هم مخلوط نشده اند و در بستر رودخانه قابل تفکیک هستند! به این ترتیب می بینید که در یک طرف رودخانه آب سرد و در طرف دیگر آب گرم جریان دارد.
برای رسیدن به آبگرم مرتضی علی باید از شهر طبس بگذرید و بعد، حدود پنج کیلومتر را با پای پیاده طی کنید که بیشتر این مسیر از داخل آب می گذرد. در طول راه، دیوارههای بلند دره مانندی در دو طرف همراهی تان می کنند که روی آنها حفرههای کوچک و بزرگ با نظم خاصی قرار گرفته اند. بعضی از این حفره ها، چشمه های جوشان آب هستند که بزرگترین شان به حمام مرتضی علی معروف شده است.
مردان سیگاری بخوانند
چهارشنبه, تیر ۱م, ۱۳۹۰پژوهشگران اعلام کردند، سیگاری های مبتلا به سرطان پروستات بیش از افراد غیر سیگاری مبتلا به این سرطان، ممکن است بر اثر آن جان خود را از دست بدهند.
تجاوز وحشیانه گروهی به زن کاشمری
سه شنبه, خرداد ۳۱م, ۱۳۹۰دادنا:«منیره .خ»، زن جوان کاشمری با تشریح جزئیات حادثه تجاوز دسته جمعی تعدادی از اراذل و اوباش منطقه کاشمر به وی گفت: شوهر من اعتیاد دارد و چند سالی است که من و دو فرزندم را به حال خود رها کرده است.
مدتی است که با مرد سالم و متشخصی آشنا شدهام و بخاطر کمک هایی که به من میکرد به او اعتماد کردم. در تاریخ دوم اردیبهشت ماه امسال به همراه این مرد و در حال بازگشت از محل کار به خانه بودیم. محل کار من مشرف به روستای قوژد است. در حالیکه در بین راه توقف کرده بودیم و در حال صحبت بودیم، صدای چند موتور سوار را شنیدیم که در اطراف ماشین توقف کردند.
وی ادامه داد: ۵، ۶ نفر موتور سوار، این مرد را از ماشین پیاده کردند و مورد ضرب و شتم شدید قرار دادند و پول، مدارک، طلا و تلفن همراه هر دوی ما را به زور گرفتند. آنها مرا به یک گندمزار بردند و جلوی چشم همدیگر به من تجاوز کردند. یکی از آنها با دوستان دیگرشان تماس گرفت و آنها هم آمدند و به من تجاوز کردند. پس از مدتی تصمیم گرفتند که مرا با موتور به یک محل دیگری منتقل کنند.
در بین آنها فردی به نام "چوپان" بود که من او را میشناختم و او هم مرا می شناخت. این زن قربانی تجاوز اضافه کرد: با التماس و گریه از او خواستم که به من کمک کند. او پس از آنکه مرا شناخت، با چاقو، دوستانش را تهدید کرد و مرا سوار یک نیسان کرد و به خانهای برد که دو زن در آنجا بودند و آنها به من لباس و غذا دادند و بعد از کمی استراحت، و به دلیل اوضاع جسمی بدی که داشتم به بیمارستان رفتم. مسئولان بیمارستان به دلیل وخیم بودن حال من، علت آن را پرسیدند که پس از صحبتهای من، آنها مسئولان نیروی انتظامی را در جریان قرار دادند و هم اکنون نیز پرونده در دادسرا در جریان است.
قتل و تجاوز دسته جمعی به دختر و پزشکی در گلستان
دوشنبه, خرداد ۳۰م, ۱۳۹۰قضیه از این قرار بوده که پزشک جوان، مجرد و متعهدی که به انگیزه خدمت به مردم محروم در یکی از روستای گلستان در امر پزشک خانواده خدمت می کرد از سوی چهار نفر مورد تعرض قرار می گیرد.
جزییات تجاوز وحشیانه به یک زن در کاشمر
دوشنبه, خرداد ۳۰م, ۱۳۹۰«منیره .خ»، زن جوان کاشمری که چندی پیش مورد تجاوز دستهجمعی اراذل و اوباش قرار گرفته بود، در گفتگو با خبرنگار «نسیم» جزئیات تکاندهندهای از این حادثه را تشریح کرد.
«منیره .خ»، زن جوان کاشمری در گفتگو با خبرنگار اجتماعی «نسیم» با تشریح جزئیات حادثه تجاوز دسته جمعی تعدادی از اراذل و اوباش منطقه کاشمر به وی گفت: شوهر من اعتیاد دارد و چند سالی است که من و دو فرزندم را به حال خود رها کرده است. مدتی است که با مرد سالم و متشخصی آشنا شدهام و بخاطر کمک هایی که به من میکرد به او اعتماد کردم. در تاریخ دوم اردیبهشت ماه امسال به همراه این مرد و در حال بازگشت از محل کار به خانه بودیم. محل کار من مشرف به روستای قوژد است. در حالیکه در بین راه توقف کرده بودیم و در حال صحبت بودیم، صدای چند موتور سوار را شنیدیم که در اطراف ماشین توقف کردند.
وی ادامه داد: ۵، ۶ نفر موتور سوار، این مرد را از ماشین پیاده کردند و مورد ضرب و شتم شدید قرار دادند و پول، مدارک، طلا و تلفن همراه هر دوی ما را به زور گرفتند. آنها مرا به یک گندمزار بردند و جلوی چشم همدیگر به من تجاوز کردند. یکی از آنها با دوستان دیگرشان تماس گرفت و آنها هم آمدند و به من تجاوز کردند. پس از مدتی تصمیم گرفتند که مرا با موتور به یک محل دیگری منتقل کنند. در بین آنها فردی به نام "چوپان" بود که من او را میشناختم و او هم مرا می شناخت.
این زن قربانی تجاوز اضافه کرد: با التماس و گریه از او خواستم که به من کمک کند. او پس از آنکه مرا شناخت، با چاقو، دوستانش را تهدید کرد و مرا سوار یک نیسان کرد و به خانهای برد که دو زن در آنجا بودند و آنها به من لباس و غذا دادند و بعد از کمی استراحت، و به دلیل اوضاع جسمی بدی که داشتم به بیمارستان رفتم. مسئولان بیمارستان به دلیل وخیم بودن حال من، علت آن را پرسیدند که پس از صحبتهای من، آنها مسئولان نیروی انتظامی را در جریان قرار دادند و هم اکنون نیز پرونده در دادسرا در جریان است.
جزئیات تجاوز به یک زن درکاشمر
دوشنبه, خرداد ۳۰م, ۱۳۹۰به گزارش مهر، پنجم اردیبهشت امسال زنی به نام "م.ق" با طرح شکایتی در دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان کاشمر از حادثه هولناکی خبر داده که در آن به حمله ۵۰ مرد به وی در روستای قوژد اشاره شده است. حادثه ساعت ۲۰ روز دوم اردیبهشت ماه امسال در یک زمین کشاورزی و با تهدید چاقو و کتک کاری رخ داده و سپس عوامل آن اقدام به ربودن زن و فرار از منطقه کردهاند.
طبق آنچه در شکایتنامه این قربانی تجاوز آمده نیروهای امنیتی پس از حضور در منطقه و ردیابی این افراد دو نفر از آنها را دستگیر کرده و از این طریق افراد باقیمانده را نیز شناسایی می کنند.
به گفته خانم "م.ق" چند موتورسوار بعد از اینکه او و همراهش را از ماشینی در حومه شهر کاشمر پایین کشیده اند کلید ماشین را برداشته و همراهش را به شدت کتک زده و قربانی را به داخل گندم زار برده و با تهدید چاقو و کتک کاری به او تجاوز کرده اند.
این زن در نامه اش به دادستان آورده که "آنها به دوستاشان زنگ زدند و آدرس محل را دادند و مرا تهدید به قتل کردند و گفتند ما همیشه این کار را می کنیم. من دیدم موتور سوار هست که از طرف روستا می آید و حدود پنجاه نفر دور من حلقه زده بودند و عد ای مست بودند و صورتهای خود را پوشانده بودند."
با اینکه پرونده این جنایت اکنون در دادستانی کاشمر مفتوح است و ۱۳ نفر از متجاوزان از سوی نیروهای نظامی و امنیتی شناسایی و دستگیر شده اند اما سایر عاملان این جنایت دستگیر نشده و این پرونده هولناک به نتیجه نهایی نرسیده است.
یکی از بسیجیان منطقه که موضوع را پیگیری و برخی از عاملان را مجبور به نشان
دادن محل جرم و معرفی آن زن کرده است در این باره به خبرنگار مهر گفت: " پیرو گزارش
رسیده از سوی مردم قوژد در ساعت ۲۱:۱۵ روز شنبه سوم اردیبهشت امسال ضمن اطلاع به
پلیس ۱۱۰ به محل حادثه رفتیم که متوجه شدیم اراذل و اوباش زن مزبور را قبل از رسیدن
ماموران از محل مزبور با یک دستگاه نیسان برده اند. مراتب به اطلاع دادستان کاشمر
رسید که وی دستور داد تا زمانی که این خانم طرح شکایت کند اقدامی صورت نگیرد.
وی
ادامه داد: گشت ۱۱۰ با این دستور دادستان محل را ترک کرد اما ما بسیجیان بی تفاوت
از کنار ماجرا رد نشدیم و پس از شناسایی راننده خودرویی که این زن را از محل جنایت
برده بود از وی و دوستانش سئوالاتی کردیم و در نهایت این زن را در بیمارستان
یافتیم.
وی افزود: در اول وقت اداری رئیس کلانتری گزارش افسر بیمارستان را به
همراه گزارش افسر کشیک کلانتری مبنی بر اینکه بنده به عنوان بسیجی به همراه سه نفر
به کلانتری مراجعه کرده و تحقیقاتی داشته ایم را به دادستانی ارسال می کند.
این
نیروی بسیج گفت: اما دادستان شهرستان به جای پیگیری اصل گزارش و صدور دستورات لازم
به عنوان مدعی العموم به فرع گزارش چسبیده و بسیج منطقه را مورد پرس وجو و بازرسی
قرار دادند که چرا موضوع را علیرغم دستور دادستان پیگیری کرده اید.
جمعی از روحانیون و طلاب بسیجی شهرستان کاشمر نیز در نامه ای به دادستان این شهرستان آورده اند: " از آنجا که اجرای احکام دین از اولویتهای نظام مقدس جمهوری اسلامی است و جامعه دینی و خانواده شهدا به شدت خواهان اجرای احکام الهی هستند خواستار پیگیری و اشد مجازات عاملان این فاجعه هستیم".
روز جمعه ۲۸ خرداد ماه نیز امام جمعه کاشمر در سخنانی نسبت به این واقعه واکنش
نشان داده و عنوان کرده است: «دستگاه قضایی و نیروی انتظامی باید به موقع وارد عمل
شوند زیرا اگر مردم ببینند دستگاه قضا و نیروی انتظامی توان و فرصت این کار را
ندارند خود وارد عمل خواهند شد.»
وی با اشاره به اینکه اگر مردم ببینند در روز
روشن به ناموسشان تجاوز میشود و کسی نیست که برخورد کند افزود: «در این شرایط هرج
و مرج به وجود میآید که اثرات آن بدتر است.»
یعقوبی گفته است: «کسانی که به
صورت گروهی، سازماندهی شده و با سلاح به نوامیس مردم تجاوز میکنند مصداق روشن مفسد
فیالارض هستند.»
با گذشت نزدیک یکماه از این فاجعه و شناسایی برخی از عوامل آن هنوز هیچ حکمی
برای این افراد صادر نشده و مابقی جنایتکاران نیز دستگیر نشده اند.
همچنین عنوان
می شود که این زن به دلایل نامعلومی شکایت خود را پیگیری نکرده و امکان انصراف وی
نیز می رود.
خبرنگار مهر تلاش کرد که در این زمینه با دادستان کاشمر گفتگویی
داشته باشد اما وی تاکنون حاضر به پاسخگویی نشده است.
تجاوز گروهی به زنان این بار در توابع کاشمر
یکشنبه, خرداد ۲۹م, ۱۳۹۰گفته می شود در این ماجرا، بیش از ۱۰ نفر به زنی در اراضی اطراف روستای قوژد از توابع بخش مرکزی شهرستان کاشمر، به صورت گروهی، تجاوز به عنف کرده اند.
بازداشت دختران مست در سواحل نور در یک پارتی شبانه
شنبه, خرداد ۲۸م, ۱۳۹۰وی تصریح کرد: سربازان بقیهالله سپاه ناحیه نور به همراه ضابطان قضایی انتظامی پس از کسب دستور مقام قضایی و هماهنگی لازم وارد محل برگزاری پارتی شدند که به محض ورود تعداد زیادی از دختران و زنان و مردان را با وضعیت نیمهعریان و در حال شرب خمر و مستی و رقص و پایکوبی مشاهده کردند.
فرمانده سپاه ناحیه نور افزود: این افراد که همگی شرب خمر کرده و حالت غیرعادی داشتند با مشاهده ماموران با آنان درگیر و اقدام به فحاشی کردند.
وی اضافه کرد: برخی از آنان نیز اقدام به پرتاب و دورکردن مشروبات الکلی خارجی و ادوات و آلات جرم به منازل و ویلاهای همجوار کردند و مانع ورود ماموران میشدند که توسط ماموران دستگیر و پس از تفهیم اتهام و ثبت اسامی و تنظیم صورتجلسه به همراه اقلام و آلات مکشوفه به کلانتری ایزدشهر نور منتقل شدند تا پس از تکمیل پرونده برای سیر مراحل قانونی به مرجع قضایی ارسال و تحویل شوند.
وی از کشف ۷ بطری بزرگ یک لیتری مشروبات الکلی خارجی (گرنس، ابسلوت، اسمیرینوف و… ) و دستگیری ۱۵ مرد و زن در این پارتی خبر داد.
فرمانده سپاه ناحیه نور درباره کشف محفل پارتی دوم نیز گفت: بر اساس گزارشهای امت حزبالله و تحقیقات میدانی بهعمل آمده توسط پرسنل واحد اطلاعات ناحیه نور برگزاری محفل پارتی مختلط همراه با موسیقی جاز و سیستم صوتی و… در روستایی در منطقه چمستان با هماهنگی مقامهای قضایی این محفل کشف و ۱۶ زن و مرد دستگیر شدند.
طالبنژاد افزود: در این محفل پارتی نیز ۶ قوطی۵۰۰ سیسی مشروب مصرف شده از نوع ویسکی، ۳ قوطی۵۰۰ سیسی حاوی مشروب از نوع ویسکی، ۳ بسته پاسور، مقادیری موادمخدر از نوع حشیش و ۲ بطری شیشهای یک لیتری از انواع مشروبات الکلی خارجی مصرف شده کشف شد./
فال و طالع بینی دقیق هندی!!!
پنجشنبه, خرداد ۲۶م, ۱۳۹۰سیاره مریخ به آنها عضله و هیکل عالی بخشیده و از آنجا که به هوای آزاد علاقه
زیادی دارند ، حتی در زمستان هم پوستشان برنزه است . موهای این مردان آتشین معمولاً
روشن بور است و اگر پوستشان روشن باشد کک مک های ملیحی دارند . بزرگترین موهبتی که
مرد متولد فروردین از آن برخوردار است به ابروهایش مربوط میشود که شبیه شاخهای قوچ
است. متأسفانه برخی از آنها با گذشت زمان زجر می کشند و چهره جذاب آنها تغییر می
کند و به آدمی لاغر مردنی و ناخوش تبدیل میشوند.
پیش از آنکه تصمیم بگیرید مرد
متولد این برج درست همان چیزی است که گفته شد. احساسات خود را کنترل کنید . همه
متولدین صورت فلکی حمل قبل از آنکه درگیر تجربه های عاطفی شوند ، باید دوباره فکر
کنند . چون هر نوع مشارکت و همکاری ، حتی مشارکتهای تجاری می تواند برای آنها مشکل
ساز باشد. متولد این برج فراموش می کند که همکارانش نیز درکنار او هستند . او می
خواهد قرص و محکم و برنده باشد ، حتی گاهی ازیاد می برد که برای نان بیار کباب ببر
بازی کردن هم باید دو نفر بود .
متولد این نشانه بسیار شتابزده و نا شکبیا است .
مرد متولد این برج انتظار را دوست ندارد ( برای هیچ چیز ) . اگر فکری در سر دارد می
خواهد همین حالا به انجام برساند و تا هفته آینده صبر نمی کند . به نظر آنها زندگی
آنقدر کوتاه است که نباید وقت را تلف کرد . همه مردان مریخی باید قبل ازپرش خوب به
اطراف نگاه کنند.
بیشتر متولدین این برج عاشقزندگی هستند و می توانند با شور و
اشتیاق فراوان مثل زنبور عسل با عجله به این طرف و آن طرف بروند . شور و شوق
کودکانه آنها می تواند دنیا را برای بقیه ما درخشانتر کند . اما یک بخش در زندگی او
وجود دارد که سبب بروز مشکلاتی میشود : هیجان و شیفتگی او می تواند او را مغلوب کند
و این دلیلی می شود که او بخواهد برشما هم چیره شود! اما اغلب وقتی خواسته اش عملی
میشود ، راه می افتد تا در جای دیگری بچرد. بدست آوردن مرد متولد برج فروردین آسان
ولی حفظ او مشکل است . حتماً اگر شما را با گره محدود کرد ، باز هم تلاش کنید تا
مسیری درست و حسابی برای دسترسی به او پیدا کنید.
مردان متولد این برج به دلیل
جاذبه جسمی و گیرایی مریخی ، اغلب جذاب هستند. ویژگی آتشین آنها موجب غرور می شود.
آنها از خود و وجهه خود بسیار آگاه هستند . از آنجا که می خواهند همیشه اول باشند ،
هم در عشق و هم در تجارت برای خود مسابقه اجرا می کند . آنها به شریکی احتیاج دارند
که با هوش باشد و کارها را به درستی سامان دهد تا بتوانند با توافق، با یکدیگر
زندگی کنند و یک تیم واقعی باشند چون او از خطر نمی هراسد . قوچ منفی مثل طاووس با
ادا و اصول راه می رود و حتی معشوقه را هم رقیب خود به حساب می اورد و سعی می کند
با او هم رقابت کند .
از آنجا که او آدم مهمی است شکست را نمی پسندد . او گاه
دوست دارد خود نمایی کند و از شریکش همچون دارایی با ارزشی مواظبت کند . به همین
دلیل زنی را دوست دارد که عالی به نظر برسد .
مرد مریخی پدر خوبی است و تا جایی
که ممکن است سعی می کند بچه ها را به گردش ببرد ( داشتن یک پسر بچه شش ساله بهانه
بسیار خوبی برای فوتبال بازی کردن روزهای جمعه است ) او ازسوت کشیدن دخترانش نیز
بسیار خوشحال می شود خیلی لی لی به لالای آنها می گذارد ( هیچ وقت قادر نیست در
مقابل صورتی زیبا مقاومت کند). با این وجود خلق و خوی بابا هم می تواند مثل طوفان
وحشتناک شود.
چون آدمی نیست که در سکوت بق کند پس داد و هوار می کند . اما وقتی
این وضعیت را گذراند دوباره یکپارچه لبخند میشود و صلح و آرامش حاکم خواهد شد.
البته برای مدتی! تا آنجا که به او مربوط می شود ، همسرش هیچ اشتباهی نمی تواند
مرتکب شود. اما به محض آنکه خانم او را تحقیر کند ، با غم و غصه هایش تنها می شود و
گاه به جای جمع و جور کردن تکه های خرد شده شخصیتش ، اینجا و آنجا به دنبال وقفه
واستراحت می رود. او گاهی نگرشی کاملاً کودکانه به عشق و زندگی دارد ، و بیش از
آنکه با آنها روبرو شود ، از آنها فرار می کند .
قوچ نر آمیزه ای شکوهمند از
زندگی ، عشق و شهوت است . برای اثبات گفته ام داستانی برایتان نقل می کنم :
یک
صبح بهاری مردی در علفزار شصت گوسفند و یک قوچ را می چراند ، در پایان روز وقتی
سلانه سلانه به خانه بر می گشت شصت گوسفند خواب الوده و یک قوچ عنان گسیخته به
همراه داشت .و این خلاصه ای از ویژگی های قوچ نر بود و چقدرهم پررو است.
فال و طالع بینی هندی زن متولد فروردین
دوشیزه های مریخی جذاب هستند و قدرتهای ویژه ای دارند و بیش از همتای مردشان در
بدست آوردن دل دیگران موفق هستند . این زنان حین ورود به یک اتاق ، با صراحت لهجه و
صداقت جمع را مجذوب خود می کنند . بعضی به آنها بدگمان می شوند و برخی آنها را دوست
دارند زنان مریخی را می توان از رنگ لباس شناخت . آنها مثل ماشینهای آتش نشانی از
سر تا پا قرمز می پوشند .
بهتر است قبل از آنکه تصمیم بگیرند بچه دار شوند ،
شغلی برای خود انتخاب کنند تا جنب و جوش و تحرک داشته باشد و بتوانند از این طریق
شور و شوق همیشگی خود را ابراز کنند . در غیر اینصورت پس از ازدواج احساس می کنند
محدود شدهاند ( او در همه حال خواهان آزادی است ) و بحران از اینجا آغاز میشود .
او فمینیست سر سختی است و با چنگ و دندان با شوهرش می جنگد . او زن خانه دار معمولی
نیست و هیچ مردی نباید تلاش کند از او زنی خانه دار بسازد . دختر متولد این برج
بسیار مستقل است . او همانطور که خود را به دیگران نشان می دهد ، مرد مناسبی را
برای ازدواج پیدا می کند و ازدواج او از همه حیث تمام و کمال خواهد بود .
با این
که فرزندانش تا زمانی که با او زندگی می کنند ، او را محدود می کنند ، ولی او مادر
خوبی برای آنهاست و درست زمانی که آخرین بچه خانه را ترک کند، نهایت لذت را از
زندگی خواهد برد . به کلاسهای هنری میرود و به فعالیتهای هنری می پردازد . از آنجا
که متولد این نشانه در پی منافع خود است و به آزادی های زیادی می دهد، پس دختران
متولد این برج نباید در سنین پایین محدود شوند. او قبل از شناخت دیگری و علاقه به
او ، اول باید خود را بشناسد که شاید سالهای سال به طول انجامد . اگر در نوجوانی و
اوایل جوانی گرفتار و محدود شود . شاید سی سال بعد تسلیم طبیعت شتابزده خود شود و
زندگی زناشویی اش در معرض خطر قرار گیرد.
این زنان سرشار از شور و نشاط ، محبت و
شگفتی هستند و می خواهند نقش مهمی را در زندگی بازی کنند . علاقه آنها به دیگران از
آنجا ناشی می شود که قوچ هستند و ریاست طلبی آنها به این علت است که تحت سلطه مریخ
ـ سیاره ریاست طلبی ـ به سر می برند .
دختر متولد فروردین اگر مرد مناسبی را
پیدا کند ، وقت را تلف نمی کند ، پا پیش می گذارد و حتی یک قدم هم به عقب نمی رود.
او مثل همتای مردش گاهی خوش شانس است و گاه نیز معشوق رویایی اش همچون خرگوش گریز
پا با وضع ناامید کننده ای فرار می کند . متولدین این برج همیشه باریک بین و آگاه
نیست و ممکن است با گزافه گویی ( لاف و گزاف) افراد حساس را فراری دهد .
دختر
فروردین در ظاهر سرزنده و زود رنج است اما در باطن بسیار کمال گراست و در یک روز
واقعاً گرم بسیار احساساتی است این دختر اگر بفهمد شریک او گرگی در لباس بره است ،
قیافه غم انگیزی پیدا می کند . او خیلی آسیب پذیر است و سعی می کند آن را پنهان کند
.
نشانه های آبی و خاکی به امنیت خانوادگی نیازمندند اما زن مریخی باید از کسانی
که دوستشان دارد جدا باشد تا بتواند خود را بشناسد . او باید در اجتماع باشد تا
اجتماعی شود . اگر این دختر زمانی را به خودش اختصاص ندهد از روابط بیزار و متنفر
می شود، داد و هوار و گریه می کند و زبانه آتش خشم او بیش از توده آتشی است که در
یک قوطی کبریت می بینید.قوچ ماده ترکه ای نیست اما خوش بنیه است .
باور نمی کنید
؟ او را در نظر بگیرید .
فال و طالع بینی هندی مرد متولد اردیبهشت
مرد متولد برج اردیبهشت می تواند خیلی پررو باشد! در اتوبوس یا متروهای شلوغ هیچ
گاه نزدیک او نایستید چون تمایل زیادی دارد که شما را نیشگون بگیرد! او آدم شوخ
طبعی است و با پرتاب پوست موز و کیک ، دلقک بازی در می آورد . ( هر چیزی که به غذا
شبیه باشد او را خوشحال می کند . )
اعتقاد و وفاداری از خصلتهای این مرد ساده
است و انتظار دارد که این ویژگیها را در هر کس که می شناسد، از خدمتکار گرفته تا
همسرش پیدا کند و به همین دلیل خیلی زود گول زنهای با هوش را می خورد او کسی است که
با رضایت قلبی با منشی یا خدمتکارش ازدواج می کند . او شریکی می خواهد که آشپزی و
خانه داری را به خوبی بداند . از آنجا که به نظر دوستانش اهمیت می دهد اهل قمپز و
خودنمایی نیست و وقتی دوستان را به خانه می آورد خانه باید پر از صمیمیت بوده و
غذایی پر گوشت و شاهانه مهیا باشد .
به عکس نشانه های دیگر، او شریکش را فقط بر
اساس زیبایی اش انتخاب نمی کند . از آنجا که سیاره او ونوس است ، به دنبال کسی نیست
که همیشه خود رادر آینه نگاه می کند از نظر او ژست شریک مهمتر از چهره اوست و خوش
هیکلی را بیشتر از لاغری می پسندد .
دوست ستاره شناسی دارم که می گوید قطع رابطه
برای این مرد غم و غصه ای واقعی است و اگر او آدمی منفی باشد . هر قدر ارتباط او با
شریکش طولانی تر شود ، حس مالکیتش هم بیشتر می شود و فراموش می کند که او هم انسان
است و حتی گاهی به شریک زندگی اش به چشم اثاثیه منزل و یا چیزی که بابت تهیه آن پول
پرداخته ، نگاه می کند .
او خیلی دست و دل باز است و با اشتیاق آخرین لقمه غذای
چرب و نرمش را به شما می دهد حتی پیرهنش را هم از تن در می آورد و به شما هدیه می
کند. ( که ابریشمی و نرم است .) این افراد را حتماً در میهمانی هایتان دعوت کنید
چون کسی است که همیشه می خندد و گاهی آنقدر می خندد که ریسه می رود و اگر در خوردن
غذا و نوشیدنی زیاده روی کرده باشد واقعاً روده بر می شود .
مرد منفی متولد
اردیبهشت بسیار حسود است . اگر شما به عنوان همسر او ، برای کاری پیش بینی نشده
بیرون بروید و یا پنج دقیقه دیر کنید . می خواهد بداند کجا بوده اید و یا چه می
کردی. او همیشه به دنبال امنیت می گردد.
متولدین اردیبهشت در بین اعضای بدن خود
، به گردن اهمیت بیشتری می دهند و اغلب گردنهای کلفتی دارند . برخی از این مردان
تنومند و جذاب هستند، بعضی دیگر هم – که مشخصه برج آنهاست – استخوانی هستند . اما
خود ، یعنی شانه های پهن و کمری صاف را حتماً دارند .
آنها عموماً موهای مجعد و
تیره ، چشمانی قهوه ای رنگ و با احساس و رنگ پوستی روشن دارند ، عجیب است اما بیشتر
آنها کاکل هایشان را روی پیشانی می ریزند .
مرد اردیبهشت مردی است سرشار از عشق
و علاقه که برای عاشق شدن زمان زیادی می خواهد . اگر زن خوش شانسی هستید، مطمئن
باشید هر سی سال یکبار عصبانیت او را خواهید دید
فال و طالع بینی هندی زن متولد اردیبهشت
یک جلسه زنانه سرزده اید، مطمئن باشید رئیس جلسه حتماً زن متولد اردیبهشت است او
احتمالاً چند شیشه ترشی و یا مربا نیز به همراه دارد .
می پرسید از کجا می دانم
؟ خوب اگر ونوس را پدید آورنده خوبی ها ، صاحب تجمل و تأمین کننده آذوقه بدانیم ،
زن متولد ثور را پیش رو داریم . زنان متولد این برج به راستی خانه دار هستند . آنها
نگران برچیده شدن ریشه های دایمی زندگی و مشغول ایجاد پایه محکمی برای آن هستند .
ثبات بهترین واژه برای متولدین این برج است . هرچیز بی ثبات و موقتی ولو بسیار کوچک
، آنها را دچار دلشوره می کند .
گاهی دختر متولد این برج ، مثل میوه درخت بلوط
که بر بلندترین درخت های بلوط رشد می کند و هما نجا می ماند ، تا قبل از ازدواج با
والدینش زندگی می کند . این را به حساب تنبلی یا نداشتن قدرت تخیل نگذارید، او فقط
به خانواده دلبسته است و نمی خواهد از آنها دور شود .
از نظر او هر چیز ملموسی ،
فوق العاده است . این نشانه در طالع بینی مادر زمین (اردیبهشت) کاملاً محسوس است .
یک زن واقعی متولد اردیبهشتهمسر شاد یک کشاورز است . روی زمین کشاورزی می کند و
روزهای زندگی اش را در هماهنگی کامل با طبیعت سپری می کند . زن متولد این برج لوند
نیست چون زندگی را خیلی کوتاهتر از این می پندارد که بخواهد عشوه گری کند و در
مقابل می تواند بسیار ساده لوح و خجالتی باشد .
او هیچ دلیلی نمی بیند که تا
وقتی می تواند برای انجام یک کار ورجه ورجه و شیطنت کند ، بنشیند و فس و فس کند .
او می تواند خیلی آرام و وسوسه انگیز باشد . تخت خواب او همیشه با ملحفه های
ابریشمی نرم پوشیده شده و حمام او پر از صابونهای بسیار خوشبو است. وقتی ازدواج می
کند ، همسر، منزل ، آشپزخانه و فرزندانش بسیار مهم می شوند و بیشترین تلاشش را می
کند تا همسر و مادری کامل باشد . از نظر او وفاداری یعنی همه چیز به همین دلیل از
همسرش نیز انتظار دارد که مثل خود او وفادار باشد .
اینها ویژگیهای مثبت شخصیت
او است. اما از نظر ویژگیهای منفی او را دست کم نگیرید چراک ه از این نظر می تواند
بر همه نشانه ها به جز عقرب پیشی بگیرد. او از رشک و حسد هم بی بهره نیست. از این
دختر انتظار نداشته باشید که ببخشد و فراموش کند، چون در سرشت او نیست . او با
خونسردی تصمیم می گیرد تا با کسی که به او بد کرده، هیچ کاری نداشته باشد .و دلیل
این خیلی ساده است چون این روش محافظه کارانه برای آن است که در آینده مجدداً از
همان ناحیه آسیب نبیند .
همچون همتای مردش، وجود دیگران، بویژه نزدیکترین و
عزیزترین فرد برایش عادی میشود . او سرد و بی روح نیست اما احساساتش را بدرستی بیان
نمی کند و فراموش می کند همسرش نیاز دارد که نظر و احساس او را نسبت به خود بداند و
گاه خیلی دیر ( درست وقتی که او می خواهد ترکش کند)، به این نکته مهم پی میبرد .
اگر موقعیتی پیش آید که او مدتها از همسرش دور باشد فقط به فرستادن یک کارت پستال
سال نو اکتفا می کند. به این دلیل همیشه مورد سرزنش قرار می گیرد همسرش، پرخاش
میکند و می خواهد بداند که چرا هیچ وقت نگفته او را چقدر دوست دارد.
اما زن
متولد اردیبهشت مات و متحیر است و آهسته نجوا می کند ، نیازی نیست که بگویم همین که
با تو هستم بیانگر همه چیز است. ولی خوشبختانه قبل از آنکه خیلی دیر شود ، می فهمد
که هر سردی کدورت با کمی عشق و احساسات بر طرف می شود .
زن متولد این برج بسیار
جذاب است و گاهی نیز ژست اغراق آمیزی به خود می گیرد. سیاره ونوس به انها صدای خوبی
نیز بخشیده است تا جایی که می توانند خواننده های معروفی شوند.
از آنجا که زن
متولد برج ثور مادر زمین است می تواند مادری بسیار خوب برای فرزندانش باشد . او
عاشق آنهاست هیچ گاه آنها را سرزنش نمی کند در عوض خیلی به آنها عشق می ورزد. او
می تواند بسیار حسود باشد و اجازه ندهد بچه ها خانه را ترک کنند و بالهایشان را باز
کنند و پرواز کنند . او از تنبیه بچه ها پرهیز می کند و فقط به آنها عشق می ورزد و
این همان چیزی است که او را یکی از گرمترین و صمیمی ترین نشانه ها در آسمان فلکی
ساخته است .
فال و طالع بینی هندی مرد متولد خرداد
به به ! از دست او حتماً سرسام می گیرید !
مردان متولد خرداد بسیار گیرا
هستند . دوست شما باشد یا عاشق شما ، به هر حال وسوسه انگیر است و جالب اینکه خودش
هم به خوبی می داند ! اگر شما لارو جنبنده ای هستید پیله ای زیبا به دور شما می
تند و صبر می کند تا به پروانهای زیبا تبدیل شوید ، اما وقتی به خواسته اش رسید ،
به این نتیجه میرسد که دیگر پروانه دوست ندارد و آن وقتست است که آرام و بی صدا می
رود از آن پیله ابریشمی چیزی به جا نمی ماند و شما هم فقط یک سراب دیده اید . پس
اگر میخواهید عاشق او شوید از ترفند خودش استفاده کنید . بهترین راه برای جذب او
بی توجهی است . اگر در میهمانی ها تظاهر کنید که او را ندیده اید، خواهید دید که
چطور به خود می جنبد و در عرض دو دقیقه به هر بهانه ای که شده خود را به کنار شما
می کشاند.
او به هر چیزی که در اطرافش باشد توجه می کند و همیشه بیشترین توجه او
به شماست و مشکلات شما از همین جا آغاز می شود چون چنان برای شما از عشق نجوا می
کند گویی هیچ گاه چنین سخنانی نشینده اید و مشکل عمده تر اینکه او حتی اگر شما را
دوست نداشته باشد باز هم عاشقانه برای شما زمزمه خواهد کرد . او می ترسد نکند
توانایی های سرنوشت ساز او ( جذابیت) رو به زوال باشد، پس تصمیم می گیرد توانایی
هایش را امتحان کند و ندرتاً شکست می خورد. واقعیت این است که او روحیه ای ماجرا جو
دارد . حتی وقتی ازدواج می کند باز هم نظری به زنهای دیگر دارد. اگر روزی به شما
تلفن کرد و گفت که به سفر می رود، خیلی به گفته اش اطمینان نکنید چون احتمالاً در
جای دیگر مشغول خوشگذرانی است.
مرد خرداد حتی در عین وفاداری به همسرش علاقه
دارد تا وارد جمع زنهای دیگر شده و ابا آنها گپ بزند.
کمی دقت کنید شاید مردی
متولد خرداد که ازدواج کرده واز زندگی اش هم راضی است ولی هنوز هرجامیرود به زنها
می گوید که عاشق آنهاست (و واقعاً عاشق آنهاست بشناسید) او همه آنها را دوست دارد
ولی به روشهای مختلف و دلایل متفاوت. سیاره متولدین خرداد عطارد است . بسیاری از
مردان عطاردی چشمهایی زیرک و زیبا و معمولاً مژه هایی بلند دارند. طرز تفکر و سوخت
و ساز عطاردی معمولاً از آنها مردانی لاغر اندام می سازد . از آنجا که به ژست اهمیت
می دهد ، اگر تاجر باشد ، حتماً دسته چکهای زیادی ( برای ژست و پز) به همراه خواهد
داشت و دفتر کارش پر از تلفنهای بی سیم شیک و آخرین مدل است و بطور همزمان راه می
رود و صحبت می کند . دفتر کار او پر از لوازم اداری متنوع است . البته او به واژه
پرداز بیش از هر چیزی علاقه دارد .
جوزا نشانه ارتباطات است اما برای مرد متولد
خرداد ، برقراری ارتباط با نوزاد سخت و گیج کننده است . تا وقتی که عضو جدید
خانواده نمی تواند صحبت کند ، پدر خانواده نگران و عصبی است . اما به محض اینکه
نوزاد کوچک شروع به صحبت می کند شادی پدر هم شروع میشود. او عاشق بازی کردن با بچه
هاست و علت اینکه بچه ها هم عاشق او هستند این است که او مثل برادر بزرگتر با آنها
رفتار می کند . بطور کلی فرق نمی کند که از صدور شناسنامه او چند سال گذشته باشد
چون در هرحال او کودکی بیش نیست .
فال و طالع بینی هندی زن متولد اردیبهشت
یک جلسه زنانه سرزده اید، مطمئن باشید رئیس جلسه حتماً زن متولد اردیبهشت است او
احتمالاً چند شیشه ترشی و یا مربا نیز به همراه دارد .
می پرسید از کجا می دانم
؟ خوب اگر ونوس را پدید آورنده خوبی ها ، صاحب تجمل و تأمین کننده آذوقه بدانیم ،
زن متولد ثور را پیش رو داریم . زنان متولد این برج به راستی خانه دار هستند . آنها
نگران برچیده شدن ریشه های دایمی زندگی و مشغول ایجاد پایه محکمی برای آن هستند .
ثبات بهترین واژه برای متولدین این برج است . هرچیز بی ثبات و موقتی ولو بسیار کوچک
، آنها را دچار دلشوره می کند .
گاهی دختر متولد این برج ، مثل میوه درخت بلوط
که بر بلندترین درخت های بلوط رشد می کند و هما نجا می ماند ، تا قبل از ازدواج با
والدینش زندگی می کند . این را به حساب تنبلی یا نداشتن قدرت تخیل نگذارید، او فقط
به خانواده دلبسته است و نمی خواهد از آنها دور شود .
از نظر او هر چیز ملموسی ،
فوق العاده است . این نشانه در طالع بینی مادر زمین (اردیبهشت) کاملاً محسوس است .
یک زن واقعی متولد اردیبهشتهمسر شاد یک کشاورز است . روی زمین کشاورزی می کند و
روزهای زندگی اش را در هماهنگی کامل با طبیعت سپری می کند . زن متولد این برج لوند
نیست چون زندگی را خیلی کوتاهتر از این می پندارد که بخواهد عشوه گری کند و در
مقابل می تواند بسیار ساده لوح و خجالتی باشد .
او هیچ دلیلی نمی بیند که تا
وقتی می تواند برای انجام یک کار ورجه ورجه و شیطنت کند ، بنشیند و فس و فس کند .
او می تواند خیلی آرام و وسوسه انگیز باشد . تخت خواب او همیشه با ملحفه های
ابریشمی نرم پوشیده شده و حمام او پر از صابونهای بسیار خوشبو است. وقتی ازدواج می
کند ، همسر، منزل ، آشپزخانه و فرزندانش بسیار مهم می شوند و بیشترین تلاشش را می
کند تا همسر و مادری کامل باشد . از نظر او وفاداری یعنی همه چیز به همین دلیل از
همسرش نیز انتظار دارد که مثل خود او وفادار باشد .
اینها ویژگیهای مثبت شخصیت
او است. اما از نظر ویژگیهای منفی او را دست کم نگیرید چراک ه از این نظر می تواند
بر همه نشانه ها به جز عقرب پیشی بگیرد. او از رشک و حسد هم بی بهره نیست. از این
دختر انتظار نداشته باشید که ببخشد و فراموش کند، چون در سرشت او نیست . او با
خونسردی تصمیم می گیرد تا با کسی که به او بد کرده، هیچ کاری نداشته باشد .و دلیل
این خیلی ساده است چون این روش محافظه کارانه برای آن است که در آینده مجدداً از
همان ناحیه آسیب نبیند .
همچون همتای مردش، وجود دیگران، بویژه نزدیکترین و
عزیزترین فرد برایش عادی میشود . او سرد و بی روح نیست اما احساساتش را بدرستی بیان
نمی کند و فراموش می کند همسرش نیاز دارد که نظر و احساس او را نسبت به خود بداند و
گاه خیلی دیر ( درست وقتی که او می خواهد ترکش کند)، به این نکته مهم پی میبرد .
اگر موقعیتی پیش آید که او مدتها از همسرش دور باشد فقط به فرستادن یک کارت پستال
سال نو اکتفا می کند. به این دلیل همیشه مورد سرزنش قرار می گیرد همسرش، پرخاش
میکند و می خواهد بداند که چرا هیچ وقت نگفته او را چقدر دوست دارد.
اما زن
متولد اردیبهشت مات و متحیر است و آهسته نجوا می کند ، نیازی نیست که بگویم همین که
با تو هستم بیانگر همه چیز است. ولی خوشبختانه قبل از آنکه خیلی دیر شود ، می فهمد
که هر سردی کدورت با کمی عشق و احساسات بر طرف می شود .
زن متولد این برج بسیار
جذاب است و گاهی نیز ژست اغراق آمیزی به خود می گیرد. سیاره ونوس به انها صدای خوبی
نیز بخشیده است تا جایی که می توانند خواننده های معروفی شوند.
از آنجا که زن
متولد برج ثور مادر زمین است می تواند مادری بسیار خوب برای فرزندانش باشد . او
عاشق آنهاست هیچ گاه آنها را سرزنش نمی کند در عوض خیلی به آنها عشق می ورزد. او
می تواند بسیار حسود باشد و اجازه ندهد بچه ها خانه را ترک کنند و بالهایشان را باز
کنند و پرواز کنند . او از تنبیه بچه ها پرهیز می کند و فقط به آنها عشق می ورزد و
این همان چیزی است که او را یکی از گرمترین و صمیمی ترین نشانه ها در آسمان فلکی
ساخته است .
فال و طالع بینی هندی مرد متولد خرداد
به به ! از دست او حتماً سرسام می گیرید !
مردان متولد خرداد بسیار گیرا
هستند . دوست شما باشد یا عاشق شما ، به هر حال وسوسه انگیر است و جالب اینکه خودش
هم به خوبی می داند ! اگر شما لارو جنبنده ای هستید پیله ای زیبا به دور شما می
تند و صبر می کند تا به پروانهای زیبا تبدیل شوید ، اما وقتی به خواسته اش رسید ،
به این نتیجه میرسد که دیگر پروانه دوست ندارد و آن وقتست است که آرام و بی صدا می
رود از آن پیله ابریشمی چیزی به جا نمی ماند و شما هم فقط یک سراب دیده اید . پس
اگر میخواهید عاشق او شوید از ترفند خودش استفاده کنید . بهترین راه برای جذب او
بی توجهی است . اگر در میهمانی ها تظاهر کنید که او را ندیده اید، خواهید دید که
چطور به خود می جنبد و در عرض دو دقیقه به هر بهانه ای که شده خود را به کنار شما
می کشاند.
او به هر چیزی که در اطرافش باشد توجه می کند و همیشه بیشترین توجه او
به شماست و مشکلات شما از همین جا آغاز می شود چون چنان برای شما از عشق نجوا می
کند گویی هیچ گاه چنین سخنانی نشینده اید و مشکل عمده تر اینکه او حتی اگر شما را
دوست نداشته باشد باز هم عاشقانه برای شما زمزمه خواهد کرد . او می ترسد نکند
توانایی های سرنوشت ساز او ( جذابیت) رو به زوال باشد، پس تصمیم می گیرد توانایی
هایش را امتحان کند و ندرتاً شکست می خورد. واقعیت این است که او روحیه ای ماجرا جو
دارد . حتی وقتی ازدواج می کند باز هم نظری به زنهای دیگر دارد. اگر روزی به شما
تلفن کرد و گفت که به سفر می رود، خیلی به گفته اش اطمینان نکنید چون احتمالاً در
جای دیگر مشغول خوشگذرانی است.
مرد خرداد حتی در عین وفاداری به همسرش علاقه
دارد تا وارد جمع زنهای دیگر شده و ابا آنها گپ بزند.
کمی دقت کنید شاید مردی
متولد خرداد که ازدواج کرده واز زندگی اش هم راضی است ولی هنوز هرجامیرود به زنها
می گوید که عاشق آنهاست (و واقعاً عاشق آنهاست بشناسید) او همه آنها را دوست دارد
ولی به روشهای مختلف و دلایل متفاوت. سیاره متولدین خرداد عطارد است . بسیاری از
مردان عطاردی چشمهایی زیرک و زیبا و معمولاً مژه هایی بلند دارند. طرز تفکر و سوخت
و ساز عطاردی معمولاً از آنها مردانی لاغر اندام می سازد . از آنجا که به ژست اهمیت
می دهد ، اگر تاجر باشد ، حتماً دسته چکهای زیادی ( برای ژست و پز) به همراه خواهد
داشت و دفتر کارش پر از تلفنهای بی سیم شیک و آخرین مدل است و بطور همزمان راه می
رود و صحبت می کند . دفتر کار او پر از لوازم اداری متنوع است . البته او به واژه
پرداز بیش از هر چیزی علاقه دارد .
جوزا نشانه ارتباطات است اما برای مرد متولد
خرداد ، برقراری ارتباط با نوزاد سخت و گیج کننده است . تا وقتی که عضو جدید
خانواده نمی تواند صحبت کند ، پدر خانواده نگران و عصبی است . اما به محض اینکه
نوزاد کوچک شروع به صحبت می کند شادی پدر هم شروع میشود. او عاشق بازی کردن با بچه
هاست و علت اینکه بچه ها هم عاشق او هستند این است که او مثل برادر بزرگتر با آنها
رفتار می کند . بطور کلی فرق نمی کند که از صدور شناسنامه او چند سال گذشته باشد
چون در هرحال او کودکی بیش نیست .
فال و طالع بینی هندی زن متولد خرداد
زن متولد خرداد معتقد است ماهی برای مغز مفید است اگر می خواهید او را شیفته خود
کنید یک بشقاب ماهی را تا ته بخورید!
او پول زیادی بابت هزینه پستی می پردازد و
همیشه هم به تنهایی به پستخانه می رود . اگر شما دوست او هستید از دریافت یک خروار
کارت پستال و یادداشتهای کوچک او خوشحال خواهید شد چون او دایماً با شما در تماس
است . دفترچه یادداشت او پر از قرار ملاقات ، برنامه و وظایف اوست و اگر می خواهید
او را ببنید، حتماً دو هفته قبل وقت ملاقات بگیرید . او عاشق دیدن نمایشهای جدید ،
آخرین فیلمها و خواندن جدیدترین کتابهاست و کسی است که با رضایت کامل با شما به
گردش های هنری ، علمی ، تفریحی یا ورزشی می آید .
بعضی از مردم می گویند که زن
متولد خرداد معمولاً شایعات خوبی برای گفتن دارد و می شود اعتراف کرد که خبرهای بی
مزه و یا چرت و پرت نمی گوید . خبرهای او بسیار وسوسه انگیز و داغ و مربوط به مسائل
روز است . توصیه می کنم هیچ رازی را به او نگویید ، چون مطمئناً کمی دور خودش می
چرخد ، چای دم می کند و برای پخش خبر جدید به یکی از دوستان تلفن می کند .
زن
متولد برج خرداد دوست دارد بلوز و شلوار راحتی بپوشد . او قلباً فمینیست است و
عقیده دارد که زنان از هر نظر با مردان مساوی هستند و او نیازی ندارد که زنانگی خود
را با زلم زیمبو و یا لباسهای چین واچین ثابت کند بلکه می خواهد او را فقط به خاطر
خود و افکارش دوست بدارید بنابراین خود او نیز به ذهن شما بیش از ظاهرتان علاقمند
است .
بیشتر زنان متولد خرداد بسیار سرشناس هستند . اگرچه برخی می گویند آنها
آدمهایی سطحی هستند ، اما در واقع اینطور نیست. او بر خلاف این آنها خود را به سرعت
با محیط وفق می دهند. آنها همانطور که در بحثها در مورد موضوعات اصلی و شاخه های
فرعی صحبت می کنند ( چون آنها عاشق بحث و مذاکره هستند ) به راحتی هم می توانند
موضوع را عوض کنند. دوستان یک زن خرداد توصیفهای مختلفی از او دارند. گاهی معتقدند
او شبیه آفتاب پرست است و تحت تأثیر محیط و افراد مختلف رنگ عوض می کند. اما بطور
کلی بهترین ویژگی او این است که حتی اگر سعی کنید به هیچ وجه به ذهن او راه نخواهید
یافت. فقط می دانید که هفت روز هفته هر روز بیست و چهار ساعت کار می کند . اگر
زندگی یا حتی اتاق خود را با او تقسیم کردید مطمئن باشید شادی او در تمام ساعات
شبانه روز شما را مات و متحیر می کند .
فکر نمی کنم که زن متولد این برج مادر
خیلی خوبی باشد ، او هم مثل همتای مردش بچه ها را وقتی دوست دارد که بزرگ می شوند و
زبان باز می کنند و به جای اینکه خودش بچه دار شود و یکی دو سال خود را به زحمت
بیاندازد و هر سه ساعت یک بار بچه را تر و خشک کند و در تختخواب بگذارد ، ترجیح می
دهد کودکی را به خانه بیاورد و به فرزندی بپذیرد!
رفتار او اصلاً مثل مادرها
نیست. اگر برای بچه ها آشپزی کند ، لطف زیادی در حق آنها کرده و بچه ها باید خیلی
هم خوشحال باشند . او بیش از تغذیه جسم، به تغذیه مغز آنها اهمیت می دهد و بچه ها
را به سوی آموختن سوق می دهد و برای آنها داستان می خواند و آنها را تشویق می کند
که عاقلانه فکر کنند . اگر بچه ها بخواهند مادر آنها را در آغوش خود بگیرد ،
احتمالاً دلسرد و ناامید می شوند ، اما اگر بخواهند آنها را نصیحت کند ، حتماً به
آنها کمک خواهد کرد .
فال و طالع بینی هندی مرد متولد تیر
عجب نشانه دوست داشتنی است ! مردان متولد این برج عکس ظاهر بدعنقی که دارند ،
سخت پوستانی دوست داشتنی هستند . وقتی به متولد تیر فکر می کنید ، خرچنگ را از یاد
نبرید . بسته به شرایطی دارد، برای رویارویی و یا خلاصی از گرفتاری ، قدم های جنبی
بر می دارد، هیچ وقت درباره او بر اساس ظاهرش قضاوت نکنید .
بیشتر مردان متولد
برج تیر آرام ، احساساتی ، خانگی و شیفته آشپزی هستند . نشانه خرچنگ بر شکم حکومت
دارد و ضرب المثل قدیمی ، راه ورود به قلب یک مرد از شکمش می گذرد ، راجع به مردان
متولد تیر صادق است اگر وی به شما گفت رژیمغذایی دارد ، حرفش را باور نکنید .
او
دمدمی است . علت خلق و خوی متغیر او ماه است که سبب می شود بسیار احساساتی و یا
کاملاً سرد و نا امید باشد . ( او عقل و منطق سرش نمی شود ) قلب متولد تیر به مغزش
فرمان می دهد و گاه زندگی او تحت سلطه عواطف اوست . اگر عاشق مردی هستید که متولد
تیر است خبر خوبی برایتان دارم . او راحتتر از مردان متولد سایر برجها ابراز
احساسات می کند ، مردان متولد برجهای مختلف هر یک احساسات خود را به نوعی بیان می
کنند . متولد آبان به شکل جنسی ، مرد متولد اسفند به شکل رویایی و متولد تیر به شکل
عاطفی.
مشکل اصلی شما با او ، این است که می خواهد مادرش باشید . احساسات او
نسبت به مادرش حد وسط ندارد . یا عاشق اوست و یا از او متنفر است . بیزاری او از
مادرش گاه سبب میشود تا از هر زن دیگری (حتی شما) بیزار شود ، یا این که مادر را
آنقدردوست دارد که شما احساس می کنید فراموش شده اید پس از مادر شوهر هم نفرت پیدا
می کنید.
بیش از آنکه با او پیوند زناشویی بندید بد نیست بفهمید روابط او با
مادرش چگونه است . اگر او از آن مادرهای پاک باخته است که پسرش را ننر بار آورده،
حتماً با او مشکل پیدا می کنید . اگر نمی دانید او مرد است یا موش یا بچه یا خرچنگ
، تله ای کار بگذارید تا بفهمید او چیست ؟!
او در گذشته زندگی می کند و
ناخودآگاه به دنبال شریکی است که یاد آور مادرش باشد . او به ریشه ها اهمیت زیادی
می دهد و اغلب در شهرستانی که متولد شده زندگی می کند و همانجا هم می میرد. حتی
گاهی خانه دوران کودکی اش را سالها بعد مجدداً می خرد و همانجا زندگی می کند .
او معمولاً زاده عادت است و باید مراقب باشد تا عادتهای بدی کسب نکند، چون عادتهای
قدیمی را دیر فراموش می کند . او به دنبال شریکی است که برایش مادری کند ، اما اگر
شخص مناسبی را پیدا نکند با قوم و خویش و دوستان درگیری عاطفی پیدا می کند به طوری
که دهان همه از تعجب باز می ماند .
او پدری فداکار و تو دل برو است . با این
وجود احساسات او بیشتر مادرانه است تا پدرانه ، مثلاً پس از یک روز سخت کاری ، در
خانه پیش بند می بندد و بدون نق و نوق برای بچه ها آشپزی می کند. او از اعضای
خانواده مراقبت می کند، آخر هفته بچه ها را بیرون می برد و حتی از قناری هم مواظب
می کند . او ذاتاً پدر است و برایش خیلی سخت است که خودش بچه نداشته باشد ، در این
صورت دوستان و همکاران را بچه های خود می داند .
فال و طالع بینی هندی زن متولد تیر
عجب نشانه رضایت بخشی است ! تیر یکی از بهترین برجها برای تولد زنان است .
دختر متولد برج تیر بسیار حساس است و از نیروهای مرموزی دراین زمینه برخوردار است .
دختر متولد تیر نسبت به واژه ها حساسیت خاصی دارد و لازم است که به احساسات و
عواطف خود آگاه باشد و به آنها نظم دهد ، چون در غیر اینصورت مثل تکه های از هم
گسیخته یک قایق شکسته، در دریای زندگی به این سو و آن سو می رود . او می تواند چون
یک آتشفشان دچار فوران احساسات شود و اطرافیان را بترساند و گاهی نیز چنان درگیر
حسادت می شود که به فرار از چنگال او برای همه مشکل می شود .
زن متولد تیر، خیلی یک دنده است و این خصلت او گاه دوست داشتنی است چون سماجت او
را در رسیدن به خواسته هایش کمک می کند اما از نظر عاطفی ، افتضاح است چون نمی داند
چه وقت ، کجا و چرا توقف کند . او قادر نیست بفهمد یک رابطه کی تما م شده و اگر
تصویری مبهم و نادرست از پایان رابطه داشته باشد آنقدر سماجت می کند و به طعمه و
چنگ می زند تا عشق و علاقه هر دو طرف به نفرت تبدیل شود .
احساسات او گاه به حد
افراط می رسد و به جای آنکه از او آدمی عاشق ، مهربان ، دلسوز ، آرام ، فادار ،
محافظ و رام بسازد ، آشفتگی به بار می آورد . او از نظر دیگران آدمی مرموز، دسیسه
چین و زود رنج است . در واقع دیگران احساسات او را بد تعبیر می کنند و تلاش می کنند
تا از او دوری کنند اما احساسات و دلبستگی های او بسیار قوی است و تمام این سوء
تعبیرها ناشی از غرور اوست .
این زن اگر آدم مثبتی باشد ، بسیار همدل، پر احساس
و یاری بخش است واگر احساساتش را بدرستی جهت دهد و خود را به شکلی درست و غیر
مستقیم وقف شریک کند همه چیز عاشقانه پیش خواهد رفت. اما، امان از وقتی که همه چیز
را خراب می کند ، گریه و شیونی سر می دهد که آن سرش ناپیدا است.
زن متولد تیر
اگر وجودش را سازمان بخشیده باشد ، محشر است . او از شریک خانواده و هرکس که برایش
مهم است ، صادقانه و با نظم و مقررات خاص محافظت می کند . او در موقع لزوم دیگران
را توبیخ نیز می کند .ا گر او منفی باشد خجالت می کشد که دیگران را مواخذه کند،
البته زن متولد تیر پس از نطق آتشین ، یا دعوا با دیگران خود خوری می کند و فکر می
کند آیا کارش درست بود یا نه و حسابی گریه خواهد کرد , مهم این است که او بلاخره
نظرش را می گوید و عاقلانه عمل می کند .
بیشتر زنان متولد تیر جمع و جور و خوش
هیکل هستند . برخی هم به شکل دلچسبی خپل هستند .
دختر متولد چهارمین برج در
منطقه البروج معمولاً زیاد لبخند می زند. او گرم و خودمانی است و رفتاری مادرانه
دارد. از این رو بودن در کنار او ، لذت بخش است . او دوست داشتنی است و عاشق بچه
است و اگر بچه نداشته باشد او یک حیوان خانگی نگهداری می کند.
اشتباه نکیند ،
زندگی خانوادگی مانع روشنفکری او نشده است . او می تواند در عین همدلی و منطق
فمینیست باشد ، و در این مورد مانند متولدین برخی برجها سرسخت تند و متعصب نیست
.
بی شک او بهترین مادر است اما از آنجا که انحصار گری در خون اوست، جدا شدن بچه
ها از خانواده ، وی را دچار دلشوره می کند . چون جدا شدن از خانواده برای خودش هم
سخت بوده است . حتی وقتی بزرگ می شود بیشتر وقتش را با ایل و تبارش می گذراند .
نمونه بارز این زن ، رئیس من است که بیشتر وقتش را با خانواده می گذارند چون زندگی
اش حول کسب و کارش می چرخد . مثل بقیه زنهای متولد این برج وقتی اسم دوستانش را
بپرسی، از تعداد انگشتان دست تجاوز نمی کند .
فال و طالع بینی هندی مرد متولد مرداد
او محبوب همه است ! او همچون نو ستاره ای ست که طرفداران خود را از همه جا برای
دیدن نمایش جذب می کند . این رفتار چیزی بیشتر از یک قمپز در کردن است که دیگران
درباره متولدین مرداد فکر می کنند. گفتگوی طولانی مدت برایش بسیار آسان است بویژه
اگر به زحمت شغلی را در عالم رقابت برای خود دست و پا کرده باشد .
این مردان
آدمهای نمایشی فوق العاده ای هستند . برخی از آنها وقتی پولشان ته می کشد ۵۰۰ پوند
از بانک وام می گیرند تا برای دوستان میهمانی ترتیب دهند و شاید هم تصمیمی بگیرند
با شامپانی و خاویار برای دیگران قمپز بیایند . یکی از خوشایندترین خصلتهای او
علاقه او به خوشحال کردن دیگران است.خوشحال کردن مردم باعث می شود همه جا احساس
صمیمیت کند .
می توانید او را از روی موهای پریشتش بشناسید . حتی اگر موهایش
کوتاه باشد باز هم مثل آن است که یک فرچه روی دو پا راه می رود . یا حتی شبیه قلم
موی نقاشی است . نکند او را با جارو اشتباه بگیرید خانه را با او جارو کنید!
او
دوست دارد شیک باشد . نشانه اسد و میزان ( نشانه دلبری و لوندی ) هر دو نشانه های
عشق هستند . از آنجا که مرد متولد مرداد شبیه جارو است حتی می تواند خاک روی پاهای
شما را هم جارو کنند . رفتارش شما را مات و مبهوت می کند ، به شما گل می دهد ، با
هم شام اعیانی مفصلی می خورید ، به تأتر می روید. در واقع وقتی کسی را دوست بدارید
با او مثل یک ملکه رفتار می کنند .
مرد متولد مرداد وقتی پدر شود و معرکه است .
او به بچه ها اهمیت می دهد و میخواهد کلکسیونی از آنها داشته باشد . اگر دوست
ندارید بچه دار شوید توصیه می کنم هیچ وقت با مرد متولد برج مرداد پیمان زناشویی
نبندید . ممکن است در ابتدای آشنایی بگوید : عزیزم اهمیتی ندارد. می توانیم بچه دار
نشویم، اما صبر کنید و ببینید چه می شود او دمدمی نیست ، صادق و وفادار است . صداقت
و وفاداری از نظر او بسیار مهم هستند قانون او این است که شما هم دوستش بدارید و
صادق باشید و به هیچ وجه به او خیانت نکنید . او این انتظار را از همه ، از شما ،
از همکاران و حتی ازدوستانش نیز دارد .
او می خواهد نان آور منزل و مایه افتخار
شما باشد . با قدرت روی پای خود بایستد و خانواده را تأمین کنند . صبر کنید
کامپیوتر را خاموش نکنید و با عجله برای یافتن او بیرون نروید . او گاهی ریا کار
هم هست . اگر او کسی است که زیاد به سفر می رود ، احتمالاً هرجا ماده شیری هم دارد.
عشق مردادی شما خود را حاکم قلمروی شاهانه خود می بیند و می خواهدشما و بچه ها در
مقابل او تعظیم کنید . اگر کمی ارام و سر به راه باشید وضع بدتر می شود !
اگر از
قدرتی که در اخیتار دارد به درستی استفاده نکند از شیری دوست داشتنی به قلدری مستبد
تبدیل می شود که ناگهان بی پروا و از خود راضی به نظر می رسد، قمپز در می کند ،
قیافه می گیرد و شق و رق راه می رود .او گاهی از شما مثل سرباز ضعیف بازی شاهانه
شطرنج خود استفاده می کند یا دوستان و خویشان را کلکسیون کشورها می داند . اگر به
قدرت برسد کافی است تا کمی ویژگیهای منفی داشته باشد آن وقت به دیکتاتور ، و
فرمانروایی مستبد تبدیل می شود و همیشه از قدرت خود سوء استفاده می کند .
از
آنجا که دمدمی نیست و ثبات دارد می خواهد در تمام مراحل اولیه زندگی هم ثبات داشته
باشد به همین سبب گاه کله شق می شود . او به آسانی نمی تواند نظرش را در مورد چیزی
تغییر دهد. هروقت خواستید دور و بر او بچرخید و او را وادار کنید مثل شما به دنیا
نگاه کند فقط یک کار بکنید ، بیخودی از او تعریف کنید ، مطمئن باشید، رد خور
ندارد
فال و طالع بینی هندی زن متولد مرداد
اگر می خواهید در زندگی شاد باشید و برقصید ، به دنبال دختر متولد برج مرداد
بروید . اسد نشانه هنرپیشگان و خوانندگان معروف است و بیشتر زنان متولد این برج هم
عاشق بازیگری هستند .
زنان متولد این برج از بسیاری لحاظ ملکه های نمایشی و اغلب
خوشگل هستند . ( خدا به فریادتان برسد اگر به او بگویید خوشگل نیست ، حتی اگر حوشگل
هم نباشد هیچ وقت نگویید . ) او موهایش را افشان می کند و کلاه بزرگی بر سر می
گذارد.
زن متولد پنجمین برج سال عاشق دوست داشتن است. دوست دارد عشوه بیاید و
دیگران را به دنبال خود بکشاند ، و آنها لی لی به لالایش بگذارند . فرقی نمی کند که
شمادر ظاهر او چه می بینید ، درون چنین زنی گربه ای است که می خواهد ناز و نوازش و
ستایش شود . او زنی است که نه تنها در تأمین معاش خانواده کمک می کند بلکه از بچه
ها هم مراقبت می کند .
اگر همسر شما متولد مرداد است به خاطر داشته باشید که نمی
توانید به او بی توجهی کنید او خود شیفته است و عاشق این است که ببیند روی دیگران
چه تأثیری می گذارد .
او مادری است که عاشق فرزندانش است و به بچه ها بیش از هر
چیز دیگری در زندگی اهمیت می دهد . او سخت گیر نیست و به فرزندانش آزادی زیادی می
دهد.
او زندگی مرفه ، گشت و گذارهای دست جمعی و رفتن به مهمانی با شما را می
پسندد . اگر کاری را به تنهایی انجام دهد، یقیناً در حوزه زناشویی به مشکلی برخورده
است در غیر اینصورت باید دلیلی محکم برای غیبت همسر وجود داشته باشد . او می تواند
قبلاً به علت کمر درد در خانه استراحت کند .
او به همراه شما به میهمانی می آید
و خوش می درخشد . زن متولد مرداد در کانون توجه و مورد ستایش مردان قرار می گیرد .
اما باید بداند که اگر شوهرش متولد اردیبهشت است بهتر است کمتر این بازی را تکرار
کند تازه اگر همسرش نیز متولد مرداد است باید حوایش را بیشتر جمع کند کافی است
شوهرش بفهمد مردان دیگر به همسرش علاقمندند، آنوقت جنجالی به پا خواهد شد. عکس این
قضیه هم صادق است در واقع زن متولد مرداد هم چنین رفتاری را از شوهرش نمی پذیرد
.
اگر می خواهید روی او تأثیر مثبت بگذارید وی را به بهترین رستوران شهر ببرید و
اگر پول دوست و خسیس هستید ، هیچ وقت به دنبال او نروید چون خون شما را در شیشه می
کند .
اگر قصد ازدواج با او را دارید این را هم بدانید که افاده ای ، اهل چشم و
هم چشمی های پر زرق و برق و تجملی است و به دنبال مثلاً فلان زنجیر طلا می گردد .
او کسی است که در هوای خیلی گرم کت پوست می پوشد و در حالی که از شدت گرما در
خیابان تلو تلو می خورد جواهراتش را به نمایش می گذارد . برق جواهرات و سنگهای
قیمتی او که حتماً شامل الماس ، یاقوت قرمز و کبود است ، چشمتان را کور می کند .
موهای او همیشه مرتب و آرایش کرده است . او اصرار دارد که مشتری پرو پا قرص
بزرگترین و گرانفروش ترین فروشگاهی که می شناسد، باشد . وقتی صورت حساب خریدش را
برای شما می آورد . احتمالاًدچار حمله قلبی می شوید .
به هر حال اگر شیفته زنی
شیک و همیشه آرایش کرده هستید ، فقط به دنبال زن متولد مرداد باشید .
فال و طالع بینی هندی مرد متولد شهریور
و حالا مرد عجیب و غریبی را معرفی خواهم کرد. این مرد ، کسی است که گاهی شانس
خود را در قمار امتحان می کند. او رک گو است و آنقدر سرد و بی احساس است که گاهی با
خود فکر می کنید چه اشتباهی کرده اید که به او اینطور رفتار می کند. اما قبل از
آنکه نامه اعتراض آمیزی برای ما بفرستید، باید بگویم همهء مردان برج شهریور اینگونه
نیستند.
متولدین مرد این برج چه جذاب باشند ، چه نباشند، معمولاً دوست داشتنی به
نظر میرسند. بیشتر آنها پوستی به لطافت ابریشم و به صافی نهر کوهستان، بدون جوش و
لک دارند. آنها چشمانی قشنگ و معمولاً قهوه ای رنگ دارند که مثل ستاره ها می
درخشند. مرد متولد برج شهریور بلند قد و لاغر اندام است. او نمونهء بلندی ، سبزه
بودن، و خوش تیپی است.
به لباسهایش اهمیت زیادی می دهد و اغلب سنتی است، حتی
وقتی که اهل مد می شود و به همین علت احساس ناراحتی می کند. او پولش را صرف خرید
لباسهای ساده و سنگین و عینک آفتابی موقری می کند و با کراواتی فوق العاده به
لباسها جلوه می دهد.
برخی از مردان متولد برج شهریور کمی سرد و بعضی دیگر مشخصاً
سرد و بی روحی هستند. برای مرد متولد این برج سخت است که خود را از نظر عاطفی متعهد
کند چون می ترسد کنترل اوضاع از دستش خارج شود. او احساسات خود را به طریقی معتدل و
دقیق بیان می کند. سیارهء او – مریخ – سبب می شود بیش از قلب از طریق ذهن احساس
کند. بسیاری از انها وقتی روش منطقی را انتخاب می کنند. احساس امنیت بیشتری
دارند.
مرد شهریور مردی کوشاست و برای رسیدن به آنچه می خواهد سخت تلاش و کار می
کند ولی الزاماً تلاش او همیشه به سمت پیشرفت و صعود نیست. چون بر عکس متولدین
برجهای دیگر جاه طلبی های حیرت انگیز به او القا شده است.
او مثل متولدین برجهای
قابل تغییر، به دگرگونی و تحول در زندگی نیازمند است. گاهی نظرش را چنان تغییر می
دهد، که فکر می کنید می خواهد شما را اذیت کند.
از آنجا که ابراز احساسات برای
او آسان نیست، پدر خوبی نخواهد بود، هر چند که خودش می خواهد باشد. اما برای او سخت
است که خودمانی رفتار کند. او پدری بسیار منضبط است و وقتی بچه ها تکالیف مدرسه را
انجام ندهند الم شنگه به پا می کند.
پدر شهریوری گاهی فراموش می کند که او مدیر
مدرسه نیست یا حتی اگر باشد، خانه مدرسه نیست او باید بفهمد که تعلیم و تربیت همه
چیز نیست و عاطفه و محبت مهمتر است. در هر مرحله ای از زندگی که این نکته را بفهمد
و به درستی رفتار کند، مردی خشنود و با احساس خواهد بود.
فال و طالع بینی هندی زن متولد شهریور
مهمترین نشانه در طالع بینی زن متولد شهریور باکرگی، دوشیزگی، و طبیعی بودن است
و همین برای توصیف دختر متولد این برج کافی است.
دختران متولد این برج بطور کلی
هیچ وقت مثل مردم دیگر رفتار نمی کنند. نه عصبانی می شوند و دردسر درست می کنند و
نه یک دفعه غیبشان می زند.
او عمداً می خواهد که مثل طبیعت به نظر برسد. (نه
منظور من این نیست که او لباس نمی پوشد و سخت است) او ندرتاً آرایش می کند. اگر زنی
روستایی باشد ، مطمئن باشید از ریشهء گشنیز و کرفس یا چیزی شبیه به آن ، مواد
آرایشی درست کرده و مصرف می کند.
او مادر محشری است. برای او خیلی مهم است که
بچهء باهوشی داشته باشد. اما باید بداند که بچه همان اندازه که به آموزش و یادگیری
نیاز دارد به عشق و محبت هم نیازمند است. زن شهریور باید به خاطر داشته باشد که
گاهگاه کتابش را کنار بگذارد و کودک را در آغوش بگیرد. او یک ریز به دنبال علایم
هوشمندی در نوازادش است و حتی شاید گاهی فکر کند که نوزاد کوچولو از نظر هوش مشکل
دارد! در عین هر کاری که بتواند برای بچه انجام می دهد و از سپیدهء صبح تا بوق سگ
از او پرستاری می کند.
یادتان باشد که او خوددار است. پس انتظار نداشته باشید که
مثل متولدین برجهای آبی ناگهان فوران کند ، یا مثل دخترهای متولد برج اسد و میزان
جذاب و لوند باشد. در عوض چشمهای او تمام مدت شما را به دقت نگاه می کند و سعی دارد
به کنه وجود شما پی ببرد.
پشتکار او سبب می شود که دستیار خوبی باشد و هر رئیسی
به او واقعاً اعتماد کند. او فمینیست سرسختی است ولی می خواهد که او را مثل یک
انسان باهوش با حقوق خودش بپذیرید.
در زندگی برخی از زنهای متولد این برج لکه
هایی هست که دوست دارند آنها را مثل غلطهای تایپی با غلط گیر پاک کند و اگر موفق
شود از خوشحالی بال در می آورد.
فال و طالع بینی هندی مرد متولد مهر
او واقعاً مار خوش خط و خالی است ، اما معمولاً به بهترین روش ممکن ، رفتار می
کند.
مرد متولد برج مهر مثل شوالیه ای است که در زره می درخشد و با اسب سفید
جنگی، دوشیزه های گرفتار مخمصه را نجات می دهد. او حتی در قرن بیست و یک هم رنگ و
بوی عشق مؤدبانه را فراموش نکرده است. اگر ببیند عجوزه ای ، دوشیزه ای را تهدید می
کند، می داند چه کار کند . (مطمئن باشید فرار نخواهد کرد.)
او جذاب واستثنایی به
نظر می رسد و کلکسیونی از ادکلن و عطر دارد . به یک مرد متولد برج مهر که می شناسید
، فکر کنید. آیا زیادی شیک و ظریف نیست ؟
این مرد دوست داشتنی ، سیاستمدار بزرگی
است. او از ناراحت کردن دیگران متنفر است. در واقع او طوری رفتار می کند که ثابت
کند زمان احترام به بانوان (شوالیه گری) به پایان نرسیده است . وی کسی است که در
اتوبوس و مترو بلند می شود تا شما بنشینید. او خیلی با نزاکت است . اگر با این
شوالیه مهربان ازدواج کنید، گرچه از نظر شما همیشه جذاب خواهد ماند ، اما به شکلی
محسور کننده با همه دوشیزه ها مؤدبانه رفتار می کند. او بی وفا نیست ، فقط نمی
تواند هیچ صورت زیبایی را نادیده بگیرد .
جز لاینکف وجودی او این است که می
خواهد زیبا و جذاب به نظر برسد . اگر پول داشته باشد لباسهای سفارشی و پیراهنها
ابریشمی از جنس عالی می پوشد . نه به این دلیل که آنها نشانه موقعیت اجتماعی هستند
، بلکه او کسی است که عاشق بهترین ها است .
از آن جا که عنصر وجودی او هواست
احساسات او بیشتر از ذهنش سرچشمه می گیرد تا از قلبش. او فکر می کند چون ستاره اش
ونوس است، پس سرا پا عشق و شور است و نمی خواهد بپذیرد که گاهی رفتار سردی
دارد.
مردان مثبت متولد برج مهر جذاب هستند ولی مردان منفی می توانند ، نا مرتب
کثیف، بی ادب ، هرزه و نفرت انگیز باشند.
پدر متولد مهر فداکار است. وی به نوازد
علاقه زیادی ندارد چون دایماً باید تر و خشک شود . اما وقتی آنقدر بزرگ شود که زبان
باز کند ، مورد علاقه بابا خواهد بود راستی یادتان نرود شاید وقت زیادی را به بچه
اختصاص ندهد و ترجیح بدهد به جای بازی با بچه ، یک گیم گلف یا یک دست تنیس بازی کند
.
او همان کسی است که شما می خواهید.
فال و طالع بینی هندی زن متولد مهر
زن متولد برج مهر مثل هلویی است که روی دو پا راه می رود. برخی از متولدین مهر
آنقدر زیبا هستند که نفس آدم بند می آید. البته شاید روزی عجوزه ای پیر ، مخوف و
عجیب و غریب هم در بین آنها پیدا کنید . ( شک نکنید او هم فکر می کند که زیباست . )
دختران متولد این برج قشنگترین دختران در کهکشان راه شیری هستند. آنها طبیعت
زیبایی دارند.
دختر متولد برج مهر طوری لباس می پوشد که هم چیز با هم بخواند. او
شیک است ، حتی اگر شلوار جین کهنه ای بپوشد ، مطمئن باشید که تمیز است و به پلیور
یا تی شرتی که می پوشیده ، می آید . او شیفته مد است تا جایی که گاهی طراح لباس می
شود.
او از مصاحبت دیگران لذت می برد و ندرتاً زمان زیادی را به تنهایی می
گذارند . اگر تنها زندگی کند ( که دور از انتظار است .) دوستان زیادی دو و برش
دارد. او از جهاتی به زن متولد مرداد شبیه است . زن متولد مهر می خواهد تا جایی که
ممکن است با کمترین زحمت ، از میهمانها به بهترین نحو پذیرایی کند. (او حتی بیسکویت
را در ظروف لوکس سرو می کند . )
اگر روزی با دختری روبرو شوید که بوی خوب شیرینی
می دهد مطمئن باشید که متولد برج مهر است . او عاشق بوی شیرینی است . اگر می خواهید
به قلب او راه پیا کنید یک شیشه عطر و یک دسته گل به او هدیه دهید. فراموش نکنید که
رنگ گلبرگها با رنگ بسته عطر جور باشد . او از هماهنگی رنگها لذت می برد. این دختر
معمولاً یک دسته گل نزدیک سوراخ بینی اش می گیرد .
اگر روزی او را با کثیف ترین
و ژولیده ترین لباس ها دیدید ، بدانید که او حتماً دچار بحران شده است (مگر آنکه
همیشه همینطور باشد.) و مشکل اصلی او بگو مگو با شریک زندگی است .
زن متولد این
برج ذاتاً مادر نیست هرچند که بیشترین تلاشش را می کند . با این همه او مادری است
که یک دفعه ناپدید می شود. زن مهر باید یاد بگیرد که مهر و محبت را از خانه شروع
کند. در مواقع نادر که در خانه به سر می برد مادری دوست داشتنی است.
وقتی بچه ها
زبان باز می کنند ، خوشحال تر می شود. او بچه ها را از سنین پایین با کتاب آشنا
کرده و از ذهن آنها ذهنی خلاق می سازد. وی بهترین لباسها را به تن خود و بچه ها می
کند. بو ، مهمترین چیز مورد توجه اوست حتی بوی بد نوزاد هم او را اذیت می کند و
مجبور می شود نزدیک لگن بچه دستگاه تهویه هوا کار بگذارد .
فال و طالع بینی هندی مرد متولد آبان
جذابیت مغناطیسی او سبب میشود که جهان از چرخش حول محور خود باز بایستد و در جهت
مخالف بچرخد . او خیلی قوی است . او کسی است که همه ، بویژه زنان تقریباً هرکاری
برایش انجام می دهند . بعضی از دخترها همه جا به دنبال او می گردند(حتی شما). مردان
متولد برج آبان رؤسای شرکت ،مؤسسه یا سازمان ها هستند .
او پوستی به رنگ سبزه
تیره ، مویی مشکی و چشمانی سیاه دارد . البته شاید کسی هم پیدا شود که بور باشد.
اما تعداد این گروه در مقایسه با گروه قبل خیلی کم است . او حتی وقتی صورت خود را
اصلاح می کند ، به نظر میرسد که چند روز است اصلاح نکرده . او چشمانی نافذ دارد آن
چنان که اگر مستقیم به چشمهای شما نگاه کند، آشفته خواهید شد ! اغلب زن و مرد متولد
برج آبان با عینک ورزشی عجیب و غریب و یا لنزهای آنچنانی، چشمهای خود را بیشتر به
نمایش می گذارند . خیلی ناراحت کنند ه است که نوروز او را لباس گرم و عینک آفتابی
ببینید.
وی احتمالاً غذا هم زیاد می خورد ، اضافه وزن پیدا می کند . هرچند
عمیقاً می خواهد خوش هیکل باشد . اودر روابطش بسیار صادق است . به طور ایده ال زن
ظریف و پر جنب و جوش متولد برج حوت (دوماهی) شریکی مناسب برای اوست ،اگر همسر شما
متولد برج آبان است باید به او کاملاً اعتماد کنید و حتی وقتی اشتباه می کند ،
معتقد باشید که او درست می گوید و اشتباه نکرده است. او به هیچ وجه نمی خواهد شما
رقیب او باشید .
تا زمانی که بتواند حسادت خود را کنترل کند ، پدر خوبی است . او
بیش از دیگر مردان متولد برجهانی تیر . اسفند احساسات خود را نسبت به بچه ها نشان
می دهد . او با خوشحالی به شما اجازه می دهد که از نوزاد مراقبت کنید.
او مشغله
ذهنی را در روابطش دخالت می دهد .
قبول کنید که بیشتر متولدین برج آبان معنی
کامل آشفتگی و آشوب هستند است . آنها اعتماد به نفس دارند و خود را چنان تشویق و
ترغیب می کنند که حتماً بهت زده خواهید شد و آرزو می کنید که مثل او باشید ، علیرغم
همه اینها اونگرانی ، ترس و اوهام زیادی دارد . فراموش نکنید که او آدمی جنجالی است
.
فال و طالع بینی هندی زن متولد آبان
زن متولد برج آبان آدم سردی است. آرامش بیش از حد برخی این از زنهای افسونگر، شما را جادو می کند، حتی ممکن است آزار بدهد و سرگردان کند. زمان زیادی طول می کشد تا بفهمید او به چه چیزی شبیه است. مطمئناً ، او واقعاً همان دختر سرد و خوددار نمی تواند باشد . در واقع وظیفه شماست که بفهمید او چیست :
بیشتر زنان متولد آبان قشنگ ، وسوسه انگیز و فریبا هستند. حتی زمانی که کاملاً
ساکت هستند ، چشمهای آنها با صدای بلند با شما سخن می گوید . آنقدر جذاب هستند که
دوستان به دورشان جمع می شوند . شما هم با انرژی جالب، مبهم و مرموز او گرفتار می
شوید .
در واقع عشق در تمام عناصر وجودی دوشیزه متولد این برج نفوذ کرده . او با
همه موضوعات احساساتی برخورد می کند ، از طریق آویزان کردن جورابتان روی بند گرفته
تا مشکلات جهان سوم ممکن است از آن دخترهایی باشد که از نظر مردان خرفت است ،اما
اگر در قلبش جایی برای خود باز کنید. برای همیشه آنجا جای شماست . او در قبال کسی
که دوست دارد بسیار صادق و وفادار است . سعی کنید بر یکی از این دخترها غلبه کنید
تاببینید که زندگی چگونه به روی شما لبخند می زند .
پیش از آنکه به خود غره
شوید، فراموش نکنید که اگر پای خود را از گلیم تان دراز تر کنید ، پشیمان خواهید شد
. هرگز فکر نکنید که می دانید به او خیانت کنید ، چون با نگاهی زیرکانه همه چیز را
می فهمد و چنان غیظ می کند که مجبور می شوید همه چیز را پنهان کنید . اگر با او
درگیر شوید ، هرگز شما را نمی بخشد و فراموش نمی کند ، او حتی در هشتاد سالگی هم از
شما دلخور است .
در آسمان فلکی او از متولدین نشانه های دیگر حسود، کینه توز، و
انتقام جو تر است . مراقب باشید که او را خشمگین و غضبناک نکنید . بعداً نگویید که
نگفتم!
وقتی مادر می شود مثل ماده ببری است که برای محافظت از بچه ها با چنگ
ودندان می جنگد . او می تواند بسیار انحصار گر باشد و نگذارد که بچه ها از چشمش دور
شوند . مادرهای خیلی منفی حتی نمی گذارند که شخصیت بچه ها شکل بگیرد و اگر مراقب
نباشند آشفتگی به بار خواهد آمد . از نظر دختران متولد این برج فلسفه زندگی این است
که اگر خداوند دری را ازروی حکمت ببندد ، در دیگری را از روی رحمت باز می کند .
اگر دختری مثبت و متولد آبان را انتخاب کنید، روزهای بسیار خوشی را با هم می
گذارنید ، او چه دوست شما باشد چه شریک تان ، استواری غیر منتظره ای از خود نشان می
دهد . خدای من ! او بی نظیر است .
فال و طالع بینی هندی مرد متولد آذر
اگر می خواهید مردی خوش لباس . خوش گذران از هفت دولت آزاد که همیشه بلیطش برنده
می شود را بشناسید ، او کسی جز متولد برج اذر نیست .
اگر خواستید سراغ او را
بگیرد کافی است سری به محلاتی بزنید که نتایج بخت آزمایی را اعلام می کنند حتماً
نامش را جز برندگان خواهید خواند. او مردی خانگی نیست و دست کم تا وقتی آماده نباشد
قید وبند و تعهد را نمی پذیرد و از آن دوری می کند . چون برای تنفس به فضای باز
نیاز دارد .
هر جا هم که بشود اطراق می کند. من کسی را می شناسم که بلافاصله پس
از فارغ التحصیلی از مدرسه ، با پای پیاده دور دنیا سفر کرد ، ازدواج کرد ، همسرش
را طلاق داد، برای زندگی به آمریکا بعد هم به کانادا رفت و تا ده سال بعد برنگشت !
این مردها هیچ تمایلی ندارند که بشنوند زمین گرد است یا اقیانوس اطلس به علت
یخبندان مسدود است، آنها مانع نمی شوند و باید هر چیز را خودشان بفهمند .
بسیاری از مردان متولد برج آذر مجرد هستند و احساس می کنند از هفت دولت آزاداند،
خودمان را گول نزنیم آنها دوست دارند گل سر سبد باشند و می خواهند بفهمند دردنیا چه
خبر است تا جایی که ممکن است به تنوع نیاز دارند ، اگر شمازنی حسود هستید اصلاً زوج
مناسبی برای او محبوب نمی شود. اگر شریک شما کمانگیر است باید بدانید شاید او روزی
از خواب بیدار شود و برود و تا یک ماه پیدایش نشود اما اگر در برخورد اول خواسته
باشید او را به صندلی زنجیر کنید و تمام درها و پنجره ها را برای جلوگیری از فرارش
او چفت و بست بزنید، ممکن است هیچ وقت پیدایش نشود .
اگر می خواهید به شما توجه
کند ، باید وانمود کنید به او توجهی ندارید . این مسئله در مورد کلیه متولدین
برجهای آتش صادق است . یادتان باشد او شکارچی منطقه البروج است و در چذب دختران
استادی قدیمی است . طوری رفتار کنید که شما را با هوش و علاقمند به یادگیری بداند و
با او نرد عشق ببازید. از آنجا که گاهی متولد برج آذر و شریک او در شروع آشنایی
تعریف درستی از روابط خود ندارند . این رابطه سالهای سال از نقطه شروع فراتر نمی
رود . اما وقتی ابعاد دیگری از وجود هم را کشف کنند، روابط وستانه شان رشد می کند
.
مرد متولد برج آذر وقتی پدر می شود ، پدر خوبی نیست . اغلب به نوزاد علاقمند
نیست. اماوقتی صدای بچه کوچولو را بشنود، عقیده اش تغییر می کند. به این ترتیب
درنگهداری بچه اهل همدردی و همدلی نیست و همانطور که کارهای خودش را بدون شما انجام
می دهد، شما ا در نگهداری بچه به راستی تنها می گذارد.
اما وقتی بچه ها بزرگ می
شوند،اوضاع جور دیگری است او از آنها خوشش می اید. بچه ها هم می توانند با پدر
گفتگوی درست و حسابی کنند و او هم می تواند بچه ها را به تفکر در مورد مفهوم زندگی
و موضوعات جدی دیگر وادار کند. سیاره او مشتری است و مشتری باعث خوش خلقی اوشده ،
او واقعاً اهل خوشمزگی است و وقتی حال و حوصله داشته باشد باعث می شود بچه ها
شادمانه از ته دل بخندند .
متولدین این برج معمولاً بلند قد و سفید رو هستند و
بسیاری از آنهاپیشانی بلندی دارند. یادتان باشد هیچ وقت به آنها نگویید که دارند
تاس می شوند. !
فال و طالع بینی هندی زن متولد آذر
عجب زن مهربانی است ! با ذهن خلاق و قیافه بی شیله پیله ای که دارد هیچ وقت عقب
نمی ماند.
او دختر متجددی است و می خواهد او را به خاطر خودش و نه برای موهای
بلند و بور یا چشمان آبی درشتش دوست بدارید . او معمولاً به اندازه پسر متولد این
برج آزاد و بی قید نیست. اما گاهگاه می خواهد فرار کند و برود. به خاطر بسپارید که
نباید وقتی شانزده سال دارد با او ازدواج کنید .
قبل از آنکه دست به کار امر خیر
شود باید برود و دنیا را ببیند . در غیر اینصورت بعدها دیسیپلین شما را نمی پذیرد و
آشفتگی به بار می آورند. اگر خیلی زود ازدواج کرده والان احساس خفگی و سرکوب می
کند بهتر است در کلاسهای شبانه و یا دانشگاه مکاتبه ای ثبت نام کند.
او دوشیزه
ای باانگیزه های مادرانه نیست . اما تمام تلاشش را می کند تا فرزندانی باهوش تربیت
کند. او به بچه ها احترام می گذارد و آنها را نوازش می کند . زن متولد آذر در تربیت
فرزندانی مستقل، بی همتا است . او نه تنها مادری پیر و امل نخواهد بود بلکه بچه ها
را تشویق می کند که خودشان باشند. او آنقدر صادق است که همیشه واقعیت را به بچه ها
می گوید . مهمترین بخش پیشرفت فرزندانش ، هوش آنهاست . فرزندان او آنقدر تیز هوش
هستند که از تک تک سلولها خاکستری مغزشان استفاده می کنند .
او فمینیست است و
اگر بخواهید با او همیشه از چیزهای پیش پا افتاده صحبت کنید. شعله های خلق آتشی خود
را نشان می دهد. به نظر خودش ، او زن است و حقوقی خاص خود دارد، زن متولد برج آذر
از صحبت درباره عقایدش نمی ترسد و با تلاش کار خارج و داخل خانه را با هم تلفیق
میکند.
برای تحریک ذهنش باید تمرکز داشته باشد ، در غیر اینصورت دمغ و پکر می
شود محدودیت برای کلیه متولدین این برج مضر است ، حتی اگر با آدمهای کم هوش ازدواج
کند و آپارتمانی لوکس داشته باشد. اگر دختر متولد با کسی ازدواج کند که نتواند او
را به همان ترتیبی که عادت داشته نگهداری کند بعید نیست با اولین کسی که از هوش
کافی برخوردار است ، بپلکد.
فراموش نکنید همه متولدین این برج خانه به دوش
هستند. در واقع خانه به دوش و خوشگذران هستند و ان دختر خواهان داشتن شریکی است که
مثل خودش به سفر علاقمند باشد تا در فروب با هم به گردش بروند .
سیاره متولد این
برج مشتری است و از آنجا که مشتری سیاره پرچانگی است . برخی از زنان متولد این برج
خیلی بیشتر از آنکه بتوانند عمل کنند، قول می دهند . ماهها قبل وقتی از وضع مالی ام
ناراضی بودم ، یک زن متولد این برج پیشنهاد کرد هر وقت به پول احتیاج داشتم، به من
قرض خواهد داد وقتی به کف گیر به ته دیگ خورد سراغ او رفتم تا کمک بگیرم. او گفت :
آه اگر دیروز گفته بودی ، داشتم، اما قبض گاز را پرداخت کردم و الان اصلاً پول
ندارم. دختر متولد برج آذر در صحبتهایش دایماً از افراد سرشناس نام می برد و شما را
آماده می کند تا هرچه می گوید را باور کنید .
می گفت که دیشب در سالن سینما با
هنرپیشه که او را به اسم کوچک هم صدا می زد، ملاقات کرده به نظر آمد حتی آنها با هم
شام هم خورده اند ولی بعد شنیدم که اصلاً فلانی آشنایی هم نداده است. حرفهای او را
زیاد باور نکنید تا به اشتباه نیفتید و نیمه شایسته و تیز هوش این آدمهای مهیج را
ببینید.
فال و طالع بینی هندی مرد متولد دی
خدای من ! او کسی است که می داند کجا میرود مستقیم رو به جلو!
مردان متولد
این برج تلاش می کنند تا پیشرفت کنند . سیاره آنها کیوان است ، کیوان فرمانروایی
جدی است و توسط حلقه هایی احاطه شده. پس متولد این برج با حلقه های خودش محدود شده
است. آنها دقیقاً می دانند چه کاری را می توانند انجام دهند و آن را به خوبی انجام
می دهد، نه کمتر و نه بیشتر . این مردان محدودیتهای خود را شناخته و آنها را رعایت
می کنند که گاهی به موفقیتی عظیم می انجامد . در مواقعی دیگر نگرانی ها از اوآدمی
خشک مغز می سازند و او قدم از قدم بر نمی دارد و خطر نمی کند و با قوانین دستورات
خود را محدود می کند .
این مردان و پول مثل قفل و کلید باهم جورند.
متولد این
برج تحت تأثیر نشانه خود دقیقاً محافظه کار هستند و همیشه خوش نامی دارند . آنها
نگران عقاید مردم هستتندو سعی می کنند در هر کاری اصول و مقررات جاری را رعایت کنند
. فکر نکنید آدمهای کسالت آوری هستند ، نه واقعاً این طور نیست. آنها به پدر اهمیت
زادی می دهند و فکر می کنند سایه پدر همچون روح همیشه بر بالای سر آنها پرواز می
کند,(هملت را به خاطر می آورید.) شکایت عمده آنها احساس گناهی است که زجرشان می دهد
، مرد متولد این برج حتماً اگر پایش را جای پای پدر بگذارد باز هم از غصه اینکه
وظیفه اش را در مقابل پدر به خوبی انجام نداد ، او را غذاب می دهد. اگر این نگرانی
ها ریشه دار باشند اعتماد به نفس او را تضعیف کرده و خرد می شود. اما اگر همین حس
مسئولیت پذیری را در راه درست به کار برد، قوی و قویتر می شود .
آن وقت آسمان
آخرین مرز محدودیت اوست. به دلیل احساساتی که نسبت به پدرش دارد. خودش نیز پدری
فعال و سخت گیر خواهد بود. وقتی احساس شادمانی کند، بچه ها را دو چندان شاد می کند
و در مواقع دیگر پدری بسیار عاقل است . وقتی بچه ها تکالیفشان را انجام می دهند
مصمم و قاطع بالای سر آنهاست و آنها را کنترل می کند وقتی پدر بزگ شود، هر چند می
گوید شصت ساله است ولی مثل شانزده ساله ها رفتار می کند.
مرد متولد برج دی گاه
معتاد به کار است. ولی بهتر است قبل از آنکه شما او را با سامسونت ، کامپیوتر و
ماشین حسابش تنها بگذارید، تمرین کند با آنها به گردش بروید و نشان دهید چقدر به
آنها اهمیت می دهید.
مرد و زن متولد این برج بسیار دلچسب یا ترش رو، شیک و چشم و
گوش باز یا ژولیده پولیده و بدبو باشد. برخی از آنها وقتی راه می روند مثل سطل
زباله ای هستند که روی دوپا راه می رود ، برخی از این مردان از حمام کردن اکراه
دارند و فکر می کنند اگر در رگبار گیر بیافتد، تایک هفته حمام نمی خواهند ! پیش از
انکه بازو به بازوی او قدم بزنید یا برای بینی تان گیره لباس تهیه کنید باید بدانید
که همه آنها اینطور نیستند ! بعضی بسیار تمیز و مرتب هستند و بوی خوش ( ونه عطری
مزخرف ) از خود در هوا می پیچد.
چه تمیز چه کثیف مردان متولد این برج معمولاً
لاغر و تیره و اغلب کوتاه هستندو کوتاهی قد را با بزرگی شخصیت جبران می کنند. سن
آنها در جوانی بیشتر به نظر میرسد . اگر ۱۵ ساله باشند سی ساله به نظر می رسند ،
اما وقتی به سی سالگی میرسند در جا می زنند. و به آرامی پیر می شود.
فال و طالع بینی هندی زن متولد دی
عجب زن قدرتمندی ! از آنجا که زن متولد برج دی آکنده از اقداری حیرت آورست و
دیگران را به چند بار فکر وادار می کند، برخی فکر می کنند که اوزنی مرد نماست ، اما
نیست.
جالب است بدانید دختران متولد دی اغلب با مردانی شل و ول و گاه ترسو پیوند
زناشویی می بندند و به این ترتیب رئیس نان آور خانه می شوند. آنها احساس پدری هم می
کنند. البته همه آنها با آدمهای ترسو ازدواج نمی کنند. اگر یک روز در فروشگاه زنی
را دیدید که تند تند راه می رود و شوهرش در حالیکه ساک خرید وی را در دست دارد، با
عجله به دنبالش میرود. مطمئن باشید زن متولد دی را دیده اید.
برخی از این دختران
با مردانی ازدواج می کنند که پله های موفقیت را یکی پس از دیگری طی می کنند ، آنها
از ته دل به شوهر خود افتخار می کنند، برای اثبات ادعای مادر ستاره شناسی ، پیشنهاد
می کنم دفعه بعد که سری به بانک زدید، دورو برتان را خوب نگاه کنید پیرمردی را با
دفترچه مستمری به همراه نوه خوشگلش می بینید . نه نه نه اشتباه نکنید، آن خانم جوان
زیبا همسر اوست و حتماً هم متولد دی است. زنان متولد دی مردان میانسال را خیلی دوست
دارند و در ازدواج گاهی به تفاوت سنی ۳۰ سال فکر می کنند . آنها شوهری می خواهند که
برایشان پدری کند .
اما مادری دلباخته بچه هاست و می خواهد آنها را در زندگی
راهنمایی کند، خطرات را گوشزد کند و برای عبور از موانع به آنها کمک کند. گاهی فضول
است و بیش از اندازه در کار بچه ها دخالت می کند و می خواهد بچه ها به خواسته هایی
که خودش داشته و نرسیده ، برسند. او بسیار دلسوز است و کمک بزرگی برای بچه هاست و
هر وقت که لازم باشد آنها را هل می دهد.
او نمک زمین است، او مادری معرکه است
زنی با محبت قاطع، منضبط، تابع مقررات و است. او مامان ، بایدها ست . گاهی آنقدر
جدی می شود که درگیری به وجود می آورد، بویژه وقتی بچه ها نوجوان هستند. سر بچه ها
داد می زند: آن شکلی بیرون نرو ، مردم چه فکری می کنند. چون زن است احساساتی تر از
همتای مردش است. اما هیچ وقت او را مثل آبگرمکن در حال جوشیدن نمی بینید.
او
مصمم است که شغلی برای خود دست و پا کند و در آمدی هرچند اندک داشته باشد. اغلب این
دختران در زندگی باید هدفی داشته باشند و در پی رسیدن به آن تلاش کنند .دختر متولد
برج دی هیچ چیز را راحت به دست نمی آورد. او برای رسیدن به خواسته هایش باید صرفه
جویی کند و مثل یک درویش زندگی کند . اگر آدم مثبتی باشد، گرفتاری و رنجها را به
حساب تجربه می گذارد و سعی دارد تا از اشتباهات و بدبختی ها درس عبرت بگیرد. اما
امان از وقتی که حس شوخ طبعی اش گل کند.
او دختری با سلیقه و شیک است. ( به سر و
وضعش نگاه نکنید) قیافه مهربان او دیدنی است . برخی از این دختران سرشار از زیبایی
و جذبه هسستند و با هوش و تدبیر خود دیگران را میخکوب می کنند .
فال و طالع بینی هندی مرد متولد بهمن
او جذاب ترین مرد در طالع بینی است .هم مرد و هم زن متولد این برج مثل آهن ربا
مرد مرا به خود جذب می کنند. آنها اغلب از سن چهل سالگی چاق می شوند. مرد متولد این
برج از ویژگیهای آسمانی و هیکل خوبی برخوردار است و باعث می شود که خیلی ها دچار
تپش قلب شوند.
وقتی بفهمد او همان کسی است که شما به دنبالش هستید، در جهت مخالف
شما می دود. او را در هر گروه یا انجمنی می توانید پیدا کنید مطمئن باشید که عضو
هر گروهی باشد، به نحو شایسته ای عمل می کند در ضمن او روابط عمومی خوبی دارد و
دوستان زیادی پیدا می کند. بطور کلی او کسی است که می توانید در حالیکه در گفتگوی
مهمی شرکت کرده، خوب گوش دهد و بفهمد که در آن سر سالن چه اتفاقی می افتد.
او
بسیار تیز بین است اما وقتی نوبت به مسایل عاشقانه می رسد مثل خفاش کور می شود. اما
در مورد معجزهات عقلانی صحبت کنید، او بهترین است.
پسرهای متولد این برج در
سنین پایین خانه را ترک می کنند تا بالهایشان را باز کنند و در آسمان پرواز کنند.
آنها می خواهند چیزهای جدیدی یاد بگیرند. این مردان عاشقورزش هستند، انها از شطرنج
لذت می برند و از آنجا که می خواهند از مغزشان استفاده کنند حتی ممکن است تمبر جمع
آوری کنند . آنها دوست دارند که دیدشان را وسیع تر کنند و برای شر و ور گفتن در
مورد دیگران وقت ندارند .
مرد متولد این برج فوق العاده رک است. وقتی بدخلق است
، به طعنه رک می شود. در چنین مواقعی در مقابل اظهار نظرهای او باید پوست کلفت
باشید. گاهی آنقدر سرد و یک دنده می شود که بدجوری از دستش ناراحت می شوید.
بسیاری از مردم با مردان متولد برج بهمن مشکل عاطفی پیدا کرده اند و پس از این
تجربه غمگینتر و عاقلتر شده اند . و قبول کرده اند که شکست خورده اند.
.—————————-
فال و طالع بینی هندی زن متولد بهمن
باور کنید نمی توانم او را به خوبی توصیف کنم و بگویم شبیه به چیست. چون او پیرو
هیچ چیز نیست. گاهی موهایش را مثل پسرها کوتاه می کند و دامنی می پوشد که قوزک پایش
را هم می پوشاند. زنان متولد برج بهمن اولین کسانی بودند که سایه چشم صورتی، قرمز
روشن و آلبالویی و رژلب ارغوانی مصرف کردند. چون گرایش زیادی به جفت و جور کردن
رنگها دارند .
همه ما می خواهیم که دیگران ما را دوست بدارند اما هر یک به
روشهای مختلف. تا جایی که می توانید به او آزادی و استقلال دهید تا شما را دوست
بدارد. اگر همسر شما متولد این برج است انتظار نداشته باشید که آرام بنشیند، دمپایی
شما را جفت کند و بچه را در تخت بخوابند و هر شب شیر کاکائو درست کند.
در غیر
اینصورت یک شب وقتی به خانه بر می گردید می بینید که طغیان کرده، شیرکاکائو را روی
تخت ریخته ، دمپایی شما را پوشیده و از خانه بیرون می رود. قطعاً پس از ازدواج برای
خود حساب بانکی جداگانه ای دارد. او دوست دارد که مردش بیرون از خانه کار کند شاید
مجبورشوید در منزل بمانید از نوزادتان نگهداری کنید ! اومی خواهد درخشش خود را حفظ
کند و دوست ندارد که ببیند با یک کهنه کهنه بچه از جلا افتاده است ؟ از آنجا که
نظرش در باره همه چیز تغییر میکند، گاهی دو رو به نظر میرسد.
گاهی نیز عمداً سعی
می کند، شما را عصبانی کند. بهترین برخورد این است که یک کلمه هم حرف نزنید و
پیشنهاد نکنید(صم ویکم باشید) چون مطمئناً بر خلاف نظر شما عمل خواهد کرد.
او
بچه ها را مثل هم تربیت می کند. او می تواند خیلی افراطی باشد و بدون هیچ نگرانی در
اتوبوس به بچه شیر بدهد.
او می خواهد بچه ها را متناسب با قرن جدید تربیت کند و
آنها را به مدارس خارجی بفرستد.
دختر متولد این برج تندر و صاعقه طالع بینی
است.
فال و طالع بینی هندی مرد متولد اسفند
تا به حال دقت کرده اید کهگاهی افرادی که در یک زمینه خاص کار می کنند متولدین
یک برج هستند؟ مثلاً همه پزشکان متولد شهریوز باشند. شغل بعضی دیگر هم کارگردانی
برنامه های تلوزیونی و یا ویراستاری روزنامه هاست. آنقدر حساس هستند که مشاغل و
حرفه های جذاب و هنری مناسب آنهاست.
مردان متولد برج اسفند حال و هوایی دارند که
دیگران را مثل زنبور عسل در اطراف ظرف عسل، به خود جذب می کنند. سیاره آنها نپتون
است در اساطیر رومی خدای دریاهاست و مردان متولد این برج ذاتاً کم حرف و قوی هستند.
چون کمی عجیب و غریب و غیر عادی هستند، مردم و بویژه زنان مجذوب آنها می شوند.
علیرغم احساسات سست و خیالی، مرد متولد برج اسفند ، باهوش و ذکاوت خود در کارش
پیشرفت می کند. نپتون به او رفاقت ، صفا و صمیمیت آموخته است از این رو متولد اسفند
می تواند دیگران را مجذوب و متحیر کند.
اگر توی دست و بالتان چنین مردی دارید،
او را از دست ندهید بویژه اگر رمانتیک هم است. او به شما عشق می ورزد، دوستتان
دارد، کاملاً با شعور است و وضعیت روحی شما را درک می کند و با شما طوری رفتار می
کند که احساس می کنید واقعاً زن هستید.
برخی از این مردان به دنبال زنی هستند که
از خودشان قوی تر باشد تا بتوانند به دنبال دنیای رویایی خود بروند. او از اینکه
اوضاع را تحت کنترل خود داشته باشید. خوشحال خواهد شد .
بعضی از مردان متولد برج
اسفند علاقه زیادی دارند که دوست همه باشند. اما روبرو شدن با مسئولیت ها و وظایف
به نظر آنها غیر ممکن می رسد. اینجاست که یک مرد اسفندی نقاب از چهره بر می دارد
پشت نقاب دوستانه و غلطاند از او، مردی دو رو ظاهر می شود که شما را مات و مبهوت می
کند.
گاه مردان متولد برج اسفند پیش دوستان از همسر خود شکایت می کنند که همسر
خشک و بی احساس شان آنها را درک نمی کند. ( در واقع آنها را به خوبی هم درک می
کنند!) مرد متولد اسفند گاهی دنیا را طاقت فرسا و غیر قابل تحمل می داند و این مهم
او را آنقدر برای روی آوردن به موارد مخدر مستعد می کند.
از آنجا که حوت یکی از
نشانه های روانی و آبی و نیز مملو از احساسات است، مرد متولد این برج احساسات شما
را به خوبی درک می کند. او از ابراز احساسات نسبت به بچه ها ابایی ندارد و بچه ها
را به خود جلب می کند. او از لحاظ جسمی و عاطفی بیش از مردان متولد برجهای دیگر
برای پدرشدن مناسب است. او خیلی فداکار است و محبت و گرما از او می بارد و نمی
خواهد مثل مردان متولد برجهای دیگر جاهل مآب باشد که این هم ویژگی خوب دیگری
است.
فال و طالع بینی هندی زن متولد اسفند
وای خدای من عجب زن رویایی! اگر سعی کنید او را به خیال پردازی متهم کنید،( با حالتی آرامش بخش!) به طور انتقاد آمیزی شما را نگاه می کند و می گوید کاملاً اشتباه می کنید. او واقع گرا است. گاهی هم همه چیز را آن قدر واقعی می پندارد که شاید در حالیکه فیلم غم انگیزی می بیند ، هق هق زیرگریه بزند، منظورم را که می فهمید!
بطور کلی این نشانه به قدیسین مربوط می شود. اما فراموش نکنید زنان متول این برج
دو دسته هستند، دسته اول زنی لوند با چشم و گوش بازو شیک است، دسته دوم آفتاب پرستی
رویایی است . برخی از این زنان از چنان قدرت تظاهری برخوردارند که تارهای خیال
پردازی که به دور خود تنیده اند ، می توانند واقعاً باور کنند.
او زنی است که می
تواند به محض اینکه شما ( به عنوان همسر ) صبح خانه را ترک کردید وبه محل رفتید ،
مثل زمان هجده سالگی اش لباس بپوشید و از خانه بیرون برود. او با کفشهای پاشه بلندی
که پوشیده به زحمت قدم می زند و اوقات خوبی را می گذارند و قبل از شما به خانه بر
می گردد و می گوید که تمام روز را در خانه بوده و گردگیری می کردها ( لبته همه آنها
اینطور نیستند). بعضی از آنها آنقدرعشاق و شیفته شریک هستند که به هیچ وجه نمی
توانند بارگناه خیانت کاری را تحمل کنند .
زن متولد این برج واقعاً رویایی است.
وی شیفته خانواده و دوستان است. او از جریحه دار کردن احساسات دیگران متنفر است و
مثل متولد برج مهر به جای رویارویی با مسایل ، خود را درگیر آنها نکرده و اغلب با
آنها مواجه نمی شود. از آنجا که توانایی همدلی با دیگران را دارد، مادر خوبی نیز
هست و از وظایف خود شانه خالی نمی کند. او بچه ها را غرق محبت می کند. او سعی دارد
از بچه ها خیلی مراقبت کند تاجایی که آنها در می یابند گاهی حس استقلال خود را از
دست می دهند و تازه وقتی با دنیای واقعی روبروی شوند می بینند که با دنیایی که ما
در ترسیم کرده، خیلی تفوت دارد.
برای او خیلی سخت است که بچه ها را تنبیه کند و
وقتی با بچه ها درشتی می کند و سر آنها داد می کشد خودش بیش از آنها ناراحت می
شود. زنی رامی ناسم که متولد همین برج است. او یکبار آنقدر از دست بچه هایش عصبانی
شده بود که به آنها گفته بود که میرود و آنها را تنها می گذارد. بعد در را محکم به
هم کوبیده و در کابینت قایم شده بود! ولی پنج دقیقه بعد بیرون آمده بود.ا و را برای
روی آوردن به مشروبات الکلی مستعد می دانند.
یکی دیگر از دوره بحرانی که مادر
متولد برج اسفند می گذراندوقتی است که بچه های بی تجربه او خانه را ترک می کنند و
او هم به سراغ خیالبافی می رود و تصور می کند که آنها نوزاد هستند. این خطر همیشه
وجود دارد که در سکوت در آبهای خیال پردازی شناور شود. چوب و قلاب ماهی گیری بخرید
و او را بیرون بکشید.
تصویری/ روستای سوباتان تالش
چهارشنبه, خرداد ۲۵م, ۱۳۹۰رشت : روستای سوباتان که در شهرستان تالش واقع است با موقعیت منحصر به فردی که به لحاظ جغرافیایی، آب و هوایی دارد در فهرست چند روستای گردشگری استان قرار دارد.
مراسم بزرگ داشت مختوم قلی فراغی در روستای حاجی قوشان
چهارشنبه, خرداد ۲۵م, ۱۳۹۰حاجی قوشان به عنوان محل تولد مختومقلی مورد قبول عام وخاص قرار گرفته است. این روستا در حدود ۱۰ کیلومتری غرب گنبد کاووس قرار دارد مردمان آن هر ساله در روزهای بزرگداشت مختومقلی مراسم با شکوهی در دامان سبز طبیعت کنار روستا برگزار می کنند. امسال نیز شورای روستا دست به چنین اقدامی مبارک زده بود که زن و مرد و پیر و جوان روستا در آن شرکت داشتند و مهمانانی بی شمار نیز از اقصی نقاط ترکمن صحرا در مراسم حضور یافته بودند. در این مراسم بخشی ها آواز سر دادند. شاعران سروده های خود را تقدیم مردم کردند. گروه ذکر روح حماسی ترکمن را به نمایش گذاشت و…ما نیز از گوشه و کنار این مراسم عکسهایی گرفتیم که حیفمان آمد آنها را تنها در آرشیو خود نگهداریم و تصمیم گرفتیم که چند تا از آنها را در سایت خود بیاوریم. با این که حدود دو ماه از این مراسم گذشته اما صحنه های جالبی که فرهنگ ترکمن را منعکس می کند آن هم در قالب تصویر هیچ گاه موضوعاتی نیستند که کهنه شوند.
ای کاش در این چنین مراسم اتی از شبکه ملی سیما نیز حضور میداشتند واز این مراسم برنامه ای تهیه می کردند و تنها به گفتن این که چنین مراسمی برگزار شد وشاعر ایرانی بود اکتفا نمی کردند وخدارا شکر که مقبره شاعر در این سرزمین است وگر نه مثل مولانا نظامی ………………………………………….. …………………..
-ای قوم به حج رفته ( سفر به مکه به چه قیمت )
سه شنبه, خرداد ۲۴م, ۱۳۹۰-ای قوم به حج رفتهدیدن همیشه خوب استخواه دیدن آن زیبا یی ها باشدخواه دیدن این زیبایی هاشاید کلاسی که ما در آن درس می خوانیم از این هم ویران تر باشدشاید پای پوشی که با آن می خواهیم در صراط مستقیم قدم بر داریم
از این هم کهنه تر باشد
شاید آب گوارایی که می نوشیم از این هم کثیف تر باشد
شاید باری که بر دوشمان
است از این هم سنگین تر باشد
شاید
صفای کودکیمان را اینجا ، جا گذاشته ایم
شاید
خانه آخرتمان از این بدتر است
شاید
مردم نتوانند از پشت شیشه های غبار گرفته ی ماشین هایشان ،
زیبایی و طراوت نوجوانیمان را ببینندشاید
آنچه در دنیا می جستیم از این هم بی ارزش تر بود
و
شاید کودکی و پیریمان را اندوهی چنین فرا گرفته باشد
چشمها
را باید شست
دل خوش از آنیم که حج میرویمغافل از آنیم که کج میرویم
کعبه به دیدار خدا میرویماو که همینجاست کجا میرویم
حج بخدا جز به دل پاک نیستشستن غم از دل غمناک نیست
دین که به تسبیح و سر و ریش نیستهرکه علی گفت که درویش نیست
صبح به صبح در پی مکر و فریبشب همه شب گریه و امن یجیب
طبق آمار بانک جهانی در سال ۲۰۰۸ درآمد کشور عربستان از توریسم یا به زبان ساده از : دکان زیارت مسلمین خانه کعبه معادل مبلغ ۲۹٫۸۶۵٫۰۰۰٫۰۰۰٫-دلار یا قریب سی میلیارد دلار بوده است.
زائرین ایرانی که بصورت تمتع ویا عمره در همان سال به مکه رفته اند ۱٫۹۳۷٫۰۰۰ نفر بوده اند که مجموعا مبلغ ۴٫۸۷۹٫۰۰۰٫۰۰۰ دلار یا بعبارتی قریب به مبلغ پنج میلیارد دلاردرآمد تقدیم اقتصاد پادشاهان عربستان کرده اند و در میان تمام کشورهای اسلامی مقام اول را به خود اختصاص داده اند.
نظر باینکه هواپیمائی جمهوری اسلامی قدرت جابجائی این همه زائر را نداشته است شرکت هواپیمائی عربستان قریب به ۵۴ درصد از زائران ایرانی را به خود اختصاص داده است….
طبق گزارش مقامات دیپلماتیک ایران در سال ۲۰۰۸ ماموران کشور عربستان بدترین و توهین آمیز ترین رفتار را با زوار ایرانی داشته اند و ایران از لحاظ توهین ماموران عربستان مقام اول را به خود اختصاص داده است.
علمای عربستان در همان سال فتوی صادر کرده اند که ایرانیان شیعه کافر هستند.
طبق یک گزارش دیپلماتیک دیگر زائران ایرانی ناخواسته ترین و منفورترین خارجی
ها در عربستان محسوب می شده اند.
با یک حساب سرانگشتی بوسیله
پولی که ایرانیان سالانه به عربستان (دشمن شیعه ایرانی) تقدیم می
کنند می توانتعداد ۱۷۰٫۰۰۰ مسکن روستائی احداث کرد…یا
میتوان ۷۱۴٫۲۸۶ فرصت شغلی کشاورزی یا ۲۰۰٫۰۰۰ فرصت شغلی صنعتی برای
جوانان ایجاد کردیا میتوان۱۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ متر مربع ساختمان مدرسه و
ورزشی در کشور ایجاد کردویا میتوان با پول حجاج دوسال یک
پالایشگاه سوپر مدرن با ظرفیت ۷۵۰۰۰ بشکه احداث کرد
اما افسوس که با پول حجاج ایرانی قمارخانه های فرانسه توسط شاهزادگان عربستان که انحصار بیزنس حج را در اختیار دارند آباد میشود…..و تا رسیدن ایرانیان مسلمان به مرحله فکرکردن در بهینه هزینه کردن پول برای نزدیکی به خدا راه بسیار درازی در پیش است
خانه آغا محمد خان قاجار کجاست؟
سه شنبه, خرداد ۲۴م, ۱۳۹۰خانه آغامحمدخان قاجار در میان چشمهای در روستای چشمهعلی قرار گرفته است.
آشنایی با استان آذربایجان شرقی
سه شنبه, خرداد ۲۴م, ۱۳۹۰استان آذربایجان شرقیموقعیت
پیشینه
مسجد کبود؛ یکی از مساجد تاریخی شهر تبریز.
استان آذربایجان شرقی در گذشته بخشی از سرزمین تاریخی ماد بوده که به «ماد کوچک» شهرت یافته بود. در
زمان حکمرانی اسکندر مقدونی بر ایران در ۳۳۱ سال پیش از میلاد، شهربان منطقهٔ
ماد کوچک که سرداری بهنام «آتورپات» یا «آتروپاتن» بوده، علیه اسکندر قیام کرده و
با انعقاد پیمانی دست یونانیان را از آذربایجان کوتاه ساخت. اسکندر
مقدونی نیز آتروپات را به شرط پیروی از امپراتوری او، در این منطقه باقی نگه
داشت.[۲]
جانشینان اسکندر پس از مرگ وی به جنگ و
نزاع با یکدیگر پرداختند و در همین دوران بود که آتروپات حاکم منطقهٔ ماد کوچک شد.
نام این منطقه نیز بهجهت تقدیر از زحمات وی در مقابل بیگانگان به «آتروپاتگان»
معروف شد. بعدها نیز به نامهای مختلفی نظیر «آذربادگان» و «آذرآبادگان» مشهور
گشت.[۲]
آذرپاتکان در دورهٔ ساسانیان ساتراپنشین و یکی از مهمترین
ایالتهای ایران بوده که بهجهت قرارگرفتن آتشکدههای بزرگ و مشهور نظیر آتشکدهٔ آذرگشسنب در آن به آذربایجان شهرت
یافت. پس از ورود اسلام به ایران نیز آذربایجان از مهمترین
ایالتها بوده و حوادث تاریخی بسیاری در آن رخ دادهاست
جغرافیای
سیاسی
استان آذربایجان شرقی با ۴۵٬۴۸۱ کیلومتر مربع مساحت، حدود ۲٫۸ درصد از وسعت کل
ایران را به خود اختصاص دادهاست. این استان در
شمال غرب کشور و بین مدارهای ۳۶ درجه و ۴۵ دقیقه تا ۳۹ درجه و ۲۶ دقیقهٔ عرض شمالی
و نصفالنهارهای ۴۵ درجه و ۵ دقیقه تا ۴۸ درجه و ۲۲ دقیقهٔ طول شرقی جای
گرفتهاست.[۳]
استان آذربایجان شرقی ۲۰۰ کیلومتر با جمهوری آذربایجان و ۳۵ کیلومتر با ارمنستان از سمت شمال مرز مشترک دارد. این
استان همچنین ۴۲۰ کیلومتر با استان آذربایجان غربی از سمت غرب و جنوب غرب،
۴۰۰ کیلومتر با استان اردبیل از سمت شرق و ۱۴۵ کیلومتر با استان زنجان از سمت جنوب هممرز است.
جغرافیای طبیعی
استان آذربایجان شرقی از هفت واحد کوهستانی تشکیل یافته است. رشتهکوه قرهداغ (ارسباران) شمالیترین این واحدها بوده که از
دیوانداغ آغاز شده و به درهٔ رود درهرود منهی میگردد. رشتهکوه قوشهداغ که از جنوب قرهداغ شروع شده و به
سبلان ختم میشود. تودهٔ آتشفشانی سبلان که ۴۸۱۱ متر ارتفاع داشته و مرز مشترک
میان استانهای آذربایجان شرقی و اردبیل محسوب میشود. رشتهکوههای میشو و مورو
که از غرب و مرکز استان آغاز شده و به ارتفاعات عون بن علی و شبلی منتهی میشوند. رشتهکوه بزقوش که با ۳۳۰۳ متر ارتفاع، مرز بین
شهرستانهای میانه و سراب بهشمار میرود. تودهٔ آتشفشانی سهند در جنوب تبریز که ۳۷۰۷ متر ارتفاع دارد. رشتهکوه اربط (تخت سلیمان) که از دامنههای جنوبی سهند شروع
شده و به سمت جنوب امتداد مییابد.
زبان
زبان امروزی ساکنان استان آذربایجان شرقی، ترکی آذربایجانی میباشد که در نقاط مختلف آن
با لهجههای گوناگون تلکم میشود. زبان نوشتار و رسمی آذربایجان در بیشتر دورههای
تاریخی آن، زبان آذری بودهاست. اکثریت قریب به اتفاق نوشتهها
و آثار مردم این منطقه نیز در دورههای مختلف به فارسی و آذری بوده است.
پیش از
ورود زبان ترکی به منطقه، زبان گفتاری مردم این
منطقه یکی از شاخههای زبان مادی بود. زبان مادی مردم منطقه آذربایجان (ماد کوچک) در
دوره حکومت ترکزبانان توسط ایلهای ترک که به منطقه آمده بودند، تاتی نامیده شد.[۴] امروزه تمرکز اصلی مناطقی که زبان تاتی در
آنها بهجا مانده استانهای قزوین، زنجان، مرکزی و اردبیل است.[۵] زبان ایرانی باقیمانده در شبهجزیره آبشوران در جمهوری آذربایجان نیز که اصطلاحاً
تاتی نامیده شده با زبان مادی آذربایجان تفاوت دارد و یکی از گویشهای زبان فارسی است.[۶]
تغییر زبان گفتاری از تاتی به ترکی آذربایجانی از زمان تسلط سلجوقیان آغاز شد و در دوره سلطنت ترکمنها و آغاز عصر صفویان بیشتر شهرها و روستاها را شامل شد.[۷]
سپاهیان بابک خرمدین را در سدههای ۹ و ۱۰ میلادی نیز
همین انبوه مردم ایرانیزبان آذربایجان تشکیل میدادند.[۸]
زبان ترکی آذربایجانی از شاخهٔ اغوز زبانهای ترکتبار از گروه زبانهای آلتایی است. خاستگاه زبانهای ترکی، استپهای جنوب سیبری بودهاست و گویندگان اصلی آن را ترک تباران تشکیل میدهند.
به شهادت پیران
قدیم منطقهٔ آذربایجان تا صد سال پیش (دههٔ ۱۹۰۰) گویشهای آذری ایرانی هنوز در
بسیاری از روستاهای دورافتادهٔ آذربایجان رواج داشت که طی سدهٔ نوزدهم رفتهرفته با
گسترش ارتباطات با شهرها این زبانها در بسیاری از این روستاها تضعیف شد و به مرور
رخت برچید ولی هنوز در گوشه و کنار آذربایجان از جمله مناطق هرزند، گلینقیه، زنوز، حسنو، کرینگان، پیرامون خلخال و غیره به حیات ضعیف
خود ادامه میدهد
جمعیت
برپایهٔ سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵ خورشیدی، جمعیت استان آذربایجان
شرقی در این سال بالغ بر ۳٬۵۲۷٬۲۶۷ نفر بوده که ۵ درصد از جمعیت کل ایران را به خود اختصاص دادهاست. برهمین اساس،
۱٬۷۸۰٬۹۹۶ نفر مرد و ۱٬۷۴۶٬۲۷۱ نفر زن در قالب ۹۱۱٬۲۴۱ خانوار ساکن این استان
بودهاند.[۱۰]
در سرشماری سال ۱۳۸۵ خورشیدی، شهرستان تبریز با جمعیتی بالغ بر ۱٬۵۵۷٬۲۴۱
نفر، پرجمعیتترین و شهرستان چاراویماق با جمعیتی بالغ بر ۳۳٬۹۲۱
نفر، کمجمعیتترین شهرستان استان آذربایجان شرقی بودهاست. همچنین در میان شهرهای
استان، کلانشهر تبریز با ۱٬۳۷۸٬۹۳۵ نفر جمعیت، پرجمعیتترین و
شهر نظرکهریزی با ۱٬۱۸۱ نفر جمعیت، کمجمعیتترین
شهر بودهاست.
صنعت
استان آذربایجان شرقی بهجهت تمرکز صنایع بزرگ تولیدی در شهر تبریز، از قطبهای مهم صنعتی در سطح ایران بهشمار میرود.
در استان آذربایجان
شرقی ۴۳۴۱ کارگاه تولیدی فعالیت میکنند که این تعداد شامل ۸۳۲ کارگاه صنعتی بوده
که این استان از این لحاظ، ۵٫۹۹ درصد از کل کارگاههای صنعتی ایران را به خود
اختصاص دادهاست. در سال ۱۳۷۶ خورشیدی، ارزش مواد تولیدی کارگاههای مذکور ۳۳۶۱٫۸
میلیارد ریال و ارزش سرمایهگذاریهای انجامشده در آنها ۲۴۵۱٫۳ میلیارد ریال
بودهاست.
جاذبههای طبیعی
فهرست جاذبههای طبیعی استان آذربایجان شرقی:[۱۱]
- آبشار آسیابخرابهٔ جلفا.
- آبشار سرکنددیزج شبستر.
- آبشار عیشآباد مرند.
- آبگرم بستانآباد.
- آبگرم قلعهکندی کلیبر.
- آبگرم متعلق کلیبر.
- پناهگاه حیاتوحش کیامکی.
- تالاب قرهقشون.
- تالاب قوریگل بستانآباد.
- جزیرهٔ آرزو.
- جزیرهٔ اسپیر.
- جزیرهٔ اسلامی.
- جزیرهٔ اشک.
- جزیرهٔ کبودان.
- جنگلهای ارسباران.
- چشمهٔ آبرس سراب.
- چشمهٔ آبگرم سراب.
- چشمهٔ اللهحق سراب.
- چشمهٔ تاپتاپان آذرشهر.
- چشمهٔ صوفیان شبستر.
- چشمهٔ کندوان اسکو.
- چشمهٔ گشایش مراغه.
- چشمهٔ ورجوی مراغه.
- درهٔ پیغام کلیبر.
- درهٔ سعیدآباد بستانآباد.
- درهٔ گشایش مراغه.
- درهٔ لیقوان تبریز.
- غار اسکندر بستانآباد.
- غار آقبلاغ بستانآباد.
- غار دوگیجان مرند.
- غار کبوتر مراغه.
جاذبههای تاریخی
آرامگاه شیخ شهابالدین اهری؛ اهر.
فهرست جاذبههای تاریخی استان آذربایجان شرقی:[۱۱]
- آرامگاه شیخ شهابالدین اهری.
- آرامگاه شیخ محمود شبستری.
- ارگ تبریز.
- بازار اهر.
- بازار تبریز.
- پل خداآفرین کلیبر.
- قلعه و روستای مردانقم
- پل دختر میانه.
- پل میانه.
- تپهٔ اژدهاداشی اهر.
- تپهٔ امامچای سراب.
- تپهٔ عجبشیر.
- تپهٔ قرهتپهٔ تبریز.
- تپهٔ قرهتپهٔ شبستر.
- تپهٔ قلعهجوق سراب.
- تپهٔ کولتپهٔ مرند.
- تپهٔ مصلی آذرشهر.
- حمام کردشت جلفا.
- خانهٔ مشروطیت تبریز.
- روستای اشتبین جلفا.
- روستای کندوان اسکو.
- سنگنبشهٔ رازلیق سراب.
- سنگنبشهٔ سغندل ورزقان.
- سنگنبشهٔ نشتبان سراب.
- عمارت ایلگلی تبریز.
- عمارت ربع رشیدی تبریز.
- غار قدمگاه آذرشهر.
- قلعهٔ آقگنبد جزیره اسلامی.
- قلعهٔ آوارسین کلیبر.
- قلعهٔ آیی قلعهسی سراب.
- قلعهٔ بابک کلیبر.
- قلعهٔ پشتاب اهر.
- قلعهٔ جوشین ورزقان.
- قلعهٔ سنسارود مرند.
- قلعه ضحاک شهرستان هشترود.
- قلعهٔ قهقههٔ اهر.
- قلعهٔ قیز قالاسی میانه.
- قلعهٔ قیزلار قالاسی مراغه.
- قلعهٔ کردشت جلفا.
- قلعهٔ نوردوز اهر.
- کاخ شهرداری تبریز.
- کلیسای سرکیس مقدس تبریز.
- کلیسای سن استپانوس جلفا.
- کلیسای شوغات تبریز.
- کلیسای مریم مقدس تبریز.
- کلیسای موجومبار مرند.
- گنبد سرخ مراغه.
- گنبد غفاریهٔ مراغه.
- گنبد کبود مراغه.
- گنبد گویبرج مراغه.
- گنبد مدور مراغه.
- گورستان پینهشلوار تبریز.
- مسجد جامع اهر.
- مسجد جامع تبریز.
- مسجد جامع خسروشهر.
- مسجد جامع تسوج شبستر.
- مسجد جامع مراغه.
- مسجد جامع مرند.
- مسجد عینالی تبریز.
- مسجد کبود تبریز.
- مسجد میدان بناب.
- مقبرةالشعرای تبریز.
- منطقهٔ قوبول درهسی اهر.
- موزهٔ آذربایجان تبریز.
- موزهٔ ارامنهٔ تبریز.
- موزهٔ حیاتوحش تبریز.
- موزهٔ مراغه.
- موزه مردم شناسی بناب
- مسجد جامع مهرآباد بناب
- مسجد اسماعیل بیگ بناب
- روستای تاریخی صور بناب
- حمام تاریخی مهرآباد بناب
- پل پنج چشمه بناب
- قلعه ی دختر بناب
- حمام تاریخی حاج فتح الله بناب
- راسته بازار بناب
کاوشهای باستانشناسی قصرشیرین از سر گرفته میشود
سه شنبه, خرداد ۲۴م, ۱۳۹۰انجام سه فصل کاوش باستانشناسی در قصرشیرین از برنامههای پیشنهادی پایگاه میراثفرهنگی این شهرستان است.
معاون حفظ، احیا و ثبت ادارهکل میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان کرمانشاه در گفتوگو با میراثآریا (chtn)، اظهار داشت: در صورت موافقت و تصویب، کاوشهای باستانشناسی در سه بنای تاریخی عمارت خسرو، قلعه یزدگرد و چهارقاپی انجام خواهد شد.
«ثریا باباخانی» با اشاره به اینکه سال ۸۹ عملیات کاوش باستانشناسی در این شهرستان انجام نگرفت، گفت: طی این سال به انجام اقدامات حفاظتی و مرمتی در بخشهای کاوش شده طی سال ۸۸ همچون قلعه یزدگرد و عمارت خسرو پرداخته شد.
او با بیان اینکه پروژههای قصرشیرین از محل اعتبارات استانی و ملی هزینه میشوند، خاطرنشان کرد: پیش از این بخشهایی از دیوارهای بنای زیجمنیژه واقع در داخل بافت روستای پاتاق از توابع سرپل ذهاب مرمت شده بود که سال ۸۹ پایگاه میراثفرهنگی قصرشیرین به مرمت تعدادی از طاقهای سنگی این بنای تاریخی پرداخت.
این مقام مسوول در ادارهکل میراثفرهنگی استان کرمانشاه با اشاره به اینکه حدود ۷۰۰ متر از کانال ساسانی مرمت شده است، تصریح کرد: محور ساسانی قصرشیرین بناهای تاریخی و باارزش بسیاری دارد که هر سال برنامههای مختلفی همچون کاوش، مرمت و حفاظت برای این آثار در نظر گرفته میشود.
عکس جالب از مهناز افشار در یک عاشقانه ساده
سه شنبه, خرداد ۲۴م, ۱۳۹۰فان کلوب: در فیلم یک عاشقانه ساده که برای اولین بار مهناز افشار در نقش یک زن روستایی بازی کرده است,لحظه های بسیار جالبی از این بازیگر به ثبت رسیده است.
اسامی مربیانی که حق مربیگری دارند، اعلام شد
دوشنبه, خرداد ۲۳م, ۱۳۹۰
به
نقل از سایت فدراسیون، اسامی ۱۸۷ سرمربی و مربی کشور از سوی کمیته آموزش اعلام شد
که این افراد می توانند در مسابقات لیگ برتر، نوجوانان، جوانان، امید و بزرگسالان
کشور حضور داشته باشند. این اسامی به شرح زیر است:
ابراهیم تهامی خوزستان
ابراهیم قاسمپور تهران
احد شیخ لاری آ . شرقی
احمد خداداد تهران
احمد
سنجری تهران
اردشیر پورنعمت گیلان
اردشیر قلعه نویی تهران
اسماعیل
اردلان تهران
اصغر اعتباری آ . شرقی
اصغر اکبری فارس
اصغر کامیاب بوشهر
اصغر مازیار تهران
افشین ناظمی ثابت گیلان
اکبر زبردست کرمان
اکبر
محمدی تهران
اکبر میثاقیان خراسان رضوی
امید طیری تهران
امیر حسین
پیروانی تهران
آتیلا حجازی تهران
آرتا منهاجی البرز
آرش لب جویی تهران
آرمین رهبر خراسان رضوی
بهاء الدین پناهی مازندران
بهرام شفیعی فارس
بهروز معین همدان
بهمن صالح نیا گیلان
بیژن طاهری تهران
پایان رافت
تهران
پرویز رمضانپور خاکی مازندران
پرویز مظلومی تهران
تقی سلیمانی
تهران
جمشید شاه محمدی تهران
جمشید غدیری فارس
جواد حسن زاده طبقچی
تهران
جواد زرینچه تهران
حسن آذرنیا آ . شرقی
حسن جهانپور گیلان
حسن حاج رسولیها اصفهان
حسن سالمی خوزستان
حسنعلی شاهمرادیان خوزستان
حسین پاکی خطیبی آ . شرقی
حسین چرخابی اصفهان
حسین رحمانی تهران
حسین
صالح تهران
حسین فرکی تهران
حسین قدسی تهران
حسین قزل سفلو مازندران
حسین مسگر ساروی مازندران
حمید حاج اسماعیل زاده کرمان
حمید درخشان
تهران
حمید علیدوستی تهران
حمید کللی فرد بوشهر
حمید مطهری تهران
حمید معماری بوشهر
حمیدرضا استیلی تهران
خداداد عزیزی خراسان رضوی
داریوش یزدی خوزستان
داود مهابادی تهران
رحمان احمدی تهران
رحیم
میرآخوری تهران
رضا رجبی تهران
رضا عابدیان تهران
رضا کاظمی تهران
رضا نداف احدی تهران
ساکت الهامی تهران
ستار همدانی تهران
سعید بسطامی
مازندران
سیامک رحیم پور تهران
سیاوش بختیاری زاده خوزستان
سید جواد
منافی تهران
سید غلامرضا جعفری اصفهان
سید مجتبی حسینی تهران
سید مجتبی
مرتضوی خوزستان
سید محمدرضا پنجعلی تهران
سید مهدی ابطحی تهران
سید
وحید امیری تهران
سیروس دین محمدی تهران
شهرام مهرپیما البرز
صادق
ورمزیار تهران
عباس چمنیان خراسان رضوی
عبدالرحیم خرمزی بوشهر
عبدالصمد
مرفاوی تهران
عبدالعلی چنگیز تهران
عبدالله ویسی خوزستان
عبدالمجید
باقری نیا خوزستان
علی اصغر کلانتری فارس
علی اصغر مدیر روستا تهران
علی اکبر پورمسلمی همدان
علی پروین تهران
علی حیدر شریفی تهران
علی
دایی تهران
علی دوستی تهران
علی رعدی تهران
علی روزبهانی تهران
علی
نیکبخت تهران
علیرضا پورمند تهران
علیرضا عسگری شاد تهران
علیرضا
منصوریان تهران
غلامحسین پیروانی فارس
غلامحسین حسنوی تهران
غلامحسین
مظلومی تهران
غلامرضا باغ آبادی آ . شرقی
غلامرضا جهانی البرز
غلامرضا
فروزانی تهران
فراز کمالوند تهران
فرشاد پیوس تهران
فرشاد فلاحت زاده
البرز
فرهاد پور غلامی گیلان
فرهاد حسین پور گیلان
فرهاد کوچک زاده
مازندران
فریدون حردانی خوزستان
فریدون معینی تهران
فریدون نورزاده
برقی تهران
فیروز کریمی تهران
قاسم رحیمی اصفهان
قاسم زاغی نژاد اصفهان
قاسم شهبا کرمان
کریم حیدر بوستانی خوزستان
کریم قنبری اصفهان
کوروش بختیاری زاده خوزستان
مارکار آقاجانیان تهران
مجتبی تقوی تهران
مجتبی توتونی اصفهان
مجید جلالی تهران
مجید رضایی قزوین
مجید صالح
تهران
مجید مرتضایی آبرودی خراسان رضوی
مجید نامجو مطلق تهران
مجید
نوروزی گزکوه خراسان رضوی
محسن عاشوری تهران
محسن گروسی تهران
محمد
احمدزاده گیلان
محمد بابایی خراسان رضوی
محمد توانایی تهران
محمد جلالی
فراهانی تهران
محمد حسین ضیایی تهران
محمد خرمگاه تهران
محمد دایی
تهران
محمد عباسی فارس
محمد علی پیروانی تهران
محمد مایلی کهن تهران
محمد مهدی غفاری تهران
محمد یاوری اصفهان
محمدرسول حقدوست گیلان
محمدرضا خطیب یزد
محمدرضا کربکندی اصفهان
محمدرضا مهاجری البرز
محمود
پیشگاه هادیان گیلان
محمود فکری تهران
محمود محمودی نیا کرمان
محمود
یاوری اصفهان
محمود یزدخواستی اصفهان
مرتضی کرمانی مقدم تهران
مرتضی
محصص تهران
مرسل وقری مقدم اردبیل
مسعود اقبالی قهیازی تهران
مسعود
معینی تهران
مسعود ممی نظر زاده تهران
مصطفی افخمی تهران
مصطفی عمادی
اله یاری تهران
مصطفی قنبرپور تهران
منصور ابراهیم زاده اصفهانی اصفهان
منصور پورحیدری تهران
منوچهر درجزی گیلان
مهدی احمدپور تهران
مهدی
تارتار تهران
مهدی حسینی نسب تهران
مهدی دینورزاده تهران
مهرداد شکاری
فارس
مهرداد گلیاری تهران
امیرمسعود میرزاده قزوین
نادر دست نشان
مازندران
نادر عربی تهران
نادر عزت الهی گیلان
نادر فریاد شیران تهران
ناصر پور مهدی تهران
ناصر جانی خانی فارس
ناصر فریاد شیران تهران
نصرت ایراندوست گیلان
نعیم سعداوی خوزستان
هادی برگی زر خراسان رضوی
هاشم رهباردار خراسان رضوی
هاشم سلطانی اصفهان
هومن افاضلی تهران
واقف
جعفردخت تهران
یحیی گل محمدی تهران
یعقوب وطنی کیا تهران
بدبختی چیست؟؟ (سرگذشت اپرا وینفری مجری بزرگ تلویزیون)
یکشنبه, خرداد ۲۲م, ۱۳۹۰تصور کنید که بعنوان نوزادی ناخواسته و حاصل یک رابطه جنسی بی سر و ته، در روستایی بسیار فقیرنشین و در دامن یک مادر بدبخت که کلفت خانه های مردم است، دیده به جهان بگشایید، بدون آنکه وجود پدر را دور و برتان احساس کنید…؛
تصور کنید که در بچگی مادرتان آنقدر فقیر است که حتی توان خرید یک لباس ساده را برایتان ندارد و مجبورید گونی سیب زمینی بپوشید، طوری که بچه های همسایه دائم شما را مسخره کنند و به شما بخندند…؛
تصور کنید که در سن کودکی، مادربزرگتان مجبورتان کند کارهای سخت انجام دهید و همیشه بخاطر ساده ترین اشتباهات شما را کتک بزند و شما هم هیچ پناهی نداشته باشید که در دامنش گریه کنید…؛
تصور کنید که از سن نه سالگی دائم مورد تجاوز اطرافیان قرار بگیرید، دایی ها، پسر دایی ها، دوستان خانوادگی و کلاً همه. طوری که اولین فرزندتان را در سن چهارده سالگی و پس از نه ماه مشقت بدنیا آورید، آن هم یک نوزاد مرده…؛
تصور کنید که خواهر و برادری دارید که سرگذشتی کمابیش مشابه شما دارند، خواهرتان از اعتیاد زیاد به کوکایین بمیرد، و برادرتان از ابتلا به ایدز…؛
تصور کنید که مادرتان آنقدر فقیر است که نمیتواند شما را بزرگ کند و از پس هزینه های اندک شما برآید، و مجبور شود شما را به یک مرد غریبه بسپارد تا بزرگتان کند…؛
تصور کنید که آن مرد غریبه، یک ارتشی بسیار سخت گیر باشد که تصمیم دارد از همان بچگی به شما نظم و ترتیب را یاد بدهد و دائم تنبیه کند و دستور دهد، ولی شما مجبورید او را بابا صدا کنید…؛
تصور کنید که در میان این همه بدبختی، سیاه پوست هم هستید، یک آمریکایی-آفریقایی، آن هم در حدود چهل پنجاه سال پیش که اوج نژادپرستی و نفرت از سیاه پوستان است…؛
تصور کنید که حدود چهار دهه از آن روزگار گذشته باشد…؛
الان چه کار می کنید؟ چه بر سرتان آمده است؟ .
بله درست حدس زدید؛
الان قدرتمند ترین زن جهان هستید! محبوب ترین، پولدار ترین، با نفوذ ترین، و تنها میلیاردر سیاه پوست!؛
همه شما را بعنوان صاحب بزرگترین خیریه جهان، پر طرفدار ترین مجری تلویزیون، و برنده جوایز متعدد سینما و تلویزیون می شناسند…؛
سیاستمداران، هنرپیشگان، ثروتمندان و همه آدمهای بزرگ و معروف فقط دوست دارند با شما مصاحبه کنند…؛
در دانشگاه ایلینوی، زندگینامه شما تدریس می شود، در قالب یک درس با عنوان خودتان…؛
یک قصر در کالیفرنیا دارید به مساحت هفده هکتار که از یک طرف به اقیانوس ختم می شود و از طرف دیگر به کوهستان. همچنین ویلایی دارید در نیوجرسی، آپارتمانی در شیکاگو، کاخی در فلوریدا، خانه ای در جورجیا، یک پیست اسکی در کلورادو، پلاژهایی در هاوایی و …؛
با درآمد سالانه حدود سیصد میلیون دلار، و دارایی حدود سه میلیارد دلار، بعنوان ثروتمند ترین زن خودساخته جهان شهرت دارید…؛
آنچه خواندید خلاصه ای بود از سرگذشت مجری بزرگ تلویزیون، اپرا وینفری (Oprah Winfrey)…؛
اپرا وینفری مجری نامدار و محبوب آمریکایی پس از ۲۵ سال، چهارشنبه (۲۵ مه) به برنامهپرطرفدار تلویزیونیاش به نام "نمایش اپرا وینفری" پایان داد؛ موفقترین برنامهی تلویزیونی در آمریکا با میلیونها مخاطب در سراسر جهان. ۴۰ میلیون آمریکایی هر هفته تلویزیونهایشان را روشن میکردند تا میزبان برنامه "نمایش اپرا وینفری" (The Oprah Winfrey Show) شوند؛ برنامهای که در ۱۵۰ کشور دنیا نیز پخش میشد و مجریاش اپرا وینفری سالهاست درهر لیستی که از پرنفوذترین شخصیتهای جهان تهیه شده، حضوری پررنگ دارد. اپرا وینفری در طی ۲۵ سالی که اجرای این برنامه تلویزیونی را بر عهده داشت، رفته رفته تبدیل به چهرهی فرهنگی آمریکا شد و با این برنامه توانست بر زندگی میلیونها مخاطب تأثیر بگذارد. او در نگاه اول شاید ظاهر "استاندارد" گردانندگی را نداشت، نه لاغر اندام و بلوند بود و نه جذابیت فوقالعادهای را که معمولا شرط اصلی کار برای مجریهای تلویزیونی است، داشت. اپرا در برنامهاش بسیاری تابوها و خطوط قرمز را شکست. او هیچ ابایی از نشان دادن چهرهی بدون گریم و آرایش خود در پشت صحنه نداشت و بارها در برنامهاش به راحتی از اضافه وزن، تلاش برای کاهش وزن و حتی تجربیات تلخ دوران کودکی و سوءاستفادههایی که از او شده بود، سخن گفت. همین ویژگیها بود که او را نزد بسیاری از مخاطبانش به ویژه زنان، فارغ از هر نژاد و رنگ پوستی، باورپذیر میکرد. اپرا در برنامه خود میزبان مهمانان سرشناس و آدمهای معمولی بود و بسیاری بر این عقیدهاند که او حتی بر نحوه گفتوگوی مردم با یکدیگر نیز تأثیر گذاشت.
روستای عیب با خانه های عجیب در ایران + عکس
شنبه, خرداد ۲۱م, ۱۳۹۰به این روستا وقتی از نمای کلی بنگری هیچ خانهای را مشاهده نمیکنی که ارتفاع آن از ۱٫۵ متر فراتر رود، همچنین تمامیخانهها به هیچ وجه شکل منظم و خاصی ندارد، یعنی به صورت اشکال ریاضی همچون دایره، مربع و مستطیل نیست.
گزارشگر آلمانی: دبی، جهنم دختران فقیر اتیوپی است!
جمعه, خرداد ۲۰م, ۱۳۹۰به گفته پتر شرایبر، گزارشگر با سابقه تلویزیون کانال یک آلمان در آفریقا، علت رفتن این دختران به امیرنشینهای عربی این است که در اتیوپی حقوق ماهانه آن ها برابر ۸ یورو و در دبی ۸۰ یورو است. عامل تعیینکننده دیگر، اجبار ازدواج دختران اتیوپی در سنین ۱۴ تا ۱۵ سالگی است که باعث میشود آنها فرار را بر قرار ترجیح دهند، چرا که در مناطق سنتی روستایی مجرد بودن برای یک دختر ننگ به شمار می آید.
وی افزود که در روزنامههای اتیوپی گزارشهایی درباره دخترانی که در دبی مورد آزار و تجاوز قرار گرفته و حتا وادار به خودکشی میشوند تا ارگانهایشان در معرض فروش گذاشته شود، منتشر می گردد، اما به زحمت میتوان این مقالات را روشنگری نامید. دولت اتیوپی هم در واقع اقدامی جدی علیه تجارت انسان انجام نمیدهد. حواله ماهانه پول از دبی، برای دهها هزار خانواده مهم ترین محل درآمد است و دولت هم به همین علت اقدامی نمیکند.
گزارشگر آلمانی، با اشاره به سنت بردهداری در کشورهای عربی، افزود که دلارهای
نفتی باعث شده که مردم این شیخ نشین احساس خود برتر بینی نسبت به غیر عرب داشته
باشند.
کارگران مرد در دبی بیشتر از هند، پاکستان و بنگلادش هستند و زنان
مستخدمه عمدتا ً از اتیوپی و فیلیپین.
آتش زدن مسجد توسط صهیونیست ها +عکس
پنجشنبه, خرداد ۱۹م, ۱۳۹۰فان کلوب: آتش زدن مسجد مسلمانان توسط رژیم صهیونیستی در روستای المغیر شمال شرق رام الله در کرانه باختری … .
آشنایی با تهران
چهارشنبه, خرداد ۱۸م, ۱۳۹۰تهران سی و دومین شهری است که در تاریخ ایران به عنوان پایتخت رسمی انتخاب شده
است.[۱۰] ساختار اداری ایران در تهران متمرکز
شدهاست. تهران به ۲۲ منطقه و ۱۱۲ ناحیه (شامل ری و تجریش) تقسیم شدهاست. نماد شهر تهران برج آزادی است. برج میلاد نیز نماد دیگر آن به حساب میآید.[۱۸] تهران میزبان نزدیک به نیمی از فعالیتهای
صنعتی کشور است، کارخانجاتی در زمینه تجهیزات خودرو، برق و الکترونیک، منسوجات،
شکر، سیمان و مواد شیمیایی در این شهر واقع شدهاند، تهران همچنین بازار بزرگ فرش و
محصولات مبلمان در سراسر کشور است. در جنوب حومه تهران یک پالایشگاه نفت به نام پالایشگاه تهران وجود دارد. در تهران و حومه،
اماکن تاریخی مذهبی نظیر مساجد، کلیساها، کنیسهها و آتشکدههای زرتشتیان قرار گرفتهاست.[۱۰] در فهرست گران ترین پایتخت های دنیا در
سال ۲۰۰۸ (میلادی)، تهران در پله آخر قرار داشت.
تهران همچنین در فهرست گران ترین شهرهای دنیا و بر مبنای شاخص هزینه های زندگی، در
پله یکی مانده به آخر جای دارد.[۱۰][۱۹][۲۰][۲۱][۲۲] تهران از جهت تولید ناخالص داخلی رتبه پنجاه و ششم و با لحاظ
کردن جمعیت منطقه شهری، رتبه بیست و نهم را در بین شهرهای
دنیا دارد.[۲۲]
موقعیت تهران در نقشه ایران:
تهران
پیشینه [ویرایش]
نوشتار اصلی: پیشینه تهران
تهران برای نخستین بار توسط ایل قاجار پایتخت ایران شد. تصویر کتیبه فتحعلی شاه، روی تپه سنگی چشمه علی واقع در شمال شهرری منطقه ۲۰ تهران
تا پیش از کشف تمدن قیطریه و همچنین کشف آثاری در تپههای عباسآباد، گمان میرفت پیشینه تاریخی این شهر
به همان آثار یافت شده در حوالی شهرری محدود میشود، ولی اکتشافات باستانشناسی
در تپههای عباسآباد، بوستان پنجم خیابان پاسداران و دروس، نشان داد تمام
آبادیهای ناحیه تاریخی قصران، دورهای درخشان از استقرار اقوام کهن و خلاقیتهای
فرهنگی را پشت سر گذاردهاند.[۲۳] در فارسنامه ابن بلخی نیز که مربوط به سال
های ۵۰۰ تا ۵۱۰ هجری قمری است. از شهر تهران به دلیل انارهای مرغوبش یاد شده است.
اگر چه در آثار مکتوب کهن از تهران پیش از اسلام نام برده نشده است، اما حفاری های
باستان شناسی ۱۳۲۱ خورشیدی در روستا دروس شمیران نشان می دهد که در این ناحیه، در هزاره
دوم پیش از میلاد، مردمی متمدن زندگی می کرده اند.[۲۴] تهران در قدیم روستایی نسبتا بزرگ بود که
بین شهر بزرگ و معروف آن زمان، شهر ری و کوهپایههای البرز قرار داشت. نخستین بار نام آن در ذکر
زندگینامه ابوعبدالله حافظ تهرانی متولد ۱۸۴ خ. آمدهاست.
پس از حمله مغولان به ری و تخریب این شهر، تهران بیش از پیش رشد یافت
و عدهای از اهالی آواره ری را نیز در خود جای داد و مساحتش در این دوران به ۱۰۶
هکتار رسیده بود.[۲۳] این منطقه در زمان سلسله صفوی به علت اینکه بقعه سید حمزه جد اعلای صفویه در نزدیکی حرم شاهزاده عبدالعظیم قرار داشت و تهران نیز دارای
باغهای خوش آب و هوا بود، مورد توجه قرار گرفت. نخستین بار، شاه طهماسب اول صفوی در ۹۱۶ خ. هنگام گذر از تهران باغ و
بوستان فراوان این شهر را پسندید و دستور داد تا بارو و خندقی به دورش بکشند، این
بارو که ۱۱۴ برج به عدد سورههای قرآن و چهار دروازه رو به چهار سوی دنیای
پیرامون داشت، از شمال به میدان توپخانه و خیابان سپه، از جنوب به خیابان مولوی، از شرق به خیابان ری و از غرب به خیابان وحدت اسلامی (شاپور) محدود میشد، مساحت
تهران در این دوران به ۴۴۰ هکتار رسید.[۲۳] در دوره شاه عباس اول (۹۶۶ تا ۱۰۰۷ خ.)
پل، کاخ و کاروانسراهای زیادی بنا شد، دربخش شمالی برج و
باروی شاه تهماسبی، چهارباغ و چنارستانی ساخته شد که بعدها دورش را دیواری کشیدند و
به صورت کاخ (کاخ گلستان) و مقر حکومتی درآوردند. کریمخان زند به مدت ۴ سال تهران را مرکز حکومت
خود قرار داد و در محوطه ارگ بناهای جدیدی احداث نمود. آغا محمدخان برابر نوروز ۱۱۶۴ خ. تهران را به
پایتختی برگزید و در همین شهر تاجگذاری کرد. با گزینش این شهر به پایتختی روند
گسترش کمی و کیفی آن متحول شد و در مدت ۲۲۰ سال جمعیت آن از حدود ۱۵۰۰۰ نفر در سال
۱۱۶۴ خ. به بیش از ۷ میلیون نفر در سال ۱۳۸۴ رسید و وسعتش از حدود ۴٫۴ کیلومتر مربع
به بیش از ۷۳۰ کیلومتر مربع افزایش یافت.[۱۷]
در دوره حکومت آغامحمدخان قاجار، تهران به پایتختی برگزیده
شد، روز یکشنبه ۱۱ جمادیالثانی ۱۱۶۴ خ. همزمان با عید نوروز آغا محمد خان قاجار در خلوت
کریمخانی تاج سلطنت ایران را بر سر گذارد و تهران را به عنوان پایتخت این کشور
معرفی کرد.[۲۳] در دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ شهر اساسا" نیاز به
گسترش و تغییر داشت. این تغییرات در زمان رضا شاه پهلوی آغاز شد. رضا شاه معتقد بود که
ساختمان های کهن و قدیمی همچون بخش های بزرگی از کاخ گلستان، تکیه دولت، میدان توپخانه، استحکامات نظامی و
قلعه های قدیمی، نباید بخشی از یک شهر مدرن باشند. به دستور او، این بناهای قدیمی
با یک اسلوب معین تخریب شدند و ساختمان های مدرن با سبک های ایرانی پیش از اسلام، از جمله بانک ملی، ساختمان امنیه، ساختمان تلگراف و
تلفن و دانشکده نظامی در جاهای مشخص به خودشان ساخته شدند. بازار تهران نیز در راستای این خط مشی به دو
نیم تقسیم شد و بسیاری از ساختمان های تاریخی به منظور ایجاد راه های درون شهری در
پایتخت تخریب شدند. نمونه های بسیاری از باغ های ایرانی نیز با توجه به مدرن سازی و
ایجاد شبکه جاده ای در شهر مشمول این طرح شدند.
در خلال جنگ جهانی دوم، نیروهای نظامی بریتانیا و شوروی وارد شهر تهران شدند. در سال ۱۹۴۳ تهران
محل برگزاری کنفرانس تهران بود. در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ (دوره
محمدرضا شاه پهلوی)، تهران به سرعت توسعه پیدا
کرد و طرح های زیادی ریخته شد. ساختمان های جدید، کم کم بیشتر و بیشتر شدند و
خیابان ها گسترش پیدا کردند. طرح های دوره محمدرضا شاه پهلوی با انقلاب ۱۳۵۷ ایران تقریبا" متوقف شد. در طول جنگ ایران و عراق، تهران بارها مورد حملات
موشکی و هوایی قرار گرفت و بسیاری از مردم تهران در نتیجه این حملات کشته و مجروح
شدند. پس از هر حمله هوایی، مواضع تخریب شده بازسازی می شدند.[۱۰]
پس از جنگ ایران و عراق، رشد عمرانی
تهران از سرگرفته شد. در زمان غلامحسین کرباسچی شهردار تهران، فعالیت های
متعددی در عمران شهری صورت گرفت. مترو تهران در این دوره حفاری های گسترده ای
داشت و پروژه هایی نظیر پروژه خیابان نواب صفوی، در این دوره تکمیل شد. در زمان
تصدی شهرداری توسط محمدباقر قالیباف نیز توسعه رو به افزایش بود،
تونل توحید، پل جوادیه و برج میلاد در این دوره افتتاح شدند.[نیاز به منبع و گسترش]
-
تهران در ۱۲۱۷ خورشیدی
-
دومین نقشه شهر که در سال ۱۲۳۵ خ تهیه شده و تهران را در دوران صفویه و اوایل قاجار نشان میدهد.
-
میدان توپخانه در دهه ۱۳۳۰ خورشیدی
-
تکیه دولت
-
بازار تهران در سال ۱۸۷۳ میلادی
-
سر در بانک ملی
بنا شده در دوره رضا شاه پهلوی -
نمایی از تهران قدیم
-
مجلس شورای ملی ۱۳۳۵ خ
-
بازار تهران
نام تهران [ویرایش]
در مورد وجه تسمیه تهران اختلاف نظر زیادی وجود دارد، پارهای از پژوهشگران
«ران» را پسوندی به معنای دامنه گرفتهاند و شمیران و تهران را بالادست و پاییندست
خواندهاند. برخی دگر تهران را تغییر شکل یافته «تهرام» به معنای منطقه
گرمسیر دانستهاند، در مقابل شمیرام یا شمیران که منطقه سردسیر است و همچنین عدهای
بر این باورند که سراسر دشت پهناوری که امروز تهران بزرگ خوانده میشود در میان
کوههای اطراف، گود به نظر میرسید و بدین سبب «ته ران» نام گرفت.[۲۳]
روستایی که پیشدرآمد شهر تهران
بودهاست، پیش از اسلام نیز وجود داشته اما پس از اسلام بهتدریج نام آن معرب
گردیده و از تهران به طهران تبدیل شدهاست اما جغرافیدانان معروف آن روزگار نیز به
املای تهران اشاره نمودهاند. همزمان با جنبش مشروطه که تغییرات زیادی در ادبیات و
نگارش زبان فارسی به وجود آمد، رفتهرفته املای تهران رواج
یافت و پس از تاسیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و تاکید آن بر
املای تهران، املای دیگر (طهران) کاملا منسوخ شد.[۱۷]
جغرافیا [ویرایش]
نوشتار اصلی: جغرافیای تهران
زمینشناسی [ویرایش]
رشتهکوههای البرز در شمال تهران
نقشه کاربری زمینهای شهر تهران در دههٔ ۱۳۷۰ خورشیدی
شهر تهران در ۵۱ درجه و ۲ دقیقه تا ۵۱ درجه و ۳۶ دقیقه طول شرقی و ۳۵ درجه و ۳۴ دقیقه تا ۳۵ درجه و ۵۰ دقیقه عرض شمالی قرار گرفتهاست و ارتفاع آن از ۲۰۰۰ متر در مرتفعترین نقاط شمال [۲۵] تا ۱۲۰۰ متر در مرکز و ۱۰۵۰ متر در جنوب متغیر است. تهران در بین دو وادی کوه و کویر و در دامنههای جنوبی رشته کوه البرز گسترده شدهاست. از جنوب به کوههای ری و بیبیشهربانو و دشتهای هموار شهریار و ورامین و از شمال توسط کوهستان محصور شدهاست.[۱۷]
- ارتفاع چند نقطه شهر تهران از سطح دریا :
میدان شهر ری ۱۰۵۷ متر – میدان راه آهن ۱۱۱۷ متر – میدان فردوسی ۱۱۹۲ متر –
میدان تجریش ۱۶۱۲ متر – میدان سربند( مجسمه کوهنورد ) ۱۸۰۵ متر
مشخصه اصلی زمینشناسی تهران قرار گرفتن آن بین توده عظیم
رشتهکوه البرز (متعلق به دوران سوم
زمینشناسی) و فلات ایران (متعلق به دوران چهارم زمینشناسی)
است. مهمترین نمود این مساله وجود گسلهای فعالی چون گسل مشاء، گسل شمال تهران و گسل ری است که موجب شده همواره زمینلرزههای خفیف و نامحسوسی در محل این
گسلها به وقوع بپیوندد.[۱۷]
تهران را میتوان به سه منطقه طبیعی
تقسیم کرد:[۱۸]
- کوههای شمالی. بلندترین نقطه این کوهها قله توچال به ارتفاع ۳۹۳۳ است.
- دامنه کوهها. این منطقه شامل قسمتهای شمالی شهر مانند اوین، درکه، نیاوران، حصارک و سوهانک میشود.
- دشت جنوبی. بخش اعظم شهر در این دشت قرار گرفته و شیب ملایمی از شمال به جنوب دارد.
بلایای طبیعی [ویرایش]
لرزهخیزی [ویرایش]
شهر تهران از نظر زمینلرزه جزء مناطق پرزیان (۸ تا ۱۰ درجه مرکالی) بهشمار میآید.[۲۶] گسلهایی که در تهران و حومه تا شعاع ۱۵۰
کیلومتری مرکز شهر قرار دارند، عبارتند از گسل مشاء، شمال تهران، ری، طالقان، ایوانکی و ایپک که بررسی رفتار آنها حایز اهمیت است.[۲۷]
در علم زلزلهشناسی گسلهایی برای بشر خطرناک شناخته
میشوند که حداقل ۱۰ کیلومتر طول داشته و جوان (فعال) هم باشند (گسل فعال گسلی است که در
ده هزار سال گذشته حداقل سبب یک زلزله شده باشد). گسل شمال تهران بزرگترین گسل شهر است که در
جنوب دامنه رشتهکوه البرز و در شمال شهر تهران قرار دارد. این گسل از لشکرک و سوهانک آغاز شده تا فرحزاد و حصارک و از آنجا به سمت غرب امتداد یافتهاست.
این گسل در مسیر خود، نیاوران، تجریش، زعفرانیه، الهیه و فرمانیه را در بر میگیرد.[۲۸] گسل مهم دیگر گسل ری است که با توجه به
مقاوم نبودن ساختمانهای جنوب تهران در صورت فعال شدن بسیار پرتلفات خواهد بود. این
گسل از جاده خاوران شروع شده و با گذر از دولتآباد و حرکت بر مسیر جاده کمربندی تهران در حد نصاب کورههای آجرپزی
چهاردانگه به پایان میرسد.
از نظر
زلزلهشناسی تاریخی، شهر تهران زلزلههای بزرگی مانند زلزله ۷٫۱ ریشتری دماوند در
۱۲۰۹ خ.، ۷٫۲ ریشتری کرج در ۴۹۶ خ. ، ۷٫۷ ریشتری طالقان در ۳۳۷ خ. ، ۷٫۱ ریشتری ری
در ۲۳۴ خ. و زلزلههای ۷ ریشتر به بالای بسیارِ دیگری به خود دیدهاست. با احتمال
بالای ۷۰٪، به طور میانگین هر ۱۵۸ سال زلزلهای مخرب در این شهر رخ داده و با توجه
به اینکه از آخرین زلزله مخرب که زلزله ۷٫۱ ریشتری دماوند در ۱۲۰۹ خ. و به احتمال زیاد مربوط به
گسل مشا، حدود ۱۸۰ سال میگذرد، احتمال وقوع زلزلهای بالای ۷ ریشتر در این ناحیه
بسیار بالاست.[۲۹][۳۰] البته دیگر کارشناسان معتقدند با توجه به
اینکه در سال ۱۹۳۰ زمینلرزه دیگری در شمال تهران رخداده که روستای آه (اطراف رودهن) و روستای مبارکآباد (نزدیک آبعلی) در اثر آن بهکلی ویران شدهاند، دلیلی
ندارد زلزله ۱۸۳۰ را آخرین زلزله یزرگ در شمال تهران به حساب آورد.[
میزان تابش آفتاب در تهران [ویرایش]
در جدول زیر به متوسط میزان تابش آفتاب در تهران در ماه های سال اشاره شده
است:[۳۱]
میزان تابش آفتاب در تهران
متوسط میزان تابش آفتاب
در تهران در ماههای سال
(ساعت)
- ژانویه : ۱۶۶٫۶
- فوریه : ۱۷۲٫۷
- مارس : ۲۱۰٫۹
- آوریل : ۲۶۷
- می : ۲۸۷٫۸
- ژوئن : ۳۴۸٫۲
- جولای : ۳۶۶٫۴
- آگوست : ۳۵۱٫۴
- سپتامبر : ۳۲۷٫۴
- اکتبر : ۲۷۸٫۶
- نوامبر : ۱۴۷٫۴
- دسامبر : ۱۴۱٫۲
- کل سال : ۳٫۰۶۵٫۶
اقلیم [ویرایش]
اقلیم شهر تهران متأثر از کوهستان در شمال (نسیم توچال) و دشت در جنوب است. غیر از شمال
تهران که تحت تأثیر کوهستان اقلیم آن تا حدی معتدل و مرطوب است، اقلیم بقیه شهر
کلاً گرم و خشک و در زمستانها اندکی سرد است. مهمترین منبع بارش در این شهر
بادهای مرطوب مدیترانهای و اطلسی هستند که از سمت غرب میوزند. رشته کوه البرز
همجون سدی به نحو موثری از نفوذ بسیاری از تودههای هوا جلوگیری میکند در نتیجه
باعث شدهاست که هوای شهر از از یک سو خشکتر و از سوی دیگر از آرامش نسبی برخوردار
باشد.[۳۲]
از نظر فصلی، هوای تهران در زمستان تحت
تاثیر سیستم پرفشار شمالی (سیبری) قرار دارد. این
تاثیر باعث شدهاست که در این فصل هوا در قسمتهای مرکزی و جنوبی معتدل و در
قسمتهای شمالی شهر سرد باشد، به طوریکه در این قسمتها دمای هوا در زمستان بارها
به زیر صفر میرسد. همچنین در این فصل به دلیل پدیده وارونگی هوا میزان آلودگی جوی بالاست. در
تابستانها عامل مهم سامانه کمفشار حرارتی کویر مرکزی است که سبب
میشود هوا گرم و خشک باشد.[۳۲]
میزان بارندگی در سطح شهر تهران عمدتاً
کم بوده و به مقدار ۲۴۵٫۸ میلیمتر در طی سال اندازهگیری و تعداد روزهای یخبندان
(با دمای زیر صفر) آن نیز ۳۶ روز در سال ثبت شدهاست (۱۳۷۶).[۱۸] در یک دوره ۴۵ ساله بیشترین دمای تهران ۴۳
درجه سلسیوس و کمترین دمای آن ۱۵- درجه سلسیوس گزارش شدهاست. میانگین رطوبت نسبی هوا در تهران ۴۰٪ و در شمیران ۴۶٪ بودهاست. باد غالب تهران غربی (۲۷۰
درجه) و متوسط سرعت آن ۵٫۵ متر بر ثانیهاست. شبها نسیم خنکی از کوه به پایین
میوزد (باد کوه) و روزها برعکس نسیمی از سمت دشت
میوزد (باد دشت).[۲۶]
منبع اصلی آب شرب تهران رودهای کرج، جاجرود و لار است که توسط سه سدی که بر روی آنها نصب
شده تامین میشود. با افزایش مصرف آب، بخشی از آب شرب نیز از آبهای زیرزمینی توسط
چاههای عمیق بهدست میآید. چندین رود فصلی هم در تهران وجود دارد که تاثیر چندانی
در تامین آب شهر ندارند. گلابدره، حصارک، دربند و کن مهمترین آنها هستند.[۱۷]
رودخانه کرج پرآبترین رود دامنههای جنوبی البرز است که از بارانهای فصل
سرد و ذوب برفهای مناطق کوهستانی نشأت میگیرد و در ۴۰ کیلومتری غرب تهران از
کانون آبگیر خرسنگ کوه سرچشمه میگیرد. رودخانه جاجرود از کوههای کلون بسته که جزء بلندیهای خرسنگ کوه است سرچشمه گرفته و این دو رود
مجموعاً قسمت عمده آب مصرفی شهر تهران را تأمین مینمایند. تهران به رغم داشتن
منابع آبی فراوان به دلیل رشد جمعیت و کمی بارندگی در برخی دورهها با مشکل کمبود
آب روبرو است.
نمای شهر [ویرایش]
نمای شهر در نقاط مختلف بر اساس عوامل جغرافیایی، اقتصادی، فرهنگی و تاریخی متفاوت است. در شمال شهر که به کوهها
نزدیکتر است معمولاً خیابانها و کوچهها شیبدارتر و در جنوب شهر هموارترند.
همچنین در جنوب شهر ساختمانهای بلندمرتبه کمتر و در شمال شهر بیشترند.
ساختمانهای اداری و دولتی نیز عمدتا در مرکز شهر قرار دارند. از طرف دیگر در
مناطقی که تاریخ ساخت آنها جدیدتر است مانند منطقه ۲، منطقه ۵ و منطقه ۲۲ که همگی در غرب و شمال غرب شهر قرار
دارند با توجه به پیروی از آییننامههای جدیدتر اصول شهرسازی در آنها بیشتر
رعایت شدهاست. در این مناطق معمولاً عرض خیابانها و کوچهها، سرانه پارکینگ و
سرانه فضای سبز از سایر مناطق شهر بیشتر است. برعکس در مناطقی که ساخت آنها زودتر
صورت گرفتهاست مانند منطقه ۱۲ و منطقه ۲۰ معمولاً بناهای تاریخی و سنتی بیشتری
وجود دارد.
چشمانداز تهران در روز.
تصویری / زندگی عشایر دشت مغان
سه شنبه, خرداد ۱۷م, ۱۳۹۰اردبیل : عشایر دشت مغان ۱۵ روز است که به منطقه باداگل کوچ کرده اند. مدت اقامت این عشایر به مدت سه ماه است و پس از آن به سوی روستای خود در اردبیل باز می گردند.
نگین انگشتری خراسان شمالی چشمانتظار گردشگران
دوشنبه, خرداد ۱۶م, ۱۳۹۰امامزاده نبی غلامان از آثار ثبت ملی استان خراسانشمالی آماده پذیرایی از گردشگران است.
به گزارش میراث آریا(chtn)، بنا و مرقد امامزاده نبی از مهمترین بناهای مذهبی و زیارتی در میان مردم بخش راز و جرگلان به ویژه دهستان غلامان است.
سبک معماری این بنا به دوران پهلوی اول مربوط میشود و گفته شده ساخت آن یکی از سیاستهای عمران و سازندگی در منطقه، بعد از دورانهای آشوب و نا آرامی بوده است.
این بنا در محدوده گورستان قدیمی روستای غلامان قرار دارد و به نظر میرسد تاریخ این گورستان مانند تاریخ بنای اولیه امامزاده به دورانهای قبل از حکومت قاجار باز گردد.
این بنا در دو ضلع دیگر شرقی و جنوبی پنجره دار ساخته شده و یک ورودی پلکانی در ضلع شمال غربی آن برای راه یافتن به پشت بام بنا تعبیه شده است.
نوع گنبد بنا اناری شکل بوده ومصالح به کار رفته در آن آجر و گچ است.
امروزه ارتفاع زیادی از دیوارههای خارجی بنا و بخشهای گنبد و پشت بام آن با مصالح جدید (سیمان، ایزوگام و قیر) پوشیده شده و بخشهای داخلی آن با گچ مرمت شده است.
تنها بخش بنا که تا حدودی دست نخورده باقی مانده و تزینات آن هم به خوبی دیده میشود قسمت ایوان است که دارای تزئینات آجری خفته و راسته در بخش مرکزی و سر دری ایوان است.
ایوان به وسیله دو پایه ستون و یک دیوار ۵/۲ متری از بنای شش ضلعی جلو آمده است و از سه جهت شمالی، غربی و شرقی باز است. بنا دارای دو سنگ نوشته یکی بر بالای سر در ورودی و دیگری در بالای سردری ایوان است که سال ساخت و سازندگان را اشاره میکنند.
با توجه به پراکندگی تعداد زیادی قطعات کاشی و آجر لعابدار به نظر میرسد این مصالح نیز از جمله تزئینات بنا بودهاند که امروزه از بین رفتهاند.
از چگونگی بخش داخلی بنا به دلیل مرمت و پوشش یک دست گچ شواهدی باقی نمانده است.
این بنا در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده و تحت حفاظت اداره کل میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان خراسان شمالی قرار دارد.
کشف لاشه حیوان عجیب الخلقه درمشگین شهر +عکس
چهارشنبه, خرداد ۱۱م, ۱۳۹۰خلاصه ی زندگینامه ی کوروش کبیر
سه شنبه, خرداد ۳م, ۱۳۹۰● از تولد تا آغاز جوانی
دوران خردسالی کوروش را هاله ای از افسانه ها در برگرفته است. افسانه هایی که گاه چندان سر به ناسازگاری برآورده اند که تحقیق در راستی و ناراستی جزئیات آنها ناممکن می نماید. لیکن خوشبختانه در کلیات ، ناهمگونی روایات بدین مقدار نیست. تقریباً تمامی این افسانه ها تصویر مشابهی از آغاز زندگی کوروش ارائه می دهند ، تصویری که استیاگ ( آژی دهاک ) ، پادشاه قوم ماد و نیای مادری او را در مقام نخستین دشمنش قرار داده است.
استیاگ سلطان مغرور، قدرت پرست و صد البته ستمکار ماد آنچنان دل در قدرت و ثروت خویش بسته است که به هیچ وجه حاضر نیست حتی فکر از دست دادنشان را از سر بگذراند. از این روی هیچ چیز استیاگ را به اندازه ی دخترش ماندانا نمی هراساند. این اندیشه که روزی ممکن است ماندانا صاحب فرزندی شود که آهنگ تاج و تخت او کند ، استیاگ را برآن می دارد که دخترش را به همسری کمبوجیه ی پارسی – که از جانب او بر انزان حکم می راند درآورد.
مردم ماد همواره پارسیان را به دیده ی تحقیر نگریسته اند و چنین نگرشی استیاگ را مطمئن می ساخت که فرزند ماندانا ، به واسطه ی پارسی بودنش ، هرگز به چنان مقام و موقعیتی نخواهد رسید که در اندیشه ی تسخیر سلطنت برآید و تهدیدی متوجه تاج و تختش کند. ولی این اطمینان چندان دوام نمی آورد. درست در همان روزی که فرزند ماندانا دیده می گشاید ، استیاگ را وحشت یک کابوس متلاطم می سازد. او در خواب ، ماندانا را می بیند که به جای فرزند بوته ی تاکی زاییده است که شاخ و برگهایش سرتاسر خاک آسیا را می پوشاند. معبرین درباری در تعبیر این خواب می گویند کودکی که ماندانا زاییده است امپراتوری ماد را نابود خواهد کرد ، بر سراسر آسیا مسلط گشته و قوم ماد را به بندگی خواهد کشاند.
وحشت استیاگ دوچندان می شود. بچه را از ماندانا می ستاند و به یکی از نزدیکان خود به نام هارپاگ می دهد. بنا به آنچه هرودوت نقل کرده است ، استیاگ به هارپاگ دستور می دهد که بچه را به خانه ی خود ببرد و سر به نیست کند. کوروش کودک را برای کشتن زینت می کنند و تحویل هارپاگ می دهند اما از آنجا که هارپاگ نمی دانست چگونه از پس این مأموریت ناخواسته برآید ، چوپانی به نام میتراداتس ( مهرداد ) را فراخوانده ، با هزار تهدید و ترعیب ، این وظیفه ی شوم را به او محول می کند. هارپاگ به او می گوید شاه دستور داده این بچه را به بیابانی که حیوانات درنده زیاد داشته باشد ببری و درآنجا رها کنی ؛ در غیر این صورت خودت به فجیع ترین وضع کشته خواهی شد. چوپان بی نوا ، ناچار بچه را برمی دارد و روانه ی خانه اش می شود در حالی که می داند هیچ راهی برای نجات این کودک ندارد و جاسوسان هارپاگ روز و شب مراقبش خواهند بود تا زمانی که بچه را بکشد.
اما از طالع مسعود کوروش و از آنجا که خداوند اراده ی خود را بالا تر از همه ی اراده های دیگر قرار داده ، زن میتراداتس در غیاب او پسری می زاید که مرده به دنیا می آید و هنگامی که میتراداتس به خانه می رسد و ماجرا را برای زنش باز می گوید ، زن و شوهر که هر دو دل به مهر این کودک زیبا بسته بودند ، تصمیم می گیرند کوروش را به جای فرزند خود بزرگ کنند. میتراداتس لباسهای کوروش را به تن کودک مرده ی خود می کند و او را ، بدانسان که هارپاگ دستور داده بود ، در بیابان رها می کند.
● تصویر:آستیاکس
کوروش کبیر تا ده سالگی در دامن مادرخوانده ی خود پرورش می یابد. هرودوت دوران کودکی او را اینچنین وصف می کند : « او کودکی بود زبر و زرنگ و باهوش ، و هر وقت سؤالی از او می کردند با فراست و حضور ذهن کامل فوراً جواب می داد. در او نیز همچون همه ی کودکانی که به سرعت رشد می کنند و با این وصف احساس می شود که کم سن هستند حالتی از بچگی درک می شد که با وجود هوش و ذکاوت غیر عادی او از کمی سن و سالش حکایت می کرد. بر این مبنا در طرز صحبت کوروش نه تنها نشانی از خودبینی و کبر و غرور دیده نمی شد بلکه کلامش حاکی از نوعی سادگی و بی آلایشی و مهر و محبت بود.
بدین جهت همه بیشتر دوست داشتند او را در صحبت و در گفتگو ببینند تا در سکوت و خاموشی . از وقتی که با گذشت زمان کم کم قد کشید و به سن بلوغ نزدیک شد در صحبت بیشتر رعایت اختصار می کرد ، و به لحنی آرامتر و موقرتر حرف می زد. کم کم چندان محجوب و مؤدب شد که وقتی خویشتن را در حضور اشخاص بزرگسالتر از خود می یافت سرخ می شد و آن جوش و خروشی که بچه ها را وا می دارد تا به پر و پای همه بپیچند و بگزند در او آن حدت و شدت خود را از دست می داد.
از آنجا اخلاقاً آرامتر شده بود نسبت به دوستانش بیشتر مهربانی از خود نشان می داد. در واقع به هنگام تمرین های ورزشی ، از قبیل سوارکاری و تیراندازی و غیره ، که جوانان هم سن و سال اغلب با هم رقابت می کنند ، او برای آنکه رقیبان خود را ناراحت و عصبی نکند آن مسابقه هایی را انتخاب نمی کرد که می دانست در آنها از ایشان قوی تر است و حتماً برنده خواهد شد ، بلکه آن تمرین هایی را انتخاب می نمود که در آنها خود را ضعیف تر از رقیبانش می دانست ، و ادعا می کرد که از ایشان پیش خواهد افتاد و از قضا در پرش با اسب از روی مانع و نبرد با تیر و کمان و نیزه اندازی از روی زین ، با اینکه هنوز بیش از اندازه ورزیده نبود ، اول می شد.
وقتی هم مغلوب می شد نخستین کسی بود که به خود می خندید. از آنجا که شکست هایش در مسابقات وی را از تمرین و تلاش در آن بازیها دلزده و نومید نمی کرد ، و برعکس با سماجت تمام می کوشید تا در دفعه ی بعد در آن بهتر کامیاب شود ؛ در اندک مدت به درجه ای رسید که در سوارکاری با رقیبان خویش برابر شد و بازهم چندان شور و حرارت به خرج می داد تا سرانجام از ایشان هم جلو زد. وقتی او در این زمینه ها تعلیم و تربیت کافی یافت به طبقه ی جوانان هیژده تا بیست ساله درآمد ، و در میان ایشان با تلاش و کوشش در همه ی تمرین های اجباری ، با ثبات و پایداری ، با احترام و گذشت به سالخوردگان و با فرمانبردایش از استان انگشت نما گردید. »
زندگی کوروش جوان بدین حال ادامه یافت تا آنکه یک روز اتفاقی روی داد که مقدر بود زندگی او را دگرگون سازد ؛ : « یک روز که کوروش در ده با یاران خود بازی می کرد و از طرف همه ی ایشان در بازی به عنوان پادشاه انتخاب شده بود پیشآمدی روی داد که هیچکس پی آمدهای آنرا پیش بینی نمی کرد. کوروش بر طبق اصول و مقررات بازی چند نفری را به عنوان نگهبانان شخصی و پیام رسانان خویش تعیین کرده بود. هر یک به وظایف خویش آشنا بود و همه می بایست از فرمانها و دستورهای فرمانروای خود در بازی اطاعت کنند.
یکی از بچه ها که در این بازی شرکت داشت و پسر یکی از نجیب زادگان ماد به نام آرتمبارس بود ، چون با جسارت تمام از فرمانبری از کوروش خودداری کرد توقیف شد و بر طبق اصول و مقررات واقعی جاری در دربار پادشاه اکباتان شلاقش زدند. وقتی پس از این تنبیه ، که جزو مقررات بازی بود ، ولش کردند پسرک بسیار خشمگین و ناراحت بود ، چون با او که فرزند یکی از نجبای قوم بود همان رفتار زننده و توهین آمیزی را کرده بودند که معمولاً با یک پسر روستایی حقیر می کنند.
رفت و شکایت به پدرش برد. آرتمبارس که احساس خجلت و اهانت فوق العاده ای نسبت به خود کرد از پادشاه بارخواست ، ماجرا را به استحضار او رسانید و از اهانت و بی حرمتی شدید و آشکاری که نسبت به طبقه ی نجبا شده بود شکوه نمود. پادشاه کوروش و پدرخوانده ی او را به حضور طلبید و عتاب و خطابش به آنان بسیار تند و خشن بود. به کوروش گفت: « این تویی ، پسر روستایی حقیری چون این مردک ، که به خود جرئت داده و پسر یکی از نجبای طراز اول مرا تنبیه کرده ای؟ » کوروش جواب داد:
« هان ای پادشاه ! من اگر چنین رفتاری با او کرده ام عملم درست و منطبق بر عدل و انصاف بوده است. بچه های ده مرا به عنوان شاه خود در بازی انتخاب کرده بودند ، چون به نظرشان بیش از همه ی بچه های دیگر شایستگی این عنوان را داشتم. باری ، در آن حال که همگان فرمان های مرا اجرا می کردند این یک به حرفهای من گوش نمی داد. »
استیاگ دانست که این یک چوپان زاده ی معمولی نیست که اینچنین حاضر جوابی می کند ! در خطوط چهره ی او خیره شد ، به نظرش شبیه به خطوط چهره ی خودش می آمد. بی درنگ شاکی و پسرش را مرخص کرد و آنگاه میتراداتس را خطاب قرار داده بی مقدمه گفت : « این بچه را از کجا آورده ای؟ ». چوپان بیچاره سخت جا خورد ، من من کنان سعی کرد قصه ای سر هم کند و به شاه بگوید ولی وقتی که استیاگ تهدیدش کرده که اگر راست نگوید همانجا پوستش را زنده زنده خواهد کند ، تمام ماجرا را آنسان که می دانست برایش بازگفت.
استیاگ بیش از آنکه از هارپاگ خشمگین شده باشد از کوروش ترسیده بود. بار دیگر مغان دربار و معبران خواب را برای رایزنی فراخواند. آنان پس از مدتی گفتگو و کنکاش اینچنین نظر دادند : « از آنجا این جوان با وجود حکم اعدامی که تو برایش صادر کرده بودی هنوز زنده است معلوم می شود که خدایان حامی و پشتیبان وی هستند و اگر تو بر وی خشم گیری خود را با آنان روی در رو کرده ای ، با این حال موجبات نگرانی نیز از بین رفته اند ، چون او در میان همسالان خود شاه شده پس خواب تو تعبیر گشته است و او دیگر شاه نخواهد شد به این معنی که دختر تو فرزندی زاییده که شاه شده. بنابرین دیگر لازم نیست که از او بترسی ، پس او را به پارس بفرست. »
تعبیر زیرکانه ی مغان در استیاگ اثر کرد و کوروش به سوی پدر و مادر واقعی خود در پارسومش فرستاده شد تا دوره ی تازه ای از زندگی خویش را آغاز نماید. دوره ای که مقدر بود دوره ی عظمت و اقتدار او و قوم پارس باشد.
● نخستین نبرد
میتراداتس ( ناپدری کوروش) پس از آنکه با تهدید استیاگ مواجه شد ، داستان کودکی کوروش و چگونگی زنده ماندن او را آنگونه که می دانست برای استیاگ بازگو کرد و طبعاً در این میان از هارپاگ نیز نام برد. هرچند معبران خواب و مغان درباری با تفسیر زیرکانه ی خود توانستند استیاگ را قانع کنند که زنده ماندن کوروش و نجات یافتنش از حکم اعدام وی ، تنها در اثر حمایت خدایان بوده است ، اما این موضوع هرگز استیاگ را برآن نداشت که چشم بر گناه هارپاگ بپوشاند و او را به خاطر اهمال در انجام مسئولیتی که به وی سپرده بود به سخت ترین شکل مجازات نکند. استیاگ فرمان داد تا به عنوان مجازات پسر هارپاگ را بکشند. آنچه هرودوت در تشریح نحوه ی اجرای این حکم آورده است بسیار سخت و دردناک است:
پسر هارپاگ را به فرمان پادشاه ماد کشتند و در دیگ بزرگی پختند ، آشپزباشی شاه خوراکی از آن درست کرد که در یک مهمانی شاهانه – که البته هارپاگ نیز یکی از مهمانان آن بود – بر سر سفره آوردند ؛ پس صرف غذا و باده خواری مفصل ، استیاگ نظر هارپاگ را در مورد غذا پرسید و هارپاگ نیز پاسخ آورد که در کاخ خود هرگز چنین غذای لذیذ و شاهانه ای نخورده بود ؛ آنگاه استیاگ در مقابل چشمان حیرت زده ی مهمانان خویش فاش ساخت که آن غذای لذیذ گوشت پسر هارپاگ بوده است.
صرف نظر از اینکه آیا آنچه هرودوت برای ما نقل می کند واقعاً رخ داده است یا نه ، استیاگ با قتل پسر هارپاگ یک دشمن سرسخت بر دشمنان خود افزود. هرچند هارپاگ همواره می کوشید ظاهر آرام و خاضعانه اش را در مقابل استیاگ حفظ کند ولی در ورای این چهره ی آرام و فرمانبردار ، آتش انتقامی کینه توزانه را شعله ور نگاه می داشت ؛ به امید روزی که بتواند ستمهای استیاگ را تلافی کند. هارپاگ می دانست که به هیچ وجه در شرایطی نیست که توانایی اقدام بر علیه استیاگ را داشته باشد ، بنابرین ضمن پنهان کردن خشم و نفرتی که از استیاگ داشت تمام تلاشش را برای جلب نظر مثبت وی و تحکیم موقعیت خود در دستگاه ماد به کار گرفت. تا آنکه سرانجام با درگرفتن جنگ میان پارسیان( به رهبری کوروش ) و مادها ( به سرکردگی استیاگ ) فرصت فرونشاندن آتش انتقام فراهم آمد.
هنوز جزئیات فراوانی از این نبرد بر ما پوشیده است. مثلاً ما نمی دانیم که آیا این جنگ بخشی از برنامه ی کلی و از پیش طرح ریزی شده ی کوروش کبیر برای استیلا بر جهان آن زمان بوده است یا نه ؛ حتی دقیقاً نمی دانیم که کوروش ، خود این جنگ را آغاز کرده یا استیاگ او را به نبرد واداشته است. یک متن قدیمی بابلی به نام « سالنامه ی نبونید » به ما می گوید که نخست استیاگ – که از به قدرت رسیدن کوروش در میان پارسیان سخت نگران بوده است – برای از بین بردن خطر کوروش بر وی می تازد و به این ترتیب او را آغازگر جنگ معرفی می کند. در عین حال هرودوت ، برعکس بر این نکته اصرار دارد که خواست و اراده ی کوروش را دلیل آغاز جنگ بخواند.
باری ، میان پارسیان و مادها جنگ درگرفت. جنگی که به باور بسیاری از مورخین بسیار طولانی تر و توانفرساتر از آن چیزی بود که انتظار می رفت. استیاگ تدابیر امنیتی ویژه ای اتخاذ کرد ؛ همه ی فرماندهان را عزل کرد و شخصاً در رأس ارتش قرار گرفت و بدین ترتیب خیانت های هارپاگ را – که پیشتر فرماندهی ارتش را به او واگذار کرده بود – بی اثر ساخت. گفته می شود که این جنگ سه سال به درازا کشید و در طی این مدت ، دو طرف به دفعات با یکدیگر درگیر شدند. در شمار دفعات این درگیری ها اختلاف هست. هرودوت فقط به دو نبرد اشاره دارد که در نبرد اول استیاگ حضور نداشته و هارپاگ که فرماندهی سپاه را بر عهده دارد به همراه سربازانش میدان را خالی می کند و می گریزد. پس از آن استیاگ شخصاً فرماندهی نیروهایی را که هنوز به وی وفادار مانده اند بر عهده می گیرد و به جنگ پارسیان می رود ، لیکن شکست می خورد و اسیر می گردد. و اما سایر مورخان با تصویری که هرودوت از این نبرد ترسیم می کند موافقت چندانی نشان نمی دهند. از جمله ” پولی ین“ که چنین می نویسد :
« کوروش سه بار با مادی ها جنگید و هر سه بار شکست خورد. صحنه ی چهارمین نبرد پاسارگاد بود که در آنجا زنان و فرزندان پارسی می زیستند . پارسیان در اینجا بازهم به فرار پرداختند … اما بعد به سوی مادی ها – که در جریان تعقیب لشکر پارس پراکنده شده بودند – بازگشتند و فتحی چنان به کمال کردند که کوروش دیگر نیازی به پیکار مجدد ندید. »
نیکلای دمشقی نیز در روایتی که از این نبرد ثبت کرده است به عقب نشینی پارسیان به سوی پاسارگاد اشاره دارد و در این میان غیرتمندی زنان پارسی را که در بلندی پناه گرفته بودند ستایش می کند که با داد و فریادهایشان ، پدران ، برادران و شوهران خویش را ترغیب می کردند که دلاوری بیشتری به خرج دهند و به قبول شکست گردن ننهند و حتی این مسأله را از دلایل اصلی پیروزی نهایی پارسیان قلمداد می کند.
به هر روی فرجام جنگ ، پیروزی پارسیان و اسارت استیاگ بود. کوروش کبیر به سال ۵۵٠ ( ق.م ) وارد اکباتان ( هگمتانه – همدان ) شد ؛ بر تخت پادشاه مغلوب جلوس کرد و تاج او را به نشانه ی انقراض دولت ماد و آغاز حاکمیت پارسیان بر سر نهاد. خزانه ی عظیم ماد به تصرف پارسیان درآمد و به عنوان یک گنجینه ی بی همتا و یک ثروت لایزال که بدون شک برای جنگ های آینده بی نهایت مفید خواهد بود به انزان انتقال یافت.
کوروش کبیر پس از نخستین فتح بزرگ خویش ، نخستین جوانمردی بزرگ و گذشت تاریخی خود را نیز به نمایش گذاشت. استیاگ – همان کسی که از آغاز تولد کوروش همواره به دنبال کشتن وی بوده است – پس از شکست و خلع قدرتش نه تنها به هلاکت نرسید و رفتارهای رایجی که درآن زمان سرداران پیروز با پادشاهان مغلوب می کردند در مورد او اعمال نشد ، که به فرمان کوروش توانست تا پایان عمر در آسایش و امنیت کامل زندگی کند و در تمام این مدت مورد محبت و احترام کوروش بود. بعدها با ازدواج کوروش و آمیتیس ( دختر استیاگ و خاله ی کوروش ) ارتباط میان کوروش و استیاگ و به تبع آن ارتباط میان پارسیان و مادها ، نزدیک تر و صمیمی تر از گذشته شد. ( گفتنی است چنین ازدواجهای درون خانوادگی در دوران باستان – بویژه در خانواده های سلطنتی – بسیار معمول بوده است). پس از نبردی که امپراتوری ماد را منقرض ساخت ، در حدود سال ۵۴٧ ( ق.م ) ، کوروش به خود لغب پادشاه پارسیان داد و شهر پاسارگاد را برای یادبود این پیروزی بزرگ و برگزاری جشن و سرور پیروزمندانه ی قوم پارس بنا نهاد.
● نبرد سارد
سقوط امپراتوری قدرتمند ماد و سربرآوردن یک دولت نوپا ولی بسیار مقتدر به نام ” دولت پارس “ برای کرزوس ، پادشاه لیدی همسایه ی باختری ایران ، سخت نگران کننده و باورنکردنی بود. گذشته از آنکه امپراتور خودکامه ی ماد ، برادر زن کرزوس بود و دو پادشاه روابط خویشاوندی بسیار نزدیکی با یکدیگر داشتند ، نگرانی کرزوس از آن جهت بود که مبادا پارسیان تازه به قدرت رسیده ، مطامعی خارج از مرزهای امپراتوری ماد داشته باشند و با تکیه بر حس ملی گرایی منحصر بفرد سربازان خود ، تهدیدی متوجه حکومت لیدی کنند. کرزوس خیلی زود برای دفع چنین تهدیدی وارد عمل گردید و دست به کار تشکیل ائتلاف مهیبی از بزرگترین ارتشهای جهان آن زمان شد ؛ ائتلافی که اگر به موقع شکل می گرفت بدون شک ادامه ی حیات دولت نوپای پارس را مشکل می ساخت.
فرستادگانی از جانب دولت لیدی به همراه انبوهی از هدایا و پیشکش های شاهانه به لاسدمون ( لاکدومنیا ، پایتخت اسپارت ) اعزام شدند تا از آن کشور بخواهند برای کمک به جنگ با امپراتوری جدید ، سربازان و تجهیزات نظامی خود را در اختیار لیدی قرار دهد. از نبونید ( پادشاه بابل ) و آمیسیس ( فرعون مصر ) نیز درخواست های مشابهی به عمل آمد. واحدهایی از ارتش لیدی نیز ماموریت یافتند تا با گشت زنی در سرزمین تراکیه ، به استخدام نیروهای جنگی مزدور برای نبرد با پارسیان بپردازند. ناگفته پیداست که چنین ارتش متحدی تا چه اندازه می توانست قدرتمند و مرگبار باشد. در عین حال ، کرزوس برای محکم کاری کسانی را نیز به معابد شهرهای مختلف از جمله معابد دلف ، فوسید و دودون فرستاد تا از هاتفان غیبی معابد ، نظر خدایان را نیز در مورد این جنگ جویا شود. از آنچه در سایر معابد گذشت بی اطلاعیم ولی پاسخی که هاتف غیبی معبد دلف به سفیران کرزوس داد اینچنین بود :
« خدایان ، پیش پیش به کرزوس اعلام می کنند که در جنگ با پارسیان امپراتوری بزرگی را نابود خواهد کرد. خدایان به او توصیه می کنند که از نیرومندترین یونانیان کسانی را به عنوان متحد با خود همراه سازد. به او می گویند که وقتی قاطری پادشاه می شود کافی است که او کناره های شنزار رود هرمس را در پیش گیرد و بگریزد و از اینکه او را ترسو و بی غیرت بنامند خجالت نکشد.»
این پیشگویی کرزوس را در حیرت فرو برد. او به این نکته اندیشید که اصلاَ با عقل جور در نمی آید که قاطری پادشاه شود. بنابرین قسمت اول آن پیشگویی را که می گفت کرزوس نابود کننده ی یک امپراتوری بزرگ خواهد بود به فال نیک گرفت و آماده ی نبرد شد. ولی همه چیز بدانسان که کرزوس در نظر داشت پیش نمیرفت. اسپارتیها اگر چه سفیر کرزوس را به نیکی پذیرا شدند و از هدایای او به بهترین شکل تقدیر کردند ولی در مورد کمک نظامی در جنگ پاسخ روشنی ندادند. حاکمان بابل و مصر نیز وعده دادند که در سال آینده نیروهایشان را راهی جنگ خواهند کرد.
با این همه کرزوس تصمیم خود را گرفته بود و در سال ۵۴۶ پیش از میلاد ، با تمام نیروهایی که توانسته بود گرد آورد – از جمله سواره نظام معروف خود که در جهان آن زمان به عنوان بی باک ترین و کارآزموده ترین سواره نظام در تمام ارتش ها شهره بودند از سارد خارج شد. سپاه لیدی از رود هالیس ( که مرز شناخته شده ی دولتین لیدی و ماد بود ) گذشت و وارد کاپادوکیه در خاک ایران گردید.
پس از آن نیز غارت کنان در خاک ایران پیش رفت و شهر پتریا را نیز متصرف شد. سپاهیان لیدیایی ، در حال پیشروی در خاک ایران دارایی های تمامی مناطقی را که اشغال می شد چپاول می نمودند و مردم آن مناطق را نیز به بردگی می گرفتند. ولیکن ناگهان سربازان لیدیایی با چیز غیر منتظره ای روبرو شدند ؛ ارتش ایران به فرماندهی کوروش کبیر به سوی آنها می آمد! ظاهراَ یک لیدیایی خائن که از جانب کرزوس مامور بود تا از سرزمین های تراکیه برای او سرباز اجیر کند ، به ایران آمده بود و کوروش را در جریان توطئه ی کرزوس قرار داده بود. نخستین بار ، سپاهیان ایرانی و لیدیایی در دشت پتریا درگیر شدند.
به گفته ی هرودوت هر دو لشکر تلفات سنگینی را متحمل شدند و شب هنگام در حالی که هیچ یک نتوانسته بودند به پیروزی برسند ، از یکدیگر جدا شدند. کرزوس که به سختی از سرعت عمل نیروهای پارسی جا خورده بود ، تصمیم گرفت شب هنگام میدان را خالی کند و به سمت سارد عقب نشید. به این امید که از یک سو پارسیان نخواهند توانست از کوههای پر برف و راههای صعب العبور لیدی بگذرند و به ناچار زمستان را در همان محل اردو خواهند زد و از سوی دیگر تا پایان فصل سرما ، نیروهای متحدین نیز در سارد به او خواهند پیوست و با تکیه بر قدرت آنان خواهد توانست کوروش را غافلگیر نموده ، از هر طرف به ایران حمله ور شود. پس از رسیدن به سارد ، کرزوس مجدداَ سفیرانی به اسپارت ، بابل و مصر فرستاد و به تاکید از آنان خواست حداکثر تا پنج ماه دیگر نیروهای کمکی خود را ارسال دارند.
صبح روز بعد ، چون کوروش از خواب برخواست و میدان نبرد را خالی دید ، بر خلاف پیش بینی های کرزوس ، تصمیمی گرفت که تمام نقشه های او را نقش برآب کرد. سربازان ایرانی نه تنها در اردوگاه خود متوقف نشدند ، بلکه با جسارت تمام راه سارد را در پیش گرفتند و با گذشتن از استپهای ناشناخته و کوهستان های صعب العبور کشور لیدی ، از دشت سارد سر درآوردند و در مقابل پایتخت اردو زدند. وقتی که کرزوس خبردار شد که سپاهیان کوروش بر سختی زمستان فائق آمده اند و بی هیچ مشکلی تا قلب مملکتش پیش روی کرده اند غرق در حیرت گردید. از یک طرف هیچ امیدی به رسیدن نیروهای کمکی از اسپارت ، بابل و مصر نمانده بود و از طرف دیگر کرزوس پس از رسیدن به سارد ، سربازان مزدوری را که به خدمت گرفته بود نیز مرخص کرده بود چون هرگز گمان نمی کرد که پارسی ها به این سرعت تعقیبش کنند و جنگ را به دروازه های سارد بکشانند. بنابرین تنها راه چاره ، سامان دادن به همان نیروهای باقی مانده در شهر و فرستادن آنان به نبرد پارسیان بود.
کوروش می دانست که جنگیدن در سرزمین بیگانه ، برای سربازان پارسی بسیار سخت تر از دفاع در داخل مرزهای کشور خواهد بود و از سوی دیگر فزونی نیروهای دشمن و توانایی مثال زدنی سواره نظام لیدی ، نگرانش می کرد. لذا به توصیه دوست مادی خود ، هارپاگ ( همان کسی که یکبار جانش را نجات داده بود ) تصمیم گرفت تا خط مقدم لشکرش را با صفی از سپاهیان شتر سوار بپوشاند. اسب ها از هیچ چیز به اندازه ی بوی شتر وحشت نمی کنند و به محض نزدیک شدن به شتران ، عنان اسب از اختیار صاحبش خارج می شود.
بنابرین سواره نظام لیدی ، هرچقدر هم که قدرتمند باشد ، به محض رسیدن به اولین گروه از سپاهیان پارس عملاَ از کار خواهد افتاد. پیاده نظام کوروش نیز دستور یافت تا پشت سر شتران حرکت کند و پس از آنان نیز سواره نظام اسب سوار قرار گرفتند. آنگاه با این فریاد کوروش که « خدا ما را به سوی پیروزی راهنمایی می کند » سپاهیان ایران و لیدی رو در روی یکدیگر قرار گرفتند. جنگ بسیار خونین بود ولی در نهایت آنانکه به پیروزی رسیدند لشکریان پارس بودند. از میان لیدیایی ها ، آنان که زنده مانده بودند به جز معدودی که دوباره برای گرفتن کمک به کشورهای دیگر رفتند به درون شهر عقب نشستند و دروازه های شهر را مسدود کردند. به این امید که بالاخره متحدین اسپارتی ، بابلی و مصری از راه می رسند و کار ایرانی ها را یکسره می کنند. پس از شکست و عقب نشینی لیدیایی ها ، پارسیان شهر سارد را به محاصره درآوردند.
شهر سارد از هر طرف دیوار داشت بجز ناحیه ای که به کوه بلندی بر می خورد و به خاطر ارتفاع زیاد و شیب بسیار تند آن لازم ندیده بودند که در آن محل استحکاماتی بنا کنند. پس از چهارده روز محاصره ی نافرجام کوروش اعلام کرد به هر کس که بتوانند راه نفوذی به درون شهر بیابد پاداش بسیار بزرگی خواهد داد. بر اثر این وعده بسیاری از سپاهیان در صدد یافتن رخنه ای در استحکامات شهر برآمدند تا آنکه روزی یک نفر پارسی به نام ” هی رویاس “ دید که کلاه خود یک سرباز لیدیایی از بالای دیوار به پایین افتاد. او چست و چالاک پایین آمد ، کلاهش را برداشت و از همان راهی که آمده بود بازگشت. ” هی رویاس “ دیگران را در جریان این اکتشاف قرار داد و پس از بررسی محل ، گروه کوچکی از سپاهیان کوروش به همراه وی از آن مسیر بالا رفته و داخل شهر شدند و پس از مدتی دروازه های شهر را بروی همرزمان خود گشودند.
در مورد آنچه پس از ورود پارسیان به داخل شهر سارد روی داد نمی توانیم به درستی و با اطمینان سخن بگوییم ؛ اگر چه در این مورد نیز هر یک از مورخان ، روایتی نقل کرده اند ولی متاسفانه هیچ کدام از این روایات قابل اعتماد نیستند. حتی هرودوت که نوشته های او معمولاَ بیش از سایرین به واقعیت نزدیک است ، آنچه در این مورد خاص می گوید ، حقیقی به نظر نمی رسد. ابتدا روایت گزنفون را می آوریم و سپس به سراغ هرودوت خواهیم رفت :
« وقتی کرزوس را به حضور فاتح آوردند سر به تعظیم فرود آورد و به او گفت : من ، ای ارباب ، به تو سلام می کنم ، زیرا بخت و اقبال از این پس عنوان اربابی را به تو بخشیده است و مرا مجبور ساخته است که آنرا به تو واگذارم. کوروش گفت : من هم به تو سلام می کنم ، چون تو مردی هستی به خوبی خودم و سپس به گفته افزود : آیا حاضری به من توصیه ای بکنی ؟ من می دانم که سربازانم خستگیها و خطرهای بیشماری را متحمل شده و در این فکرند که عنی ترین شهر آسیا پس از بابل یعنی سارد را به تصرف خود درآورند.
بدین جهت من درست و عادلانه می دانم که ایشان اجر زحمات خود را بگیرند چون می دانم که اگر ثمره ای از آن همه رنج و زحمت خود نبرند من مدت زیادی نخواهم توانست ایشان را به زیر فرمان خود داشته باشم. در عین حال ، این کار را هم نمی توانم بکنم که به ایشان اجازه دهم شهر را غارت کنند. کرزوس پاسخ داد : بسیار خوب ، پس بگذار بگویم اکنون که از تو قول گرفتم که نخواهی گذاشت سربازانت شهر را غارت کنند و زنان و کودکان ما را نخواهی ربود ، من هم در عوض به تو قول می دهم که لیدیایی ها هر چیز خوب و گرانبها و زیبایی در شهر سارد باشد بیاورند و به طیب خاطر به تو تقدیم کنند.
تو اگر شهر سارد را دست نخورده و سالم باقی بگذاری سال دیگر دوباره شهر را مملو از چیزهای خوب و گرانبها خواهی یافت. برعکس ، اگر شهر را به باد نهب و غارت بگیری همه چیز حتی صنایعی را که می گویند منبع نعمت و رفاه مردم است از بین خواهی برد. گنجهای مرا بگیر ولی بگذار که نگهبانانت آن را از دست عاملان من بگیرند. من بیش از حد از خدایان سلب اعتماد کرده ام . البته نمی خواهم بگویم که ایشان مرا فریب داده اند ولی هیچ بهره ای از قول ایشان نبرده ام. بر سردر معبد دلف نوشته شده است:
« تو خودت خودت را بشناس!» باری ، من پیش از خودم همواره تصور می کردم که خدایان همیشه باید نسبت به من نر مساعد داشته باشند. ادم ممکن است که دیگران برا بشناسد و هم نشناسد ، و لیکن کسی نیست که خودش را نشناسد. من به سبب ثروتهای سرشاری که داشتم و به پیروی از حرفهای کسانی که از من می خواستند در رأس ایشان قرار بگیرم و نیز تحت تاثیر چاپلوسیهای کسانی که به من می گفتند اگر دلم را راضی کنم و فرماندهی بر ایشان را بپذیرم همه از من اطاعت خواهند کرد و من بزرگترین موجود بشری خواهم بود ضایع شدم و از این حرفها باد کردم و به تصور اینکه شایستگی آن را دارم که بالاتر از همه باشم ، فرماندهی و پیشوایی جنگ را پذیرفتم ولیکن اکنون معلوم می شود که من خودم را نمی شناختم و بیخود به خود می بالیدم که می توانم فاتحانه جنگ با تو را رهبری کنم ، تویی که محبوب خدایانی و به خط مستقیم نسب به پادشاهان می رسانی. امروز حیات من و سرنوشت من تنها به تو بستگی دارد. کوروش گفت :
من وقتی به خوشبختی گذشته ی تو می اندیشم نسبت به تو احساس ترحم در خود می کنم و دلم به حالت می سوزد. بنابرین من از هم اکنون زنت و دخترانت را که می گویند داری و دوستان و خدمتکاران و سفره گسترده همچون گذشته ات را به تو پس می دهم. فقط قدغن می کنم که دیگر نباید بجنگی. »
و اما اینک به نقل گفته ی هرودوت می پردازیم و پس از آن خواهیم گفت که چرا این روایت نمی تواند با حقیقت منطبق باشد ؛ « کرزوس به خاطرغم و اندوه زیاد در جایی ایستاده بود و حرکت نمی کرد و خود را نمی شناساند. در این حال یکی از سپاهیان پارسی به قصد کشتن او به وی نزدیک گردید که ناگهان پسر کر و لال کرزوس زبان باز کرد و فریاد زد:
” ای مرد ! کرزوس را نکش “ بدینگونه سرباز پارسی از کشتن کرزوس منصرف شد و او را دستگیر کرد. به فرمان کوروش ، کرزوس را به همراه ١۴ تن دیگر از نجبای لیدی ، به روی توده ای از هیزم قرار دادند تا در آتش بسوزانند. چون آتش را روشن کردند کرزوس فریاد زد ” آه ! سولون ، سولون “ . کوروش توسط مترجم خود ، معنی این کلمات را پرسید. کرزوس پس از مدتی سکوت گفت: « ای کاش شخصی که اسمش را بردم با تمام پادشاهان صحبت می کرد » کوروش باز هم متوجه منظور کرزوس نشد و دوباره توضیح خواست. سپس کرزوس گفت :
« زمانیکه سولون در پایتخت من بود ، خزانه و تجملات و اشیاء قیمتی خود را به او نشان دادم و پرسیدم چه کسی را از همه سعاتمندتر می داند ، در حالی که یقین داشتم که اسم مرا خواهد برد. ولی او گفت تا کسی نمرده نمی توان گفت که سعادتمند بوده یا نه ! » کوروش از شنیدن این سخن متاثر شد و بی درنگ حکم کرد که آتش را خاموش کنند ولی آتش از هر طرف زبانه می کشید و موقع خاموش کردن آن گذشته بود. آنگاه کرزوس گریست و ندا داد « ای آپلن! تو را به بزرگواری خودت سوگند می دهم که اگر هدایای من را پسندیده ای بیا و مرا نجات بده » پس از دعای کرزوس به درگاه آپلن ، باران شدیدی باریدن گرفت و آتش را خاموش کرد. پارسیان که سخت وحشت زده بودند ، در حالی که زرتشت را به یاری می طلبیدند از آنجا گریختند. »
این بود روایت هرودوت از آنچه بر پادشاه سارد گذشت. ولی ما دلایلی داریم که باور کردن این روایت را برایمان مشکل می سازند. نخستین دلیل بر نادرست بودن این روایت ، مقدس بودن آتش نزد ایرانیان است که به آنها اجازه نمی داد با سوزاندن پادشاه دشمن ، به آتش – یعنی مقدس ترین چیزی که در تمام عالم وجود دارد بی حرمتی کرده ، آن را آلوده سازند. دلیل دوم آنست که در سایر مواردی که کوروش بر کشوری فائق آمده ، هرگز چنین رفتاری سراغ نداریم و هرودوت نیز خود اذعان می کند به این که رفتار کوروش با ملل مغلوب و بویژه با پادشاهان آنان بسیار جوانمردانه و مهربانانه بوده است. و بالاخره سومین و مهمترین دلیل آنکه امروز مشخص شده است که اصولاَ در زمان سلطنت کرزوس ، سولون هرگز به سارد سفر نکرده بود بنابرین داستانی که هرودوت نقل می کند به هیچ عنوان رنگی از واقعیت ندارد. چهارمین نکته ی شک برانگیزی که در این روایت وجود دارد آن است که آپولن ، خدای یونانیان بوده و این مسأله یک احتمال قوی پیش می آورد که هرودوت – به عنوان یک یونانی کوشیده است باورهای مذهبی خود را در این مسأله دخالت دهد.
در مورد آنچه در شهر سارد رخ داد نیز روایت های مشابهی نقل شده است که اگر چه در پایان به این نکته می رسند که سربازان پارسی ، شهر را غارت نکرده و با مردم سارد به عطوفت رفتار کرده اند ولی می کوشند به نوعی این رفتار سپاهیان پارس را به عملکرد کرزوس و تاثیر سخنان وی در پادشاه جوان هخامنشی مربوط کنند تا آنکه مستقیماَ دستور کوروش را عامل رفتار جوانمردانه ی سپاهیان ایران بدانند. پس از تسخیر سارد ، تمام کشور لیدیه به همراه سرزمینهایی که پادشاهان آن سابقاَ فتح کرده بودند ، به کشور ایران الحاق شد و بدین ترتیب مرز ایران به مستعمرات یونانی در آسیای صغیر رسید.
پس از بدست آوردن سارد ، تمام لیدیه با شهرهای وابسته اش ، به دست کوروش افتاد و حدود ایران به مستعمرات یونانی در آسیای صغیر رسید. این مستعمرات را چنانکه در جای خود خواهد آمد اقوام یونانی بر اثر فشاری که مردم دریایی به اهالی یونان وارد آوردند ، بنا کرده بودند. کوچ کنندگان از سه قوم بودند : ینانها ، الیانها و دریانها. نام یونان به زبان پارسی از نام قوم یکمی آمده است زیرا اهمیت آنها در این دست آورده ها (مستعمرات) بیشتر بود.
هرودوت اوضاع این مستعمرات را چنین می نویسد: ینانهایی که شهر پانیوم وابسته به آنهاست شهرهای خود را در جاهایی بنا کرده اند که از حیث خوبی آب و هوا در هیچ جا مانند ندارد. نه شهرهای بالا می توانند با این شهرها برابری کنند و نه شهرهای پایین ، نه کرانه های خاوری و نه کرانه های باختری .
ینانها به چهار لهجه سخن می گویند شهر ینانی ملیطه که در باختر واقع است پس از ان می نویت و پری ین است . این شهرها در کاریه قرار دارند و اهالی آنها به یک زبان سخن می گویند. شهرهای ینانی واقع در لیدیه اینهاست : افس ، کل فن ، لیدوس ، تئوس ، کلازمن ، فوسه. اینها به یک زبان سخن می گویند ولی زبان آنها همانند زبان شهرهای یاد شده در بالا نیست. از سه شهر دیگر ینانی دو شهر در جزیده سامس و خیوس واقع است و سومی ارتیر است که که در خشکی بنا شده است. اهالی خیوس و ارتیر به یک زبان سخن می وین دو اهالی سامس به زبانی دیگر. این است چهار لهجه ینانی .
پس از آن هرودوت می گوید : ینانهای هم پیمان زمانی از دیگر ینانها جدا شده بودند و جدایی آها از اینجا بود که در آن زمان ملت یونانی به تمامی ناتوان به دید می آمد و ینانها در میان اقوام یونانی از همه ناتوانتر بودند و به جز شهر آتن شهر مهمی نداشتند. بنابرین چه آتنیها و چه دیگر ینانیها پرهیز داشتند از اینکه خود را ینانی بنامند و گمان می رود که اکنون هم بیشتر ینانها این نام را شرم آور می دانند.
دوازده شهر همی پیمان ینانی برعکس به نام خود سربلند بودند. آنها معبدی برای خود ساختند که آن را پانیونیوم نامیدند از ینانهای دیگر کسی را به آنجا راه نمی دادند و کسی هم جز اهالی ازمیر خواهند آن نبود که در پیمان آنها وارد شود. پانیوم در دماغه ی میکال قرار دارد این معبد برای خدای دریاها ، پوسیدون هلی کون ، ساخته شده است. در نوروزها ینانها ی شهرهای هم پیمان در اینجا گرد می آیند و این جشن را جشن پانیونیوم می نامند.
از گفته های هرودت روشن می شود که دریانها هم همبستگی با شش شهر دریانی داشتند ولی بعدها هالی کارناس را باری اینکه یک ی از اهالی آن بر خلاف عادت قدیم رفتار کرد ، از پیمان بیرون کردند. الیانها همبستگی از دوازده شهر داشتند ولی ازمیر را ینانها از آنها جدا کردند و یازده شهر دیگر در همبستگی الیانی بازماند. زمینها الیانی پربارتر از زمینهای ینانی بود ولی از حیث خوبی آب و هوا با شهرهای ینانی برابری نمی کرد.
از گفته های هرودوت چنین برمی آید که این مستعمرات را سه قوم یونانی بنا کدره بودند و بین تمام آنها همراهی و هم پیمانی نبود. زیرا هر یک از همبسته های کوچک برپا کرده با هم هم چشمی و کشمکش داشتند.
پس از آن تاریخ نگار نامبرده می گوید : ینانها و الیانها نماینده ای نزد کوروش فرستاده و درخاست کردند که کوروش با آنها مانند پادشاه لید ی رفتار کند یعنی به کارهای درونی آنها دخالت نکند وهمان امتیازات را بشناسد. کوروش پاسخی یکراست به آنها نداده و این مثل را آورد : « زنی به دریا نزدیک شده و دید که ماهیهای قشنگی در آب شنا می کنند. پیش خود گفت : اگر من نی بزنم آشکارا این ماهیها به خشکی درآیند . بعد نشست و هر چند که نی زد چشمداشت او برآورده نشد. پس توری برداشت و به دریا افکند و شمار زیادی از ماهیان به دام افتادند. وقتی که ماهی ها در تور به بالا و پایین می جستند ، نی زن حال آنها را دید و گفت : حالا دیگر بیهوده می رقصید! می بایست وقتی برایتان نی میزدم می رقصیدید. »
هرودوت این گفته را چنین تعبیر می کند : کوروش خواست با این مثل آنها بدانند که موقع را از دست داده اند، چه وقتی که پیش از به دست آوردن سارد به آنها پیشنهاد همبستگی شده بود و آنها رد کرده بودند. از میان مستعمرات یونانی ، کوروش فقط با اهالی ملیطه قرارداد کرزوس را تازه کرد و و نمایندگان دیگر شهرها را نپذیرفت. نمایندگان به شهرهای خود بازگشتند و پاسخ کوروش را رسانیدند . سپس از تمام شهرهای یونانی آسیای کوچک نمایندگانی برگزیده شدند که در پانیونیوم گرد آمده و در برابر کوروش همبسته شوند.
نمایندگان شهرهایی چون کل فن ، افس ، فوسه ، پری ین ، لبدس ، تئوس ، اریتر و دیگران در اینجا گرد آمده بودند . شهر ملیطه چون به مقصود خویش رسیده بود در این گروه شرکت نکرد. جزیره ی سامس و خیوس هم شرکت نکردند به این امید که کوروش چون نیروی دریایی نیرومندی ندارد کاری با آنها نخواهد داشت. ولی دیگر شهرها با وجود اختلافاتی که با یکدیگر داشتند ، از جهت خطر مشترکی که احساس می کردند در این گردهمآیی حضور یافتند.
الیانها گفتند هر چه ینانها بکنند ما هم خواهیم کرد. دریانها از جهت آنکه از شهرهای کارناس که دریانی بود نماینده ای پذیرفته نشده بود ، از شرکت در عملیات خودداری کردند. چون جزایر یونانی هم حاضر نشدند در این گردهمآیی شرکت کنند ، ینانها و االیانها قرار گذاتند نماینده ای به اسپارت گسیل کنند و از آن دولت یاری جویند.
با این هدف پی تر موس نامی از اهای فوسه که سخنران و سخندان بود با انبوهی از هدایا به نزد اولیای دولت اسپارت فرستاده شد. ولی اسپارتی ها جواب درستی به وی ندادند و تنها وعده کردند که گروهی را خواهند فرستاد تا اوضاع منطقه را بازبینی کنند. بدین منظور یک کشتس اسپارتی پنجاه پارویی رهسپار فوسیه شد و در آنجا نمایندگان اسپارت ، فردی به نام لاکریناس را برگزیدند و برای مذاکره با کوروش روانه ی سارد کردند. او به شاه گفت : بر حذر باشید از اینکه مستعمرات یونانی را آزار کنید ، زیرا اسپارت چنین رفتاری را نخواهد پذیرفت.
کوروش از یونانیهایی که در رکاب وی بودند پرسید : مگر این لاسدمونیها کیستند و عده شان چقدر است که اینگونه سخن می گویند؟ پس از آنکه یونانیها این مردم به کوروش شناساندند ، کوروش رو به نماینده کرد و گفت : من از مردمی که در شهرهایشان جای ویژه ای دارند که در آنجا گرد هم می آیند و با سوگند دروغ و نیرنگ یکدیگر را فریب می دهند هراسی ندارم. اگر زنده ماندم چنان کنم که این مردم به جای دخالت در کار ینانیها از کارهای خودشان سخن بگویند.
نماینده ی اسپارت پس از شنیدن پاسخ کوروش به کشور خویش بازگشته به پادشاه اسپارت ( آناک ساندریس ، آریستون ) پاسخ کوروش را رسانید. انها هم پاسخ را به مردم رسانیدند و مسئله ی کمک گرفتن یونانیهای آسیای صغیر از اسپارتیها به همین جا ختم شد.
هرودوت می گوید بیم دادن کوروش به همه ی یونانیها بود ، چه هر شهر یونانی میدانی دارد و مردم برای داد و ستد در آنجا گرد می آیند ولی در پارس چنین میدانهایی وجود ندارد. نتیجه ای که تاریخنگار یاد شده می گیرد درست نیست زیرا مقصود کوروش روش حکومت آنها بوده است . یونانیهایی که از ملتزمین کوروش بودند او را از روش حکومت اسپارت آگاه کرده و گفتند مردم در جایی میدان مانند گرد آمده و در کارها سخن می گویند و هر یک از سخنوران می خواهند باور خود را به مردم بپذیرانند.
آشکار است که ککوروش از روش چنین حکومتی خوشش نیامده و آن پاسخ را داده است . خلاف این فرض طبیعی نیست. زیرا وقتی که می خواهند مردمی را بشناسانند روش حکومت آن را کنار نمی گذارند تا از میدان داد و ستد سخن بگویند. بنابرین از این پاسخ نمی توان داوری کرد که میدان خرید و فروش در پارس پیدایی نداشته است به عکس چون داد و ستد در آن زمان بیشتر با تبدیل جنس به جنس می شد و مغازه یا حجره برای اینگونه داد وستد تنگ بود ، پس این میدانها بوده است. به هر حال اگر هم نبوده مقصود کوروش روش حکومت اسپارتیها بود نه میدان داد و ستد آنها.
کوروش در این هنگام به کارهایی که در خاور داشت بیش از کارهای باختر اهمیت داد. یک تن از اهالی لیدیه به نام پاکتیاس را برگزید و به حکومت این کشور گماشت . ترتیبات آن را با حوالی که در زمان آزادی داشت باقی گذاشت و پس از آن با کرزوس راهی ایران شد.
هرودوت می گوید دلیل برگزیدن یک تن لیدیایی به فرمانروایی این کشور این بود که کوروش ترتیب ایران را در دید آورد ، چون در ایران رسم بر این بود که وقتی کشوری را می گرفتند از خانواده فرمانروایان یا نجبای آن کشور کسی را به فرمانروایی آن بر می گزیدند. ولی دیری نپایید که کورش دانست که این ترتیب سازگار اوضاع آسیای پایینی نیست.
توضیح آنکه پاکتیاس همین که کورش را دور دید وعوی آزاد شدن لیدیه کرد و چون کورش گنجینه را به او سپرده بود با آن پول مردم کناره را با خود همراه کرد و سپاهی ترتیب داد بعد به سارد شتافته و فرمانروای ایرانی را در ارگ پیرامون گرفت. این خبر در راه به کورش رسید و او چنانکه هرودت می گوید از کرزوس پرید سرانجام این کار چیست ؟ چنیین به نظر می آید که مردم لیدی هم برای خودشان و هم برای من دردسر درست می کنند. آیا بهتر نیست که لیدیها را برده کنم ؟ کرزوس در پاسخ گفت خشمگین نشو ، لیدها نه از بابت گذشته گناهی دارند و نه از جهت حا ل . گذشته ها به گردن من بود و حال گناه از پاکتیاس است که باید تنبیه شود.
از گناه لیدیها بگذر و برای اینکه بعدها شورش نکنند نماینده ای به سارد فرست و فرمان بده که لیدیها اسلحه برندارند ، در زیر ردا قبایی بپوشند و کفشاهی بلند به پا کنند و کودکان خویش را به نواختن آلات موسیقی و بازرگانی وادارند. به زودی خواهی دید که مردان لیدی زنانی خواهند بود و اندیشه تو از شورش آنها راحت خواهد شد. والبته کورش هرگز به این توصیه های رهبری که برای زن کردن مردان کشورش نقشه می کشید اهمیت نداد. مازارس سردار ایرانی برای سرکوب شورش پاکتیاس به سارد فرستاده شد.
با ورود مازارس به شهر سارد ، پاکتیاس شهر را رها کرد و به کوم ( = کیمه ، مستعمره ی یونانی ) گریخت. مازارس به اهالی کوم پیغام داد که باید پاکتیاس را تسلیم کنند. اهالی کوم از یک سو نمی خواستند با پارسیان وارد جنگ شوند و از سوی دیگر راضی نبودند کسی را که به آنها پناه آورده است تسلیم پارسیان کنند، لذا از پاکتیاس خواستند تا از شهر آنها بیرون رود و به ملیطه بگریزد. به خواست اهالی کوم ، پاکتیاس به ملیطه رفت ولی از بخت بد شهری که به آن پناه آورده بود مردمی داشت بازرگان و پرستنده ی پول ! آنها راضی شدند در ازای دریافت وجهی پاکتیاس را تسلیم کنند ولی پاکتیاس بوسیله ی یک کشتی که از کوم آمده بود به جزیره ی خیوس فرار کرد اما این پایان بدبیاری های او نبود.
اهالی این جزیره خواهان ناحیه ای به نام آتارنی بودند که در برابر خیوس واقع بود و به مازارس گفتند که اگر آن ناحیه را به ما دهی پاکتیاس را به تو می سپاریم. مازارس چنین کرد و مردم خیوس پاکتیاس را آوردند و تحویل سپاهیان پارس دادند. سپس مازارس حکم مرگ پاکتیاس را صادر نمود و بدینگونه فرماندار شورشی لیدیه مجازات شد.
در پی این حادثه ، کورش تصمیم گرفت برای دفع خطرات احتمالی مستعمرات یونانی آسیای صغیر را نیز تسخیر نماید. لذا مازارس را به مطیع کردن این مستعمرات گماشت. نخستین شهری که فرو پاشید پری ین بود. پس از آن دشت مه آندر و کشورهای ماگنزی نیز سر به فرمان پارسیان فرود آوردند. در این هنگام مازارس از دنیا رفت و هارپاگ مادی جانشین او شد. هارپاگ بلافاصله شهر فوسه را پیرامون گرفت و به اهالی آن یک اولتیماتوم بیست و چهار ساعته داد که بجنگند یا تسلیم شوند.
مردم فوسه که دریانوردان زبردستی بودند و کشتی های فراوانی داشتند ، از این مهلت یک شبانه روزی سود بردند و شبانه سوار بر کشتی های خود شهر را ترک کردند. با پایان یافتن زمان تعیین شده ، سپاهیان پارسی به شهر درآمدند و شهر خالی از سکنه ی فوسه را بدست گرفتند. مردم فوسه سوار بر کشتی های خود به جزیره ی خیوس گریختند ولی خیوسی ها آنها را نپذیرفتند و به آنان جا ندادند. سپس فراریان فوسه تصمیم گرفتند به کرس کوچ کنند ولی پیش از آن خواستند به شهر خود باز گردند و از پارسیان انتقام بگیرند.
با این هدف به فوسه برگشته و در نزدیکی آن شهر شماری از پارسیان را کشتند. بسیاری از اهالی فوسه ( تقریبا نیمی از آنها ) با دیدن دوباره ی موطن خود هوس کوچ را از سر پراندند و با استفاده از عفوی که هارپاگ اعلام کرد، در ازای پذیرفتن فرمانبرداری از پارسیان به خانه هایشان بازگشتند. و اما نیم دیگر مردم فوسه به آلالیا در کرس رفتند و چون به راه زنی در دریاها پرداختند ، دولت قرتاجنه با آنان نبرد کرد و شمار زیادی از آنان را از پای درآورد و بازمانده ی آنها از جایی به جای دیگر رفتند تا به ولیا در خلیج پولیکاسترو رسیده و در آنجا ساکن شدند.
پس از آن لشکر پارس آهنگ تسخیر تئوس کرد. تئوس یکی از زیباترین شهرهای ایونیه بود که سه هزار سال پیش از این بوسیله ی مهاجرانی که از بخش پرتانیه ی آتن به آنجا آمده بودند بنا شده بود. اهالی تئوس نیز به سان مردم فوسه رفتار کردند . یعنی پیش از رسیدن پارسیان ، شهر را تخلیه نموده و به آبدر گریختند و در همانجا ساکن شدند. و اما سایر شهرهای ایونیه چون دریانها و اُاِلیانها راه مردم تئوس و فوسه را نرفتند. آنها با پارسیان پیمان بستند و با پذیرش حکومت آنان در شهر و دیار خود ماندند و به زندگی آرام خود ادامه دادند. از آن پس هارپاگ به جنگ با کاریها ، کیلیکها و پداسیها پرداخت و اندک اندک تمام نواحی آسیای صغیر به فرمان ایرانیان درآمد.
● نبرد بابل
نبرد بابل را از بسیاری جهات می توان مهترین حادثه در دوران زندگی کوروش و حتی در تمامی طول دوران باستان دانست ؛ چه از نظر عظمت و نفوذناپذیری رویایی استحکامات بابل که تسخیر آن در خیال مردمان آن دوران نیز نمی گنجید و چه از جهت رفتار جوانمردانه و انسانی کوروش کبیر با مردم مغلوب آن شهر و یهودیانی که در بند داشتند که او را شایسته ی عنوان « پایه گذار حقوق بشر » کرده است. به واقع می توان گفت که کوروش هرآنچه از مردی و مردمی و از سیاست و کیاست داشت در بابل بروز داده است. نظر به اهمیت این نبرد بد نیست قبل از توصیف آن کمی با شهر بابل و مردوک – خدای خدایان آن آشنا گردیم ؛
شهری که ما آن را به پیروی از یونانیان « بابل » می نامیم در زبان سومری « کادین گیر » و در زبان اکدی « باب ایلانی » نامیده می شود که این هر دو به معنای « دروازه ی خدایان » می باشند. ناگفته پیداست که مردم چنین شهری تا چه اندازه می بایست به اصول مذهبی و خدایان خود پایبند بوده باشند.
● حمورابی
هنگامی که حمورابی تکیه بر تخت سلطنت بابل می زد کشوری به نسبت کوچک را از پدرش ( سین – موبعلیت ) به ارث بده بود که تقریباً هشتاد مایل درازا و بیست مایل پهنا داشت وحدود آن از سیپار تا مرد ( از فلوجه تا دیوانیه ی کنونی ) گسترده بود. در آن زمان پادشاهی های به مراتب بزرگتر وقدرتمندتری کشور بابل را پیرامون گرفته بودند. سرتاسر جنوب تحت سلطه ی " ریم سین " ( پادشاه لارسا ) بود ؛ در شمال سه کشور ماری ، اکلاتوم و آشور در دست " شمشی عداد " و پسرانش بود و در شرق " ددوشه " ( متحد عیلامیان ) بر اشنونه حکم می راند.
پادشاه حمورابی اگر چه همچون پدرانش از همان نخستین روزهای سلطنت مشتاق گسترش مرزهای کشورش بود ، لیکن با نظر به قدرت همسایگان مقتدر خویش ، پنج سال درنگ کرد و چون پایه های قدرتش را مستحکم یافت از سه سو به کشورهای همسایه حمله ور گشت ؛ ایسین را تصرف کرد و در امتداد فرات به سوی جنوب تا اوروک پیش رفت.
در اموتبال بین دجله و جبال زاگرس جنگید و آن ناحیه را متصرف شد و سرانجام در سال یازدهم از سلطنت خود توانست پیکوم را به اشغال درآورد. از آن پس بیست سال از سلطنت خود را صرف ترمیم معابد و تقویت استحکامات شهرهای تصرف شده کرد . در بیست و نهمین سال از پادشاهی حمورابی ، کشور بابل هدف تهاجم مشترک ائتلافی متشکل از عیلامیان ، گوتیان ، سوباریان ( آشوریان ) و اشنونه قرار می گیرد که با دفاع ارتش حمورابی این تهاجم ناکام می ماند. سال بعد حمورابی در تهاجمی شهر لارسا را متصرف می شود.
در سال سی و یکم همان دشمنان قدیمی دوباره متحد می شوند و به سوی بابل لشکر می کشند. اینبار حمورابی نه تنها تمامی سپاهیان انان را تار و مار می کند که تا نزدیکی مرزهای سوبارتو تیز پیش روی کرده ، تمامی بین النهرین جنوبی و مرکزی را متصرف می شود و سرانجام در سال های سی و ششم و سی و هشتم از سلطنت خود موفق می شود به سلطه ی آشور بر بین النهرین شمالی پایان دهد و تمامی مردم بین النهرین را بصورت یک ملت واحد تحت سلطه ی خود در آورد.
برای اداره ی چنین کشوری که ملت ها و نژادها و مذاهب گوناگون را در بر می گرفت ، حمورابی دست به یک سری اصلاحات اداری ، اجتماعی و مذهبی زد و آنها را تحت یک « مجموعه ی قوانین » مدٌون کرد. اگرچه با بدست آمدن قوانین قدیمی تر از پادشاهانی چون « اور – نمو » و « لیپیت – عشتر » دیگر نمی توان حمورابی را « نخستین قانونگزار تاریخ » نامید ولی هنوز هم می توان او را به عنوان یک پادشاه قانونمدار و عادل ستود. برای رفع اختلافات مذهبی و نیز برای مشروعیت بخشیدن به سلطنت خود و بازماندگانش ، حمورابی در این قانون ، مردوک خدای بابل را که تا آن مان یک خدای درجه سوم بود در راس خدایان دیگر قرار داد و البته با نهایت زیرکی مدعی شد که این مقامی است که از سوی « آنو » و « انلیل » به مردوک تفویض شده است. کاهنان سراسر کشور به امر شاه تقدم و تاخر خدایان را تغییر دادند و قصه ی آفرینش را از نو نوشتند تا نقش اصلی را به مردوک واگذارند.
● بختنصر
پادشاهان پس از حمورابی به علت فساد اخلاقی و مالی خود و درباریانشان هرگز نتوانستند عزت و شوکت کشور خود را آنگونه که حمورابی برایشان به ارث گذاشته بود حفظ کنند تا آنکه پس از گذشت سالیان دراز و در دوران حکومت « بختنصر » کشور بابل دیگر بار عظمت و اقتدار خود را بازیافت و تبدیل به بزرگترین و زیباترین شهر آن دوران شد. ولی این بار چیزی در این عظمت بود که آنرا از عظمتی که این کشور در دوران حمورابی داشت متمایز می ساخت ؛ نام بابل دیگر با نام یک پادشاه قانونگذار و عادل درنیامیخته بود ؛ مردم کشورهای دیگر با شنیدن این نام ، تصویر یک پادشاه خونخوار ، خشن و بی رحم را در ذهن مجسم می کردند ، تصویری که براستی شایسته ی بختنصر بود.
در همین زمان بود که یهودیان کشور یهودا از دادن خراج امتناع کردند و سر به شورش برداشتند. بختنصر با سپاه بی کران خود به آنان حمله ور شد ، اورشلیم را آتش زد و مردم آن سرزمین را به اسارت به بابل برد. پادشاه یهودا در مقابل چشمانش دید که چگونه سربازان بختنصر ، پسرانش را می کشتند و پس از آن بختنصر با دستان خود ، چشم های او را از حدقه درآورد. در همین حال بابلیان ، دیوانه وار و مست از بوی خون ، زیباترین اسیران خود را بر می گزیدند تا زبانشان را از بیخ برکنند ، چشمانشان و امعاء و احشایشان را بیرون کشند و پوستشان را زنده زنده از تن جدا کنند ! اورشلیم دیگر وجود نداشت و از میان یهودیان ، آنانکه هنوز زنده بودند ، ناچار شدند که باقی عمر را در اسارت اهالی بابل سر کنند.
● نبونید
باری ، بختنصر با همه ی قدرتش در سال ۵۶١ پیش از میلاد از دنیا رفت و پس از او پسرش « آول مردوک » به سلطنت رسید. او بسیار ضعیف و ناتوان بود و پس از آنکه تنها دو سال سلطنت کرد بدست دسته ای شورشی که از شوهر خواهرش « نرگال سار اوسور » فرمان می گرفتند ، از تخت شاهی به زیر آمد. سلطنت نرگال سار اوسور نیز چندان به درازا نکشید زیرا او بیمار بود و بزودی در گذشت. پس از وی پسرش « لاباسی مردوک » شاه شد. او نیز چند ماهی بیش سلطنت نکرد و فرمانده ی یک گروه شورشی به نام « نبونید » در سال ۵۵۵ پیش از میلاد ( یعنی تنها پنج سال پیش از آنکه کوروش در ایران به پادشاهی برسد ) بر تخت وی تکیه زد.
نبونید در سال ۵۵۴ پیش از میلاد پس از برگزاری جشن سال نو به شهر صور می رود تا در آنجا هیرام – پسر ایتوبعل سوم و برادر مربعل را به عنوان خدای آن شهر مستقر سازد. در سال ۵۵۳ پیش از میلاد ادومو و تایما را به تصرف در می آورد. نبونید با تصرف تایما رؤیای بختنصر را دنبال می کرد و می خواست که مرکز حکومت خود را به آنجا منتقل کند. شاید به این خاطر که می خواست از بابل در برابر حمله ی احتمالی مصریان حمایت کند. به هر روی ، او در سال ۵۴۸ پیش از میلاد درآنجا اقامت گزید و حکومت بابل را به پسرش « بالتازار » واگذاشت.
سالها بعد ، آنچه نبونید را وادار به بازگشت کرد ، شنیدن خبر عزیمت سپاه ایران به سوی بابل بود. با شنید ن این خبر ، نبونید به سرعت به بابل برگشت تا شهر را برای دفاع در برابر هجوم پارسیان مهیا سازد. وضع سوق الجیشی هیچ درخشان نبود. نبونید چون از سمت مشرق و از سمت شمال در محاصره افتاده بود راه گریزی بجز از سمت مغرب ، یعنی به سوی سوریه و مصر نداشت ؛ و تازه از آن طرف هم بجز احتمال شورش مردم سوریه و بجز وعده های بی پایه ی دوستی از جانب مصر چیزی عایدش نمی شد.
سلطان باستانشناس مذهبی که به حق از انتقال قدرت از دولت ماد به پارسیان هخامنشی نگران شده بود و می دانست که این انتقال قدرت موجودیت بابل را تهدید می کند کوشید تا همه ی فرماندهان لشکری را با نیروهای تحت فرمانشان گرد هم آورد و انگیزه ی جنبش ملی خاصی بشود که بتواند سدی خلل ناپذیر در برابر مهاجم اشغالگر ایجاد کند. لیکن کاهنان که مواظب اوضاع بودند سلطان را به باد ملامت می گرفتند از این که برای پرداختن به سوداگریهای بی قاعده و به انگیزه ی کنجکاوی های باستانشناسی اندک کفر آمیزش از رسیدگی به امور سیاسی و کشوری غافل مانده است .
آنان در ایفای وظایف مقدس خود اهانت دیده و جریحه دار شده بودند ، و هیچ در پی این نبودند که خشم و کینه ی خود را پنهان بدارند. بدین جهت اعتماد لازم به او نشان ندادند تا بتواند عوامل مقاومت در حد فراتر از کامل را به دور خود گرد آورد. بحران قدرت شوم و بدفرجام بود. در آن هنگام که بیگانه در مرزهای کشور توده می شد و کسی نمی توانست در تشخیص مقاصد او تردیدی به خود راه بدهد متصدیان مقامات روحانی فکری بجز این در سر نداشتند که ولو در صورت لزوم با حمایت دشمن هم که باشد امتیازات خود را برای همیشه حفظ کنند.
آنان بی آنکه اندک تردید یا وسواسی به خود راه بدهند حاضر بودند برای انتقام گرفتن از پادشاهی که مرتکب گناه دخالت در امور ایشان شده بود به میهن خویش هم خیانت بکنند. عامل دیگر بی نظمی داخلی ناشی از روش خصمانه ای بود که یهودیان بابل مصممانه در پیش گرفته بودند. وضع یهودیان در بابل براستی سخت و اسف انگیز بود. از آن جا که بر اثر پیشگویی های حزقیل و یرمیای نبی ، مشعر بر اینکه دوران اسارت ایشان به سر خواهد رسید و عصر نوینی همراه با عزت و سعادت برای اسرائیل پیش خواهد آمد ، یهودیان با نذر و نیاز تمام خواهان ظهور منجی آزادی بخش موعود بودند ، کسی که مقدر بود اورشلیم را به ایشان باز پس بدهد و برای ایشان کوروش همان منجی آزادی بخش بود.
کوروش از جانب خداوند لایزال مأموریت یافته بود که قوم یهود را از آن زندان زرین بیرون بکشد. حزقیل که به یک خانواده ی روحانی تعلق داشت و در سیر تبعید اول یهودیان به بابل آورده شده بود مبشر والای امیدواری ایان بود. او دومین پیشگویی است که به هر سو ندا در می دهد کوروش عامل خداوندی نجات همکیشانش خواهد بود.
در همه جا شایع می کند که کوروش شکست ناپذیر است. و اسرائیل رویای جاودانگی خود را دنبال می کند.« شاید هم دیدن پیشرفتهای سریع ایرانیان که در کار مطیع کردن همه ی کشورهای خاور نزدیک و گردآوردن همه ی آنها زیر لوای یک امپراتوری وسیع تر و با اداره شدنی بهتر از اداره ی همه ی کشورهای گذشته بود که به پیغمبر بنی اسرائیل الهام بخشیده بود دست خدایی در کار است. »
بدین گونه حزقیل که با شور و شوق تمام گناهان اورشلیم را برشمره بود ، اکنون با دادن وعده ی بازگشت به وطن به تبعیدیان ، آن هم در آتیه ای نزدیک ، روحیه ی ایشان را تقویت می کرد. و بدین گونه پس از اعلام سلطه ی آتی خداوند بر بابلی که آن همه خدا داشت و با طرح سازمان اقلیمی واهی که در آن روحانیون از قدرتی استبدادی برخوردار خواهند بود احساس تفوق جامعه ی اسیر یهودی را تقویت می کرد و از او می خواست که ویژگیهای نژادی خود را در محیط بیگانه سالم و دست نخورده نگاه دارد و خطر تحت تاثیر تمدن بابل قرار گرفتن و مشابه شدن با بابلیان را به ایشان گوشزد می کرد.
در مورد آنچه کوروش پس از فتح بابل انجام داده است ، سند ی به دست آمده که به استوانه ی کوروش معروف است. استوانه ی کوروش کبیر در خرابه های بابل پیدا شده و اصل آن در موزه ی بریتانیا نگهداری می شود. این استوانه را باستانشناسی به نام هرمزد « رسام » در سال ۱۸۷۹ میلادی پیدا کرده است. بخش بزرگی از این استوانه اینک از بین رفته است ولی بخشی از آن که سالم مانده است سندی مهم و تاریخی است مبنی بر رفتار جوانمردانه ی کوروش کبیر با مردم شهر تسخیر شده ی بابل و نیز یهودیانی که در اسارت آنان بودند. گوینده ی خط های آغازین این نوشته نامعلوم است ولی از خط بیست به بعد را کوروش کبیر گفته است. و اینک متن استوانه :
۱) « کوروش» شاه جهان ، شاه بزرگ ، شاه توانا ، شاه بابل ، شاه سومر و اکد.
٢) شاه نواحی جهان.
۳) چهار[ ...... ] من هستم [ ...... ] به جای بزرگی ، ناتوانی برای پادشاهی کشورش معین شده بود.
۴) نبونید تندیس های کهن خدایان را از میان برد [ ...... ] و شبیه آنان را به جای آنان گذاشت.
۵) شبیه تندیسی از ( پرستشگاه ) ازاگیلا ساخت [ ...... ] برای « اور» و دیگر شهرها.
۶) آیین پرستشی که بر آنان ناروا بود [ ...... ] هر روز ستیزه گری می جست. همچنین با خصمانه ترین روش.
۷) قربانی روزانه را حذف کرد [ ...... ] او قوانین ناروایی در شهرها وضع کرد و ستایش مردوک ، شاه خدایان را به کلی به فراموشی سپرد.
۸) او همواره به شهر وی بدی می کرد. هر روز به مردم خود آزار می رسانید. با اسارت ، بدون ملایمت همه را به نیستی کشاند.
۹) بر اثر دادخواهی آنان « الیل » خدا ( مردوک ) خشمگین گشت و او مرزهایشان. خدایانی که در میانشان زندگی می کردند ماوایشان را راه کردند.
۱۰) او ( مردوک ) در خشم خویش ، آنها را به بابل آورد ، مردم به مردوک چنین گفتند : بشود که توجه وی به همه ی مردم که خانه هایشان ویران شده معطوف گردد.
۱۱) مردم سومر و اکد که شبیه مردگان شده بودند ، او توجه خود را به آنان معطوف کرد. این موجب همدردی او شد ، او به همه ی سرزمین ها نگریست.
۱٢) آنگاه وی جستجوکنان فرمانروای دادگری یافت ، کسی که آرزو شده ، کسی که وی دستش را گرفت. کوروش پادشاه شهر انشان. پس نام او را بر زبان آورد ، نامش را به عنوان فرمانروای سراسر جهان ذکر کرد.
۱۳) سرزمین « گوتیان » سراسر اقوام « مانداء» را مردوک در پیش پای او به تعظیم واداشت. مردمان و سپاه سران را که وی به دست او ( کوروش ) داده بود.
۱۴) با عدل و داد پذیرفت. مردوک ، سرور بزرگ ، پشتیبان مردم خویش ، کارهای پارسایانه و قلب شریف او را با شادی نگریست.
۱۵) به سوی بابل ، شهر خویش ، فرمان پیش روی داد و او را واداشت تا راه بابل در پیش گیرد. همچون یک دوست و یار در کنارش او را همراهی کرد.
۱۶) سپاه بی کرانش که شمار آن چون آب رود برشمردنی نبود با سلاح های آماده در کنار هم پیش می رفتند.
۱۷) او ( پروردگار) گذاشت تا بی جنگ و کشمکش وارد شهر بابل شود و شهر بابل را از هر نیازی برهاند. او نبونید شاه را که وی را ستایش نمی کرد به دست او ( کوروش ) تسلیم کرد.
۱۸) مردم بابل ، همگی سراسر سرزمین سومر و اکد ، فرمانروایان و حاکمان پیش وی سر تعظیم فرود آوردند و شادمان از پادشاهی وی با چهره های درخشان به پایش بوسه زدند.
۱۹) خداوندگاری ( مردوک ) را که با یاریش مردگان به زندگی بازگشتند ، که همگی را از نیاز و رنج به دور داشت به خوبی ستایش کردند و یادش را گرامی داشتند.
٢۰) من کوروش هستم ، شاه جهان ، شاه بزرگ ، شاه نیرومند ، شاه بابل ، شاه سرزمین سومر و اکد ، شاه چهار گوشه ی جهان.
٢۱) پسر شاه بزرگ کمبوجیه ، شاه شهر انشان ، نوه ی شاه بزرگ کوروش ، شاه شهر انشان ، نبیره ی شاه بزرگ چیش پیش ، شاه انشان.
٢٢) از دودمانی که همیشه از شاهی برخوردار بوده است که فرمانروائیش را « بعل » و « نبو » گرامی می دارند و پادشاهیش را برای خرسندی قلبی شان خواستارند. آنگاه که من با صلح به بابل درآمدم
٢۳) با خرسندی و شادمانی به کاخ فرمانروایان و تخت پادشاهی قدم گذاشتم. آنگاه مردوک سرور بزرگ ، قلب بزرگوار مردم بابل را به من منعطف داشت و من هر روز به ستایش او کوشیدم.
٢۴) سپاهیان بی شمار من با صلح به بابل درآمدند. من نگذاشتم در سراسر سرزمین سومر و اکد تهدید کننده ی دیگری پیدا شود.
٢۵) من در بابل و همه ی شهرهایش برای سعادت ساکنان بابل که خانه هایشان مطابق خواست خدایان نبود کوشیدم [ ...... ] مانند یک یوغ که بر آنها روا نبود.
٢۶) من ویرانه هایشان را ترمیم کردم و دشواری های آنان را آسان کردم. مردوک خدای بزرگ از کردار پارسایانه ی من خوشنود گشت.
٢۷) بر من ، کوروش شاه که او را ستایش کردم و بر کمبوجیه پسر تنی من و همچنین بر همه ی سپاهیان من
٢۸) او عنایت و برکتش را ارزانی داشت ، ما با شادمانی ستایش کردیم ، مقام والای ( الهی ) او را . همه ی پادشاهان بر تخت نشسته
٢۹) از سراسر گوشه و کنار جهان ، از دریای زیرین تا دریای زبرین شهرهای مسکون و همه ی پادشاهان « امورو » که در چادرها زندگی می کنند.
۳۰) باج های گران برای من آوردند و به پاهایم در بابل بوسه زدند. از [ ...... ] نینوا ، آشور و نیز شوش
۳۱) اکد ، اشنونه ، زمیان ، مه تورنو ، در ، تا سرزمین گوتیوم شهرهای آن سوی دجله که پرستشگاه هایشان از زمان های قدیم ساخته شده بود.
۳٢) خدایانی که در آنها زندگی می کردند ، من آنها را به جایگاه هایشان بازگردانیدم و پرستشگاه های بزرگ برای ابدیت ساختم. من همه ی مردمان را گرد آوردم و آنها را به موطنشان باز گردانیدم.
۳۳) همچنین خدایان سومر و اکد که نبونید آنها را به رغم خشم خدای خدایان ( مردوک ) به بابل آورده بود ، فرمان دادم که برای خشنودی مردوک خدای بزرگ
۳۴) در جایشان در منزلگاهی که شادی در آن هست بر پای دارند. بشود که همه ی خدایانی که من به شهرهایشان بازگردانده ام
۳۵) روزانه در پیشگاه « بعل » و « نبو » درازای زندگی مرا خواستار باشند ، بشود که سخنان برکت آمیز برایم بیایند ، بشود که آنان به مردوک سرور من بگویند : کوروش شاه ستایشگر توست و کمبوجیه پسرش
۳۶) بشود که روزهای [ ...... ] من همه ی آنها را در جای با آرامش سکونت دادم.
۳۷) [ ...... ] برای قربانی ، اردکان و فربه کبوتران.
۳۸) [ ...... ] محل سکونتشان را مستحکم گردانیدم.
۳۹) [ ...... ] و محل کارش را.
۴۰) [ ...... ] بابل.
۴۱) [ ...... ] ۴٢) [ ...... ] ۴۳) [ ...... ] ۴۴) [ ...... ] ۴۵) [ ...... ] تا ابدیت .
● شفقت کوروش بر گرفته از کتاب یهودیان باستان اثر ژوزف فوکه
در دنیای باستان رسم بر آن بود که چون قومی بر قوم دیگر فائق می آمدند ، قوم مغلوب ناچار می شدند که به دین مردم پیروز درآیند و از باورهای مذهبی خود دست بکشند. چه بسیار مردمی که به خاطر سر باز زدن از پذیرش دین بیگانه ، بدست اقوام پیروز تاریخ به خاک افتاده اند و چه بسیار معابدی که توسط فاتحان با خاک یکسان گشته اند. در چنین دنیایی بود که کوروش پرچم آزادی ادیان را برافراشت و مردم را ( از ایرانی و انیرانی و از بت پرست و خورشید پرست و یکتا پرست ) در انجام فرائض دینی خود آزاد گذاشت و حتی معابدی را که در جریان جنگهای مختلف آسیب دیده بودند از نو ساخت. بهترین نمونه های این جوانمردی را در جریان تسخیر بابل می بینیم.
در حالی که مردم بابل خود را برای دیدن صحنه های ویران شدن معابدشان به دست سپاهیان پارسی آماده می کردند ، کوروش در میان آنان حاضر شد و در مقابل چشمان حیرت زده ی آنان ، مردوک خدای خدایان بابل را به گرمی ستود و فرمان آزادی مذهبی را در سراسر کشور بابل صادر کرد. این فرمان از جمله شامل یهودیانی می شد که بختنصر همه چیزشان را گرفته بود ، کشورشان را در شعله های آتش ویران کرده بود و خودشان را به اسارت به بابل آورده بود. اندکی پس از ورود به بابل ، کوروش به یهودیان اجازه داد تا پس از هفتاد سال زندگی در اسارت و بندگی به فلسطین بازگردند و درآنجا به بازسازی اورشلیم بپردازند.
کوروش به خزانه دار خود « مهرداد » دستور داد تا هر چه از ظروف طلا و نقره و اسباب و اثاث مذهبی که در دوره ی بختنصر از معابد اورشلیم غارت شده و در معبد های بابل باقی مانده است را به یهودیان بازگرداند و او نیز همه ی آن اثاث را که مشتمل بر پنج هزار و چهارصد تکه بود به آنان مسترد داشت. سپس کوروش از مردمانی که یهودیان در میان آنان می زیستند خواست تا آذوقه و خواربار و مواد لازم برای سفر را برایشان فراهم آورند و آنان نیز چنین کردند. باری ! هزاران یهودی پس از صدور فرمان آزادیشان از جانب کوروش ، به سوی شهر و دیار خود روانه شدند و با کمک ایرانیان موفق شدند شهر خود را از نو بسازند و حیات ملی خود را احیا کنند.
به خاطر این محبت بزرگ و ستودنی ، از کوروش در کتاب های مقدس یهودیان به نیکی یاد شده است. این ستایش چنان است که تورات کوروش کبیر را « مسیح خدا » نامیده است. بدین صورت از دیر باز کودکان یهودی از همان نخستین روزهای زندگی خود از طریق کتب مذهبی با این ابر مرد بشر دوست آشنا گشته و مردانگی و فتوت او را می ستایند. مسیحیان نیز که به گمان بسیاری پایه و شالوده ی دینشان ، تورات یهود است ، کوروش را فراوان احترام می کنند و مقامی بالاتر از یک پادشاه و یک کشورگشای بزرگ برای وی قائلند. در قرآن مجید نیز چناکه به پیوست آمده است از کوروش کبیر ( یا همان ذوالقرنین ) به نیکی یاد شده و بدین ترتیب کوروش تنها پادشاهی است که در هر سه کتاب آسمانی مورد ستایش پروردگار قرار گرفته است.
● درگذشت کوروش
مرگ کوروش نیز چون تولدش به تاریخ تعلق ندارد. هیچ روایت قابل اعتمادی که از چگونگی مرگ کوروش سخن گفته باشد در دست نداریم و لیکن از شواهد چنین پیداست که کوروش در اواخر عمر برای آرام کردن نواحی شرقی کشور که در جریان فتوحاتی که او در مغرب زمین داشت ناآرام شده بودند و هدف تهاجم همسایگان شرقی قرار گرفته بودند به آن مناطق رفته است و شش سال در شرق جنگیده است. بسیاری از مورخین ، علت مرگ کوروش را کشته شدنش در جنگی که با قبیله ی ماساژتها ( یا به قولی سکاها ) کرده است دانسته اند. ابراهیم باستانی پاریزی در مقدمه ای که بر ترجمه ی کتاب « ذوالقرنین یا کوروش کبیر » نوشته است ، آنچه بر پیکر کوروش پس از مرگ می گذرد را اینچنین شرح می دهد :
سرنوشت جسد کوروش در سرزمین سکاها خود بحثی دیگر دارد. بر اثر حمله ی کمبوجیه به مصر و قتل او در راه مصر ، اوضاع پایتخت پریشان شد تا داریوش روی کار آمد و با شورش های داخلی جنگید و همه ی شهرهای مهم یعنی بابل و همدان و پارس و ولایات شمالی و غربی و مصر را آرام کرد. روایتی بس موثر هست که پس از بیست سال که از مرگ کوروش می گذشت به فرمان داریوش ، جنازه ی کوروش را بدینگونه به پارس نقل کردند.
شش ساعت قبل از ورود جنازه به شهر پرسپولیس ( تخت جمشید ) ، داریوش با درباریان تا بیرون شهر به استقبال جنازه رفتند و جنازه را آوردند. نوزاندگان در پیشاپیش مشایعین جنازه ، آهنگهای غم انگیزی می نواختند ، پشت سر آنان پیلان و شتران سپاه و سپس سه هزارتن از سربازان بدون سلاح راه می پیمودند ، در این جمع سرداران پیری که در جنگهای کوروش شرکت داشته بودند نیز حرکت می کردند. پشت سر آنان گردونه ی باشکوه سلطنتی کوروش که دارای چهار مال بند بود و هشت اسب سپید با دهانه یراق طلا بدان بسته بودند پیش می آمدند.
جسد بر روی این ردونه قرار داشت. محافظان جسد و قراولان خاصه بر گرد جنازه حرکت می کردند. سرودهای خاص خورشید و بهرام می خواندند و هر چند قدم یک بار می ایستادند و بخور می سوزاندند. تابوت طلائی در وسط گردونه قرار داشت. تاج شاهنشاهی بر روی تابوت می درخشید ، خروسی بر بالای گردونه پر و بال زنان قرار داده شده بود – این علامت مخصوص و شعار نیروهای جنگی کوروش بوده است. پس از آن سپهسالار بر گردونه جنگی ( رتهه ) سوار بود و درفش خاص کوروش را در دست داشت. بعد از آن اشیا و اثاثیه ی زرین و نفایس و ذخایری که مخصوص کوروش بود – یک تاک از زر و مقداری ظروف و جامه های زرین – حرکت می دادند.
همین که نزدیک شهر رسیدند داریوش ایستاد و مشایعین را امر به توقف داد و خود با چهره ای اندوهناک ، آرام بر فراز گردونه رفت و بر تابوت بوسه زد ؛ همه ی حاضران خاموش بودند و نفس ها حبس گردیده بود. به فرمان داریوش دروازه های قصر شاهی ( تخت جمشید ) را گشودند و جنازه را به قصر خاص بردند. تا سه شبانه روز مردم با احترام از برابر پیکر کوروش می گذشتند و تاجهای گل نثار می کردند و موبدان سرودهای مذهبی می خواندند.
روز سوم که اشعه ی زرین آفتاب بر برج و باروهای کاخ باعظمت هخامنشی تابید ، با همان تشریفات جنازه را به طرف پاسارگاد – شهری که مورد علاقه ی خاص کوروش بود حرکت دادند. بسیاری از مردم دهات و قبایل پارسی برای شرکت در این مراسم سوگواری بر سر راهها آمده بودند و گل و عود نثار می کردند.
در کنار رودخانه ی کوروش ( کر) مرغزاری مصفا و خرم بود. در میان شاخه های درختان سبز و خرم آن بنای چهار گوشی ساخته بودند که دیوارهای آن از سنگ بود.
هنگامی که پیکر کوروش به خاک می سپردند ، پیران سالخورده و جوانان دلیر ، یکصدا به عزای سردار خود پرداختند. در دخمه مسدود شد ، ولی هنوز چشمها بدان دوخته بود و کسی از فرط اندوه به خود نمی آمد که از آن جا دیده بردوزد. به اصرار داریوش ، مشایعین پس از اجرای مراسم مذهبی همگی بازگشتند و تنها چند موبد برای اجرای مراسم مذهبی باقی ماندند.
۲۰ قسمت از بدنتون که احتیاجی بهشون ندارید!
سه شنبه, خرداد ۳م, ۱۳۹۰۱) ارگان ومرونازال vomeronasal organ: یا ارگان جاکوبسون که حفره ای است در پل های بینی دو سمت با گیرنده های شیمیایی که در انسان عملکردی ندارند. در جانوران پست تر وظیفه درک ماده شیمیایی فرومون رو بر عهده دارند
۲) عضلات خارجی گوش: ۳ عضله هستند که در بخش خارجی گوش واقع شده اند و در سایر حیوانات نظیر خرگوشها و سگها، وظیفه حرکت مستقلانه گوش از سر را بر عهده دارند. اما انسانها هنوز دارای آن هستند و توسط این عضلات است که بعضی از افراد میتوانند گوششان را تکان دهند
۳) دندان عقل: در انسانهای اولیه که مقادیر زیادی از گیاهان رو جهت به دست آوردن انرژی مصرف میکردند داشتن یک جفت اضافه دندان آسیا در هر فک مفید به نظر میرسید اما در انسانهای امروزی که انواعی از غذاها را مصرف میکند، زیاد ضروری به نظر نمیآید
۴) دنده گردنی: حدود یک درصد از مردم یک جفت دنده اضافی در بالای دندهای خود (در بخش گردن) دارند که به نظر میرسد باقیمانده از اجداد خزنده ما باشد. این دنده میتواند در این افراد مشکلات عروقی یا عصبی ایجاد کند
۵) پلک سوم: در اکثر پرندگان و پستانداران یک لایه محافظ به عنوان پلک سوم بر روی چشمشان وجود دارد که وظیفه حفاظت از چشم و خروج شن ریزه و گرد و غبار را از چشم بر عهده دارد. باقی مانده این پلک در انسان به صورت یک چین نازک در گوشه داخلی چشم وجود دارد.
۶) تکمه یا نقطه داروین: اگر لبه خارجی لاله گوش خود رو لمس کنید به یک برجستگی برمیخورید که به نام دکمه داروین مشهور است. در حیواناتی نظیر خرگوش این تکمه در انتهای گوشها قرار دارد و وظیفه فوکوس صداهای دور را روی گوش بر عهده دارد.
۷) عضله زیر ترقوه: عضله کوچکی که در زیر شانه قرار دارد و از دنده اول به ترقوه کشیده شده است و در صورتی برای انسان مفید بود که هنوز بر روی ۴ پا راه میرفت. البته بعضی از مردم این عضله را ندارند و بعضی نیز یک جفت از آن را دارند.
۸) عضله پالماریس (خیاطه): عضله بلند و نازکی که از زانو به کمر کشیده شده و ۸۹ درصد مردم دارای این عضله هستند. این عضله در جانوران پست تر در آویزان شدن و بالا رفتن از درخت بسیار مهم است. جراحان معمولا این عضله رو در جراحی های ترمیمی عضلات برداشته و از آن استفاده میکنند.
۹) نوک پستان در مردان: مجاری شیری قبل از اینکه هورمون جنسی مردانه (تستوسترون) در جنین باعث ایجاد صفات مربوط به جنس مذکر بشود به وجود میآیند. مردان دارای بافت پستانی هستند اما عملا استفادهای از آنها نمیکنند.
۱۰) عضلات صاف کننده مو: در بسیاری از جانوران این عضلات که در قاعده موهای بدن واقع شده اند وظیفه سیخ کردن موهای جانور را در هنگام بروز خطر دارند تا جانور بتواند از آن به عنوان ترساندن مهاجم استفاده کند.
۱۱) زائده آپاندیس: یک لوله عضلانی باریک در روده بزرگ که در به نظر میرسد باقی مانده بخش از روده جانوران باشد که وظیفه هضم سلولز غذا (گیاهان) را بر عهده داشته باشد. اما در انسان بیشتر حاوی گلبول های سفید و غدد لنفاوی است.
۱۲) موهای بدن: ابروها در جلوگیری از ورود عرق به چشم ها و موها در آقایان در انتخاب جنسی نقش دارند. اما به نظر میرسد اکثر موها در بدن نقش موثری را ایفا نمیکنند
۱۳) دنده سیزدهم: در شامپانزه ها و گوریل ها ۱۳ جفت دنده وجود دارد در حالی که در انسانها ۱۲ جفت. اما ۸ درصد از مردم دارای جفت دنده سیزدهم هستند که به نظر نمیرسد عملکردی را در آنها ایفا کند
۱۴) عضله کف پایی: به نظر میرسد در جانوران پست تر وظیفه چنگ شدن و قلاب شدن پاها به شاخه ها را بر عهده داشته است . اما در انسان به نظر میرسد فقط کمی کف پا را به پایین خم میکند. در ۹ درصد مردم این عضله وجود ندارد
۱۵) رحم مردانه: باقی مانده از ارگان تناسلی زنانه که از غده پروستات مرد آویزان است
۱۶) انگشت پنجم پا: در پریماتها و پستانداران پست تر انگشتان پا وظیفه چنگ زدن و آویزان شدن از شاخه ها را بر عهده داشته اند.. اما انسانها احتیاج به انگشتان بزرگ پا دارند تا بتواندد با آنها ایستاده راه رفته و تعادل خود را حفظ کنند. لذا به نظر میرسد انگشت پنجم یا کوچکترین انگشت پا نقش اصلی در این مورد ایفا نکند.
۱۷) وازدفران (لوله منی) زنان: ارگان تکامل نیافته مردانه که انتهای در کنار تخمدانها قرار دارد. فاقد عملکرد است
۱۸) عضله هرمی (پیرامیدال) : حدود ۲۰ درصد افراد این عضله مثلثی، کوچک و شبیه کیسه را که در استخوان شرمگاهی (پوبیس) است ندارند. به نظر میرسد این عضله باقی ماندهای از کیسه در جانوران کیسه دار باشد.
۱۹) استخوان دنبالچه (کوکسیس): مجموعه چند مهره به هم جوش خورده کوچک که درا نتهای ستون مهره ها واقع شده و در پستانداران دیگر وظیفه حفظ تعادل و ارتباط را بر عهده دارد. اما در انسان نقشی را بر عهده ندارد.
۲۰) سینوسهای اطراف بینی: به نظر میرسد در انسانها نخستین این سینوسها سرشار از مخاط بویایی بوده تا به این ترتیب حس بویایی آنها را تقویت کرده و آنها را از خطرات حفظ کند. اما نقش انها در انسان امروزی به شکل دهی به صورت، گرم کردن هوای ورودی به ریه ها و سبکتر شدن سر کمک میکند. التهاب این سینوسها باعث سینوزیت میشود.
ARTHAS Bio graphy
دوشنبه, خرداد ۲م, ۱۳۹۰البته به صورت مختصر یکی بود . یکی نبود
:
آرتاس منتیل پسر شاه ترناس و برادر کالیا منتیل است . آرتاس اولین بار در روز اژدها معرفی شد . در روز های جوانی پی برده بود که باید وارد فرقه شوالیه های دست نقره ای شود . به دستور و حمایت پالادین مشهور اولتر آورنده نور ، آرتاس فرزند شاه ترناس دوم ، شاه لردران ، قلمروی پادشاهی شمالی انسان ها ، و ولیهد به حق این گونه وارد فرقه مذکور شد .
این جریان در بازی هنر نبرد ۳ : سریر یخی نشان داده شد که او با پرنس کیل تاس از قلمروی الون های کوئل تالاس مبارزه می کند و پیروز می شود تا قلب و مهر جینا پرادمور را بدست آورد . در هر حال چیزهای بسیار کمی از سال های جوانی آرتاس می دانیم .
نقش آرتاس در نبرد با طاعون
آرتاس و جینا ما جراجویی خطرناک خود را به سمت شمال با یک پیشنهاد غیر قابل اجرا برای مبارزه با طاعون شروع کردند . در هر مرحله با یک نکرومنسر به نام کلتوزاد مواجه می شدند . به نظر می رسید که نکرومنسر در هر ملاقات با آن ها ، توانائی هایشان را می سنجد و هربار با مطرح کردن رمز و رازهایی و راهنمائی هایی درباره سرنوشت آرتاس او را ترک می کرد . هرچند که انگار این کل توزاد بود که با ملاقاتشان ابتدا سرنوشت خویش را رقم می زد ، سر انجام آرتاس و جینا بودند نکرومنسر را تعقیب کردند و او را گرفتار کردند . اما این یک پیروزی پوچ بود ، بخاطر اینکه آن ها بسیار دیر رسیده بودند و بذر طاعون کشاته شده بود و در نواحی روستایی بوسیله مزرع داران و تجار ندانسته گسترده می شد . انها موفق به جلوگیری از آن نشدند . طاعون آرتاس را با عذابی عظیم مواجه کرد و او را در سر دو راهی عذاب و نفرت قرار داد . در همین زمان بود که آن ها به شهر استراث هلم وارد شدند . او تصیم خود را مبنی بر سلاخی تمامی اهالی شهر استراث هلم قبل از اینکه طائون همه را نابود کند گرفته بود . زمانی که برای اولین بار تصمیم خود را با جینا و اوتر آورنده نور مطرح کرد ، اوتر ازانجام دستورات او خودداری کرد و در نتیجه آرتاس او را از اختیاراتش خلع کرد – پلادین مشهور و شوالیه های دست نقره ای را از منطقه اخراج کرد . جینا هم آرتاس را ترک کرد او قادر نبود آرتاس را از تصمیمش منصرف کند ، اما مایل هم نبود که بنیشند و تما شا کند که مردم شهر سلاخی می شوند . آرتاس شبانگاه به شهر حمله کرد و از جانب شوالیه های منتخب و خدمت گذاران وفادار که از فرمان اوتر خارج شده بودند از او حمایت شد و آرتاس موفق شد جمعیت بسیاری از مردم این شهر پرجمعیت را زمانی که در خواب بودند به نام خوبی و جلوگیری از طاعون نامردگان به قتل برساند . در همین زمان آرتاس توسط یک دیو ، یک لرد وحشت به نام مل گانس که به آرتاس با تاثیرات طاعون طعنه می زد تحریک می شد . زمانی که او مشغول پاکسازی شهر بود . آرتاس به سرعت نیروهایی را برای مقابله با مل گانس که سعی داشت تمام مردم شهر را به زامبی تبدیل کند فرستاد . ابتدا آرتاس تلاش کرد تا او را بکشد . درنهایت نقشه مل گانس شکست خورد . جمعیت استراث هلم سلاخی شده بودند و لرد وحشت به نرثرند فرار کرد غرق در دیوانگی متحرق توسط جنون و احساس گناه ، آرتاس به دنبال طعمه اش با حس انتقامی بس نا تمام افتاد . زمانی که به نرثرند تنها و فقط با تعداد اندکی از یاران وفادارش رسید .آرتاس به پیشرفت هایی در تعقیب کردن مل گانس دست یافت . سفرش او را با گروهی از دورف های سرگردان که در حال اکشتاف و جستجوی شمشیری به نام فراست مورن بودند مواجه ساخت . آرتاس به سرعت برای کمکشان وارد ارتش شد و با کمک رهبر آن ها مورادین ریش برنزی دوست قدیمیش ، آنها توانستند در استحکامات نامردگان نفوذ کنند . جنون در آرتاس با سرعت بسیاری رو به افزایش بود . و زمانی که پدرش او را به لردران احضار کرد ، نقشه ای تازه به فکر خطور کرد . مزدورانی را استخدام کرد و به آتش زدن کشتی هایی که با آن ها به نرثرند آمده بودند گمارد و بعد از آن در حضور مردانش مزدوران را برای آتش زدن کشتی ها نکوهش کرد و به مردانش دستور داد آن ها را تکه تکه کنند . دو مین عمل شیطانی بقدری موفق آمیز بود تا سخنان لرد وحشت را تصدیق کند . آرتاس روحش را با کشتن بی گناهان لکه دار کرده بود . بله این آخرین ضربه ای بود که می توانست پتکی محکم بر بدنه انسانیت او بزند .مورادین و دورف های او برای پیدا کردن شمشیر افسانه ای فراست مورن آمده بودند .پیشتر دورف ها شمشیر را بدست آورده بودند . هرچند با نامردگان بیشتری مواجه شده بودند . زمانی که اتحاد نیروهایش را به سوی استحکامات مل گانس گسیل می کرد ، آرتاس و مورادین به همراه تعدادی از مردان خود به داخل غار های هیولا رفتند تا به شمشیر که زیر کوهستان مخفی شده بود برسند . زمانی که فراست مورن را یافتند ، مورادین به سرعت پی برد که فراست مورن نفرین شده و سعی کرد آرتاس را از تصمیمش منصرف کند . کتیبه ای که به ان ها هشدار داده بود که در صورت برداشتن فراست مورن باید عزیزی را قربانی کنید . هرچند ، آرتاس برای گرفتن انتقام از مل گانس برداشتن شمشیر را برگزید . یخهای اطراف شمشیر تکه تکه شد ، اما تکه از بدن دوست نزدیک آرتاس مورادین را شکافت و او را کشت . ( به طور ضمنی بیان شده که مورادین “فردی نزدیک” به او بود که باید در این راه قربانی می شد) وقتی که شمشیر را برداشت ، آرتاس شروع به شنیدن صدای نرزول کرد ، که اکنون او را لیچ کینگ فرمانروای نامردگان می شناسیم و او شمشیر را برای ربودن روح ها ساخته بود . اولین دعوی آن آرتاس بود .
برخاستن شوالیه مرگ
آرتاس با استفاده از قدرت نو ظهور فراست مورن ، به درون استحکامات لرد وحشت نفوذ کرد و با او در میدان ویرانه جنگ روبرو شد . لرد وحشت از پیروزی او شاد شد ؛ او در تمام این مدت می دانست که آرتاس راه قدرت را بدون توجه به پیامد آن در پیش می گیرد . بهرحال لیچ کینگ برای آرتاس هدیه دیگری نیز در نر گرفته بود : انتقام ، آرتاس لرد وحشت را کشت و سرزمین برف های مواج بیرون رفت . تمام مردانش را با قصابان سپاهیان لرد وحشت و عناصر سرسخت تنها گذاشت . چند ماه از نابودی لردران توسط طاعون می گذشت ، بهرحال در پایتخت زنگ های بهار به وضوح به صدا در آمد ، شاهزاده بازگشته بود آرتاس در خیابان ها راه می رفت از شنل و زره اش روح شیطانی درونش به بیرون تراوش می کرد . به داخل سالن سلطنت شاه قدم گذارد و جلوی چشمان حیران مشاوران به طرز وحشیانه ای پدرش را کشت . تاج آغشته به خون هنوز روی زمین می چرخید ، او این جملات را درباره آخرین باقیمانده از بهترین های اتحاد ازروت که تا بحال شناخته شده بود گفت : ” این پادشاهی باید سقوط کند و از خاکسترش باید فرقه ای جدید بوجود آید که در بسیاری از مناطق جهان رخنه خواهد کرد . ” چه اتفاقی برای آرتاس افتاد ، قسمتی از یک راز است . اما هنوز زنده است .روح او با این همه داشت توسط قدرت خبیث فراست مورن و سازنده آن لیچ کینگ ربوده می شد . دیگر آن اعجوبه نبود که لردران قبل او بود و شجاعت و دلاوری بسیاری بعنوان یک پلادین دست نقره ای برایش می کرد . اکنون او دنبال بدن هایشان می گشت تا با آن ها بر قدرت غضب نامردگان افزون کند . او در حال حاضر قهرمان اصلی نیروی عظیم بود او سوگند خورد که نابود کند و بدین سان او اولین سلسله از شوالیه های مرگ بود .
آرتاس ابزاری برای مجازات کردن سرزمین ها بود . او فرقه دوزخی را گرد آوری کرد . ، کاری که کل توزاد سال ها صرف سازماندهی و آموزش آنها برای مخفی بودن غضب نامردگان کرده بود . در حقیقت طاعون با حمله لژیون سوزان خود به خود آغاز می شد . ارتشی اهریمنی که اربابان وحشت را استخدام کرده بود و از تعداد فراوانی از نیروهای تاریک آنسوی نشئت گرفته بود . لژیون سوزان توسط جادوگر بزرگی به نام آرکیماند رهبری می شد و برای نابودی جهان ازروت آماده شده بود . به زودی پس از ملاقات فرمانده جدیدشان ، لرد وحشت تایکوندریوس ، آرتاس بوسیله تخیلی از گذشته او را دیده بود . او شروع به دیدن کلتوزاد نکرومنسر که روحش در گوشهای او زمزمه می کرد و حقایقی را برای او آشکار می نمود . کلتوزاد آرتاس را بسوی جایی که بدن پوسیده خویش را در آن رها کرده بود راهنمایی کرد و برای بدست آوردن یک خاکستر مقدس که خاکستر هیچ کسی بجز شاه ترانس منتیل نبود . آرتاس را در تاریکی مطلق فرو برد . در این راه او بهترین دوست و مشاور قدیمی اش اوتر آورنده نور را به طرزی وحشیانه بقتل رساند . تا خاکستر را بدست آورد .
طمع آرتاس برای جادو
طمع بعدی آرتاس نابودی جنگل های کوئل تالاس و فتح سرزمین الف های والا مقام بود . در آنجا جنگ او مسیرش به سمت مدافعان الون بود . کشتاری بزرگ براه انداخت . و سپس همه جا را آتش زد و جنرال جنگلبان الون سیلوانس دونده باد را در جنگی تن به تن کشت و او را به موجودی روح مانند در آورد . لشکر بزرگ غضب جنگل ها و زمین ها را نابود کرد و هر الفی که در مقابلشان می ایستاد زیر پاهایش خرد می کرد . سرانجام نیروهای نامردگان پایتخت الفها ماه نقره ای را محاصره کرد و در نبردی خونین نامردگان چشمه آفتاب منبع نیروهای جادویی الف های والا مقام را تصرف کردند . اینجا بود که آرتاس از خاکستر برای بازگشت کلتوزاد استفاده کرد و نکرومنسر مجددا بصورت یک لیچ قدرتمند متولد شد . با پیوستن کلتوزاد قدرت نو ظهور به او ، نظر آرتاس و کلتوزاد بسوی دهکده نزدیک قبیله ارک های سنگ سیاه افتاد ، ارک ها در آن جا از دروازه شیطانی که کلتوزاد برای ارتباط با فرمانده لژیون سوزان آرکیماند بود محافظ می کردند . بعد از حمله کردن به ارکهای سنگ سیاه و له کردن آنها ، لیچ قادر شد تا با آرکیماند ارتباط برقرار کند . لرد شرور طریقه باز کردن دروازه ای به دنیای آزروت را به کلتوزاد گفت و سرانجام حمله واقعی لژیون سوزان آغاز شد . قوی ترین نیروهای نامرگان بکار برده شدند ، آرتاس و کلتوزاد به شهر انسانها دالاران حمله کردند . جایی که کتاب جادوی مدیو آخرین محافظ آنجا بود . بعد از حمله وحشیانه نیروها و شجاعت دشمن توسط نامردگان نابود شد . کتاب سر انجام به دست نیروهای غضب افتاد . با استفاد از کتاب کلتوزاد توانست شکافی بین آزروت و مارپیچ زیرین درست کند و آرکیماند را به زمین آورد . جائیکه اولین عمل او نابودی شهر دالاران با یک ضربت بود . این اتفاق قبل از ناپدید شدن آرتاس افتاد ، اولین اقدام او در اولین مرحله ملاقات با الفهای شب نگهبان جنگل آشن وِیْل بود . در حالی که هورد از این اقدام بی خبر بود .خلاصه اینکه آرتاس پس از مدتی با ایلیدان خشم طوفان که به تازگی از بند آزاد شده بود در میانه های جنگل فل وود ملاقات کرد . پس از صحبت هایی جزئی و مبارزه ای بیهوده ، آرتاس ایلیدان را با اطلاعاتی درباره چگونگی بدست آوردن جمجمه گولدان ترک کرد ، اطلاعاتی که سرانجام منجر به نابودی تایکاندیریوس می شد و صدمه ای جبران ناپذیر به لژیون سوزان می زد . آرتاس فقط به لیچ کینگ وفادار بود و برای او لژیون سوزان هیچ اهمیتی نداشت .
آرتاس منتیل نشسته بر سریر یخی
پس از شکست لژیون سوزان ، آرتاس سفر طولانی خود به خانه را از کالیمدور به سمت سرزمین های نابود شده لردران آغاز کرد . هنگامی که رسید فورا شروع به حمله به لرد های وحشت باقی مانده در لردران که آنجا سکنی گزیده و بر ویرانه های پاتخت لردران حکومت می کردند کرد . خود را شاه نامید ، با سیلوانس دونده باد (که اکنون بدنش واقعی اش بوسیله لیچ کینگ برکت داده شده بود) ، و لیچ کلتوزاد متحد شد . او خودش را فرمانروای سرزمین های طاعون زده اعلام کرد . بهرحال ، اما تقدیر آن طور که او انتظار داشت رقم نخورد . ایلیدان با استفاده از قدرت چشم سارگراس ، حملاتی به پایگاه قدرت لیچ کینگ در نرثرند کرد . شکستگی های در زندان یخی لیچ کینگ به وقع پیوست ، زمان آن رسیده بود که فراست مورن توسط لیچ کینگ فراخوانده شود . چه کسی برای نابودی قدرت نرزول تلاش می کرد .قدرت آرتاس مستقیما و پیوسته به لیچ کینگ بوسیله شمشیر طلسم شده فراست مورن مرتبط بود . تحمل همان تاثیرات ، آهسته اما قطعی بود . قدرت آهنین لیچ کینگ بروی غضب شروع به لغزش کرده بود . و بعضی از نامردگان شروع به بازیابی شخصیت اصلی خود کرده بودند . رئیسی که میان آنها سر به طغیان بر علیه نرزول برداشته بود سیلوانس و بنشی های او بودند . او نقشه ای کشید تا آرتاس را بکشد و انتقام خراب کردن سرزمین مادری خود کوئل تالاس را از او بگیرد . اما با هوشیاری کلتوزاد ، آرتاس فرار کرد و سریعا به سمت شمال یعنی به سمت فراخوان لیچ کینگ رفت . آرتاس به طور غیر منتظره ای به نرثرند رسید . منتظر شد و توقف کرد تا با پادشاه افسانه ای نروبین ها ، آنوب آراک ملاقات کند . با پیوستن آن ها به هم ، آرتاس و آنوب’آراک از طریق شکست دادن گروه هایی از مبارزان ناگا و الفهای خون ، حتی گروهی از دورفها به اعماق ازجول- نروب قلمروی باستانی عنکبوتها سرازیر شدند . با رفتن به اعماق غار ها و بعد از سفری دلخراش از میان پلکان ویرانه شهر اربابان نروبین ها ، آرتاس و آنوب’آراک به پایگاه سریر یخی رسیدند . آنجا ، در آخرین جنگ مایوس کننده و وحشتناک بر ضد ترکیب ناگا ها و الف های خون ، نامردگان موفق به عقب راندن آن ها شدند . سر انجام با احیا شدن دوبارهنیروهای آرتاس ، او و ایلیدان در پایگاه اصلی سریر یخی با هم روبرو شدند . و نبرد سختی آنجا در گرفت که در پایان با شکست ایلیدان بوسیله قدرت فراوان شوالیه مرگ همراه بود . پس از پیروزی ، آرتاس از سریر یخی بالا رفت و با لیچ کینگ مواجه شد . در هنگام بالا آمدن از برج یخی ، صداهایی از گذشته را در ذهن او شکل داد ، به او یاداوری می کرد که او یکی از مخالفان سرسخت تمام آنها بوده . با آخرین قدرتی که لیچ کینگ داشت به آرتاس دستور داد تا با فراست مورن به زندان او ضربه بزند . زندان یخی شکست و خورد شد و تکه تکه های آن بر کف ریخت . آخرین نشانه های انسانیت آرتاس نیز محو شد و او کلاهخود لیچ کینگ را برداشت و بروی سرش قرار داد . اکنون آرتاس منتیل و لیچ کینگ یکی بودند . جایگاه قدرتمند ترین موجود حاضر در ازروت . او بروی سریر یخی ، به سرزمین های بی ارزش یخی و تمام چیزهای آنسوی نگاه می کردند .
آرتاس در بازی جهان وارکرفت
نقش آرتاس در بازی جهان هنر نبرد هنوز تائید نشده است ، بهرحال در سرزمین های شرقی و جنوبی طاعون غصب قیام کرده تا بعنوان قدرتی ظاهر شود . اقدامی که باعث شده شایعاتی مبنی بر بازگشت او مطرح شود . او در ناکسراماس گورستان غضب ظاهر شده ( چهل مرد شاهد این جریان بودند ) تا بازیکنان را مورد سرزنش قرار دهد . معهذا اطلاعاتی بسیار کمی درباره نقش آرتاس در بازی جهان هنر نبرد بلیزاد کشف شده ، آن هم اینکه شایع شده قاره نرثرند در نسخه توسعه یافته این بازی اضافه خواهد شد . چنانکه حتما می دانید نرثرند ، خانه سریر یخی و خرابه های قلمروی باستانی نروبین ها آزجول – نروب است . مدرک مستدلی نیست یا نقل قولی از کارکنان و مدیران بلیزارد در تائید مورد فوق نیست ، اما اشارات زیادی در فروم های بازی توسط مدیران انجمن پشتیبان بازی شده ، این تفکری است که بسیاری از هواداران واکرفت ۳ دارند که اگر بلیزاد درست گفته باشه . و بخواهد داستان آرتاس را تداوم دهد ، اگر شامل آن در نسخه توسعه دهنده شود ، باید او شخصیتی بسیار قدرتمند در بازی مذکور باشد . او کسی است که تنها با دستش ایلیدان را شکست داد (ایلیدان کسی که در داستان دومین قدرت است) ، و همچنین در عمل همین طور بوده آرتاس به سطوح بالایی از قدرت رسیده ، و همچنین با قدرتی لایزالی که انسان نبود یکی شد . کارمندان بلیزارد به این نکته اشاره کرده اند که بازیکنی شانسی برای ایستادن در مقابل آرتاس را تا زمانی که به ۹۰ level نرسیده ندارد . level کلاهکی که هم اکنون می تواند در مقابل او استقامت کند ۶۰ و در نسخه Burning Crusade باید ۷۰ باشد . حتی در آن زمان ، آرتاس رئیسی بسیار قدرتمند از یک سوار کبیر و بزرگ است . و احتمالا از تمام مبارزان قدرتمند بازی قوی تر خواهد بود .
زن جادوگر توسط اهالی یک روستا با قیچی کور شد!
دوشنبه, خرداد ۲م, ۱۳۹۰باید و نبایدهای خرید لوازم برقی
یکشنبه, خرداد ۱م, ۱۳۹۰:: لوازم الکتریکی، مفید و متنوع؛ باید و نبایدهایخرید لوازم
برقی
بعضی از این لوازم مانند یخچال و فریزر در تمام ساعات شبانهروز روشن
هستند و استفاده میشوند. این وسایل فصل خاصی برای استفاده ندارند و حضورشان دائمی
است. بعضی دیگر هم اگرچه هرروز و هر دقیقه استفاده نمیشوند، اما وجودشان لازم و
ضروری است؛ مانند جاروبرقی، ماشین لباسشویی و احیانا ماشین ظرفشویی.
در کنار
این لوازم اساسی، وجود برخی هم چندان ضروری نیست؛ مایکروویو، سرخکن و قهوهساز از
این گروه هستند. البته امروز تا حدی از این لوازم استفاده میشود که حضورشان ضروری
احساس میشود، ولی در اصل بدون آنها هم میشود راحت زندگی کرد.
تعدادی از لوازم
برقی هم مخصوص فصل و ماههای خاصی هستند؛ کولرهای آبی و گازی یا شوفاژها و
بخاریهای برقی از این دستهاند.
:: استانداردهای لوازم برقی
هنگام خرید لوازم برقی باید دقت کنیم که
وسیله مورد نظر، جنس مرغوبی داشته باشد و عمرش نیز زیاد باشد. همچنین باید به مصرف
برق آن هم دقت کنیم. اگر وسیله برقی مصرف زیادی داشته باشد، با هزینههای سنگینی
که ایجاد خوهد کرد، مشکلساز خواهد شد.
بنابراین قبل از خرید لوازم برقی اول با
خود بیندیشید که آیا واقعاً به آن نیاز دارید یا نه؟ خرید وسیلهای که کارآیی خاصی
ندارد، هزینهای بیمورد است. پس از آن هم به جنس خوب محصول توجه کنید. لوازمی که
برای خانه خود میخرید باید مدتها کار کند و نیازهای شما را برطرف نماید.
از
این رو هنگام خرید علاوه بر ظاهر و زیبایی لوازم برقی، به دیگر نکات نیز توجه کنید
و همه جوانب را بسنجید. مثلا اگر میخواهید یخچال یا فریزر بخرید به اندازه و حجم
آن توجه کنید. علاوه بر اینکه این لوازم باید در آشپزخانه یا مکانی که برایشان در
نظر گرفته شده، جا بگیرند، فضای داخلی آنها نیز باید جوابگوی نیاز خانواده
باشد.
ممکن است وقتی به فروشگاههای مختلف میروید، تنوع محصولات، شما را
سردرگم کند، بنابراین از قبل به فکر انتخابی مناسب باشید.
:: باید و نبایدهای خرید لوازم برقی
متاسفانه برخی از خانوادهها
به جای اینکه به فکر مسائل اصلی و نیازهای اساسی خود باشند، تنها به رنگ وسیله و
جدید بودن مدل آن توجه میکنند. درحالیکه باید وسیلهای را بخرند که کارایی دارد
و برای آنها مناسب است.
توجه کنید که شما وسیلهای لوکس و تزئینی نمیخواهید،
بلکه وسیلهای برای رفع نیاز و راحتی اعضای خانواده میخواهید.
فراموش نکنیدکه
برای خرید چنین لوازمی باید بسیار دقت داشته باشید؛ مثلا موقع خرید اجناسی مانند
لباسشویی یا یخچال به باز شدن جهت در آنها دقت کرده و مطمئن شوید که برای آشپزخانه
شما مناسب است. شاید جهت باز شدن در، هماهنگ با دیگر لوازم آشپزخانه شما نباشد و
بعد از خرید متوجه آن شوید. پس از قبل به فکر همه نکات و جزئیات باشید.
:: مصرف برق
موقع خرید لوازم برقی حتما به میزان مصرف برق آن نیز
توجه کنید. دقت کنید وسیلهای که میخرید برق زیادی مصرف نکند؛ به خصوص وسایلی
مانند یخچال و فریزر که دائم به برق هستند یا وسایلی مانند اتو که برق زیادی مصرف
میکنند.
علاوه بر این، برای افزایش عمر لوازم الکتریکی بهتر است از محافظهای
الکتریکی استفاده کنید. نوسانات برق میتواند باعث کاهش عمر چنین لوازمی شده یا حتی
آنها را کامل از کار بیندازد.
بنابراین حتما از ترانس و محافظهای الکتریکی
استفاده کنید تا با تنظیم و کنترل جریان برق از تاثیر نوسانات برق روی این لوازم
بکاهید.
:: باید و نبایدهایخرید لوازم برقی
همچنین دقت داشته باشید هنگام
خرید لوازمی مانند جاروبرقی به آلودگی صوتی آن نیز توجه کنید. چون بعضی از آنها به
اندازهای سر و صدا تولید میکنند که حضورشان در خانه غیرقابل تحمل میشود.
اندازه وسیله هم اهمیت دارد چون لوازمی مانند ماشین لباسشویی یا یخچال باید جایی
مخصوص و مناسب داشته باشند. بنابراین حتما هنگام خرید به ابعاد وسیله مورد نیاز
دقت کنید.یکی از مهمترین نکات در خرید چنین لوازمی، داشتن علامت استاندارد وسیله
است. بنابراین موقع خرید لوازم برقی حتما به علامت استاندارد آن توجه کنید.
چون
در صورتی که این علامت را نداشته باشد، وسیله مورد نظر از کیفیت خوبی برخوردار
نیست یا بیش از اندازه برق مصرف میکند یا از لحاظ ایمنی مناسب نیست.
استفاده
از چنین وسایلی خطرناک بوده و میتواند مشکلاتی را برای خانواده ایجاد کند. همچنین
خیلی سریعتر از دیگر وسایل نیاز به تعمیر یا تعویض پیدا میکنند و هزینههای
خانواده را افزایش میدهند. پس حتماً جنسی را خریداری کنید که علامت استاندارد
داشته و از هر نظر مناسب خانواده شما باشد.
موزه مجازی استان البرز افتتاح شد
یکشنبه, خرداد ۱م, ۱۳۹۰موزه مجازی استان البرز صبح امروز افتتاح شد و از این پس اطلاعات جامع و مستندی در خصوص این استان در دسترس علاقمندان قرار دارد.
مدیرکل میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان البرز در گفتگو با میراث آریا (chtn)، با اعلام این مطلب اظهار داشت: این موزه به منظور گردآوری، حفظ و ارائه موضوعات قدیمی از قبیل عکسها، اسناد، اشیاء ، آداب و رسوم، افسانهها، اماکن باستانی، مناطق کوهستانی، دیدنیها و دانستنیهای روستاهای منطقه البرز راهاندازی شده است.
«محمدرضا پوینده» با اشاره به اینکه آدرس این موزه مجازیAMOO | ???? ???? است، ادامه داد: این موزه محلی برای یادآوری خاطرات، زندگی درگذشتگان است.
مدیرکل میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان البرز آشنایی با آداب و رسوم، فرهنگ و اعتقادات آنها را از دیگر اطلاعات موجود در این موزه دانست و اضافه کرد: موزه مجازی البرز آرشیو قدرتمند و قابل استنادی برای مطالعه تاریخ روستایی بخشی از سرزمین کهن ایران است.
او با اشاره به اینکه مالکیت معنوی موزه به تمامی روستائیان البرز متعلق است، ادامه داد: بر این اساس نه تنها بازدیدکنندگان از محتوای موزهها دیدن خواهند کرد بلکه میتوانند نظر خود را درباره آنها بیان کنند.
این مقام مسوول یادآور شد: امروزه موزه مجازی البرز به عنوان مرکزی برای مطالعات روستایی در حیات فرهنگهای بومی منطقه میتواند ایفای نقش کند.
او خاطرنشان کرد: توسعه و رشد کیفی و کمی موزه مجازی البرز نیازمند توجه، همت و همکاری علاقهمندان آیندهنگر است.
هنگام خرید فرش، یک کارشناس فرش باشید!
شنبه, اردیبهشت ۳۱م, ۱۳۹۰اما اینطورها هم نیست که همه قالیهای دستباف فوقالعاده گران باشد و دیدن قیمت آن و تعداد صفرهایش هوش از سرمان ببرد.
بخشی از قالیهای دستباف پشمی، تقریبا قیمتی معادل یک قالی ماشینی با کیفیت معمولی دارد؛ البته شاید سنگینتر و زمختتر بهنظر بیاید ولی دوام بیشتری نسبت به قالی ماشینی دارد و با خرید آن نه تنها قدردان هنر و هنرمند تولیدکننده این صنعت بودهایم، بلکه به سلامت خود هم کمک کردهایم. چون فرش دستباف انرژیدهنده و ضدآلرژی است.
فرق فرش و قالی
قدمت فرشبافی ایرانیان به حدود ۲ تا ۳ هزار سال قبل از میلاد
میرسد. در حفاریهای شهر سوخته و محوطههای باستانی بینالنهرین، وسایل و
ابزارآلات قالیبافی یافت شده که نشان از قدمت ۴ تا ۵ هزار ساله رواج این هنر
کاربردی در ایران زمین دارد.
اما سؤال اساسی اینکه، آیا فرش و قالی و قالیچه باهم فرق دارند؟ بله! دارند. به هرگونه گستردنی بافتنی «فرش» میگویند که شامل قالی ، گلیم ، جاجیم ، زیلو ، پلاس و… میشود اما به فرش پرزدار «قالی» گفته میشود و البته آن چیزی که باعث میشود قالی از قالیچه متفاوت شود، متراژ آن است. فرشهای پرزداری که مساحت آنها ۶ متر به بالا باشد، قالی نامیده میشود و به فرشهای پرزداری که مساحت آنها ۶ متر یا کمتر از آن باشد «قالیچه» میگویند. خوب است بدانید که کوچکترین قالیچهها را هم با مساحت یک تا یک و نیم متر، برای پشتی میبافند.
چرا یک قالی گرانتر است، یک قالی ارزانتر؟
کارشناسان قالی معتقدند ارزش
هنری یک قالی یا قالیچه به نقشه ، میزان استفاده از رنگهای طبیعی و هماهنگی
قرارگرفتن این رنگها در کنار هم بستگی دارد، اما قیمت یک قالی یا قالیچه بیشتر به
نقشه و رنگ ، جنس نخ ، تار و پود و پرز آن و ریزبافی و درشتبافی آن ربط دارد.
انواع قالی را براساس جنس به چند دسته تقسیم میکنند:
قالی تمام پشم: فرشی که تار، پود و پرز آن از پشم باشد. این نوع قالیها به دلیل جنس پرزها درشت بافت هستند. قالی خرسک که از کلفتترین پشمها بافته میشود جزء این دسته است. قالی تمام پشم مزیتهایی همچون بادوام و مقاومبودن ، قدرت برگشتپذیری پرزها پس از پاخوردن ، قدرت بالای جذب رطوبت و… را داراست. این نوع قالی سنگین و ارزانقیمت است و کمتر میتوان نوع هنری آن را پیدا کرد.
قالی چله پشم: نوعی قالی که چله آن از پشم است ولی پرزهایش تنها از پشم نیست.
قالی تمام ابریشم: فرشی که تار و پود و پرز آن همگی از ابریشم است. این نوع قالی معمولا بسیار ریزبافت است و ارزش هنری زیاد و البته قیمت زیادی دارد. چنین قالی یا قالیچهای برخلاف ظاهر نرم و نازک و ظریفش، در مقابل لکهها بسیار مقاوم است؛ یعنی اگر آب، چای، نوشابه یا هر نوع مایع دیگری را رویش ریختید، لازم نیست ضربان قلبتان را اندازه بگیرید؛ کافی است آن را با یک دستمال مرطوب و کمی شامپو فرش بشویید؛ عین اولش خواهد شد.
قالی کف ابریشم: فرشی که چله آن پشم است ولی تمام زمینه آن از ابریشم بافته شده است.
قالی گل ابریشم: چله این قالی از پشم است ولی گلها و احیانا برگهای موجود در نقشه از نخ ابریشم و بقیه پرزها از پشم بافته میشود. این نوع قالیها ممکن است قیمت کمتری نسبت به قالی تمام ابریشم داشته باشند اما ارزش هنری زیادی دارند.
قالی عیبدار نخر
عیب و ایراد قالی را بهتر است موقع خرید تشخیص دهید، چون به
احتمال زیاد پس از پرداخت پول آن و آوردنش به خانه، دیگر تعویض یا پس گرفته
نمیشود. اما عیب و ایرادهای یک قالی چه چیزهایی میتواند باشد؟
دورگه بودن زمینه:خوب خوب نگاه کنید. گاهی رنگ قسمت بالای زمینه قالی از رنگ قسمت پایینی آن کمرنگتر یا پررنگتر است. چشم دقیق و ریزبینی داشته باشید و در نور، خوب قالی را نگاه کنید؛ اگر ۲ رنگ باشد قیمت آن گاهی تا نصف کاهش پیدا میکند!
اندازه قالی: اگر اندازه فاصله لبه حاشیه بالایی قالی تا وسط ترنج، بیشتر یا کمتر از ۳ سانتیمتر با اندازه فاصله آنجا تا لبه حاشیه پائینی تفاوت داشته باشد، از قیمت قالی بسیار کم میشود؛ پس توی جیبتان خطکش داشته باشید.
کمبافی: حتما موقع خرید قالی به پشت آن نگاه کنید؛ اگر گرهها منظم، پشتسر هم و یکاندازه بود که هیچ، ولی اگر اندازه گرهها متفاوت، نامنظم و گاهی با فاصله بود یعنی بافنده یا شلخته بوده یا خدای نکرده متقلب! مثلا در یک فرش ۵۰ رج که باید در هر ۷ سانتیمتر ۵۰ گره داشته باشد، گرهها کمتر است، یا گرهها خوب شانه نخورده و پرزها کشیده نشده است؛ بههرحال یک جای کار میلنگد.
شکستگی گل قالی: این مورد خیلی تخصصی است زیرا گلهای قالی اعم از شاهعباسی، آویزان، ستارهای و… اندازه استانداردی دارند که تنها بافندهها، کارشناسان و فروشندگان قالی از آن اطلاع دارند. اگر در بافت این گلها شکل و اندازه استاندارد رعایت نشود، از ارزش قالی کم میشود. این دیگر کار شما نیست؛ از یک خبره کمک بگیرید یا از روی گلهای قرینه، اندازههای ناموزون را حدس بزنید.
هزار نکته باریکتر از مو
راستی چرا فرش نائین از فرش همدان گرانتر است؟ چرا
فرش تبریز را بیشتر از فرش اراک میپسندند؟ فرق قالی با قالی چیست که گاهی صدها
هزار تومان تفاوت قیمت دارند؟ چرا بعضی قالیها مثل مخمل ظریفاند، سالهای سال زیر
پا لگد میخورند و آخرش تاجران فرش به ۱۰برابر قیمت اولیه روی دست میبرندش؟
گره ترکی:ظرافت فرش جز نوع پرز که چه جور پشمی باشد و چند درصد ابریشم، به نوع
گره آن نیز بستگی دارد. بافت دو گره یا گره ترکی که از ابتدا مخصوص بافندگان تبریزی
بوده و امروز در مناطق دیگر نیز رایج است، روشی است که در آن هر دو سر پرز از لای
تار رد میشود و گره میخورد. این روش وقت زیادی میخواهد و مخصوص قالیهای ریزبافت
و نقشههای ظریف با رنگهای متنوع و خطوط نازک است. در این روش، امکان بیگره بافی
یا جفتبافی (که نوعی شلختگی در بافت یا تقلب است) وجود ندارد.
به همین دلیل،
این قالیها جز ظرافت بیاندازه، بسیار محکمند و به این سادگیها نخنما نمیشوند.
از طرفی این گره آنقدر محکم است که میشود پرزهای فرش را چنان قیچی زد که به
کوتاهی مخمل شوند و با پا خوردن بیشتر، نقشها و ظرافت گرهها بیشتر نمایان شود.
به همین دلیل مشهور است که فرش کرمان هر چه پا بخورد مرغوبتر است و هیچ اتفاقی هم
برای فرش نمیافتد. فرشهای قم، تبریز، اصفهان و کرمان ترکی بافند؛ یعنی هم
ظریفاند، هم بسیار زیبا و محکم و البته گران.
گره فارسی:فرشهای پشمی درشتبافت که اغلب سنگین هستند و نقشهای درشتی هم
دارند، فارسیبافند. در گره فارسی یا یک گره فقط یک طرف پرز گره میخورد و طرف دیگر
آن آزاد است. در این روش، چله شلتر است و برای سفتکردن آن، شانههای سنگین را
محکمتر روی پرزها میکوبند تا پرزهای پشمی در هم فرو بروند و چله محکم شود. همین
درهم رفتگی پشمها، امکان بیگرهبافی یا جفتبافی را بیشتر میکند.
بافندههای
فرشهای فارسیباف به خاطر درشتی پرزهای پشم، نمیتوانند نقشههای ظریف و مینیاتوری
ببافند. از طرفی، گره فارسی با پا خوردن در طول سالها (که البته اصلا کم نیست)
کمکم پرزها شل شده و نخنما میشوند.
به خاطر همه این دلایل، این نوع فرش
ارزانتر است. قالیهای فارسیبافِ بختیاری، مشهد، اراک، همدان و… مشهورترند. اما
به هر حال، این قالیها و رنگهای زنده و گرمشان، انرژی خاصی به محیط زندگی
میدهند و قطعا چشمنوازتر از هر بافته مصنوعی دیگر هستند.
کدام طرح را انتخاب کنم؟
بیشتر ما وقتی به قالی دستباف فکر میکنیم، فورا یاد
یک قالی با زمینه لاکی – قرمز میافتیم که یک گل بزرگ در وسط دارد که نامش «ترنج»
است و ۴ لچک (۳ گوش) در چهارگوشه قالی و اطراف آن ترنج هم پر از گل و برگ و اسلیمی
است. خیلیها این طرح را تکراری میدانند (البته همین طرح لچک و ترنج که برای ما
تکراری است یکی از اصیلترین طرحهای قالی ایران است که در بازارهای جهانی کلی
طرفدار دارد) ولی خب طرح قالی ایرانی فقط لچک ترنج – آنهم با زمینه لاکی – نیست؛
طرحهای زیاد دیگری هم داریم که بعضیهایشان درحال فراموششدن هستند. نکات زیر
راهنماییتان میکند:
اگر یک قالی ریزبافت و هنری میخواهید که کف خانهتان را مثل یک باغ گل در فصل اردیبهشت تزئین کند، میتوانید قالی لچک و ترنج یا «شکارگاه» تبریز، قم و اصفهان را بخرید یا «ریزماهی» خوی و «هزاره هریس» مرند. البته این نوع فرشها گران است.
اگردنبال قالیهایی با نقوش روستایی و ایلیاتی هستید، میتوانید طرحهای «انسان و حیوان»، «گل و مرغ»، «درختی» «درخت و انسان» و «پای شتر» استانهای فارس، خراسان شمالی، کردستان و گلستان را بخرید. بعضی از این نوع طرحها به دلیل درشتبافی، ارزان هم هستند.
اگر میخواهید خانهتان با فرشهای ساده تزئین شود و فضای آرامشبخشی را در خانه بهوجود بیاورید بروید سراغ قالیهای کویری کرمان و اردکان. زمینه این قالیها مثل طبیعت کویر به رنگهای شتری، خاکستری و کرم است. طرحهای «کف ساده» قالیای که زمینه اطراف لچک و ترنج آن خالی از هر نوع نقشی است)، «محرمات»، «راه راه» و «قاب قرآنی» از همین نوع هستند.
اگر دنبال طرحهای مدرنی هستید که به مبل اسپرتتان بیاید، یکی از طرحهای هندسی «خشتی»، «قابقابی»، «میناخانی»، «بته جقه» اصفهان، کاشان یا اراک را بخرید.
اگر دنبال قالیهای خیلی ارزان هستید میتوانید طرحهای ریزماهی، محرابی و لچک ترنج استانهای همدان، کاشان و زنجان را بخرید که از پشم کلفت بافته میشود و همان فرش خرسک است.
راز سالم ماندن اجساد مومنین در قبر
جمعه, اردیبهشت ۳۰م, ۱۳۹۰انتشار خبر سالم ماندن پیکر مطهر آیت الله سید کاظم حسینی قزوینی پس از ۱۷ سال
بازتاب گستردهای در رسانهها و سایتهای خبری داشت.
آنچه در خبرها آمده بود این
که؛ پیکر مرحوم آیت الله سید کاظم حسینی قزوینی که بنا به وصیت آن فقید سعید باید
در کربلا دفن میشد، با توجه به حاکمیت رژیم منهوس صدام امکان انتقال به کربلا را
نداشت، لذا به رسم امانت در قم به خاک سپرده شد و هم اکنون که زمینه انتقال ایشان
به کربلا فراهم شده بود، پس از مشورت با فقهای بزرگوار، قبر این عالم ربانی را نبش
نمودند که در حین برداشتن سنگهای لحد، متوجه پیکر مطهر و دست نخورده ایشان
شدند.
انتشار این خبر فضای عمومی رسانهها و جامعه را در بهت و حیرت برد و معنویت خاصی
بر فضای مطبوعاتی و نیز اقشار مختلفی که این خبر را شنیده یا خوانده بودند حاکم
نمود.
اینک که پیکر آن عالم ربانی در جوار بارگاه ملکوتی حضرت سید الشهدا(ع)
آرام گرفته است؛ حوزه نیوز ضمن طلب مغفرت برای روح پاک مرحوم آیت الله قزوینی و حشر
با اجداد طاهرینش راز ماندگاری پیکر انسانهای خداباور در قبر، با ذکر نمونههای
دیگر را جهت اطلاع مخاطبان ارجمند، منتشر میکند.
حجتالاسلاموالمسلمین صالحی خوانساری از اساتید حوزه علمیه قم در گفت و گو با
سرویس علمی- فرهنگی مرکز خبر حوزه، پیرامون سالم ماندن جسد برخی افراد در قبر گفت:
تقوا بر تن و جسم انسان به طور فیزیکی اثر میگذارد، پاکی روح و تقوا به جسم انسان
خاصیتی میدهد که یکی از اثرات مهم آن نپوسیدن جسم بعد از مرگ است.
وی در خصوص
فواید و آثار نپوسیدن جسم گفت: سالمماندن و نپوسیدن بدن نوعی کرامت الهی است که به
بندگان خوب خود عنایت میکند و عملاً نشان میدهد تقوا در عالم برزخ نیز تأثیرگذار
است و این نشانه تحقق معاد و حقانیت عقاید دینی است و از خواص تقوا تازهماندن جسم
است.
حجتالاسلاموالمسلمین صالحی خوانساری در تبیین تفاوتهای سالمماندن جسم افرادی چون فرعون با انسانهای باتقوا گفت: بدن افرادی چون فرعون به وسیله مواد شیمیایی و مومیایی کردن و تخلیه بخشهای داخلی بدن آنها برای جلوگیری از پوسیدگی صورت میگیرد. اما افراد پاک و با تقوا به طور طبیعی و با این که در معرض عوامل فاسد کننده و تجزیه کننده جسم هستند، سالم میمانند و نمیپوسند و تفاوت این دو از زمین تا آسمان است.
وی با اشاره به مواردی در این خصوص گفت: یکی از این نمونههای سالمماندن جسد؛
پیکر آیتالله مجتهدی مجاب است که بعد از سی سال، وقتی به خاطر دفن پسرش در همان
مرقد، قبر را شکافتند، متوجه شدند جسم آن عالم الهی سالم و دستنخورده است و همچنین
فردی به نام احمد که اشعار فضایل امیرالمؤمنین (ع) را میخواند و بعد از مرگ در یکی
از روستاهای خوانسار دفن شده بود،بعد از گذشت ۲۰ سال از درگذشت او به واسطه تعریض
جادهی کنار گورستان، متوجه سالمبودن جسم او میشوند.
وی اضافه کرد: علاوه بر
تقوا،در منابع دینی استمرار غسل جمعه و مقید بودن بر آن از سالم ماندن جسم در قبر
شمرده شده است.
مرحوم آیتالله حسینی تهرانی در کتاب معادشناسی بحث مفصلی در این
خصوص و نحوه ارتباط روح و بدن بیان نموده و نپوسیدن بدنهای مطهر پیامبران وائمه
طاهرین را مدعای بر این امر بیان کرده است.
*سالمماندن یک بعد از یازدهقرن
مرحوم آیتالله حاج آقا حسین مجتهدی که در
زمان ناصرالدین شاه قاجار میزیسته است، مینویسد: هنگام فرش کردن حرم مطهر حضرت
معصومه(س) با سنگهای مرمر، در قسمت پایین پای حضرت روزنهای به سرداب باز شد، و
دو نفر از زنان صالحه، برای بررسی وضع داخل سرداب وارد آن شدند و در آنجا، سه پیکر
مطهر تروتازه را دیدند که گویی، همان روز، از دنیا رفتهاند این سه نفر یکی بانوی
ارجمند حضرت میمونه(س) دختر موسیمبرقع و آن دو نفر، کنیزهایی به نامههای ام
اسحاق و ام حبیب بودهاند.
سالم ماندن بدن شیخ صدوق
آرامگاه شیخ صدوق در طول سالیان بسیار و قرنهای
متوالی، ویران شده بود، مامقانی در کتاب تنقیح المقال مینویسند: وقتی به دلیل سیل
و طوفان، سردابی که مرحوم شیخ صدوق در آن مدفون بودند، ویران شد، بسیاری از بزرگان
که از جمله آنها پدر بزرگوار آیتاللهالعظمی مرعشینجفی بود، جسدی را دیدند که
تمام اعضای بدنش سالم و تازه به نظر میرسید، و با صورتی نیکو آرمیده بود، بعد از
تحقیق و تفحص کتیبهای یافتند که بر روی آن نوشته شده بود «هذا المرقد العالم
الکامل المحدث، ثقةالمحدثین صدوقالطائفه، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن
موسیابن جعفر بن بابویه قمی».
مرحوم آیتاللهالعظمی مرعشینجفی از پدرشان نقل
میکردند که: من دست آن بزرگوار را بوسیدم و تقریبا بعد از نهصدسال دست ایشان بسیار
نرم و لطیف بود.
پیکر سالم نوه دختری ملاصدرا
هنگامی که از سوی خیابان انقلاب (چهارمردان) قم
به سوی حرم حضرت معصومه (س) میروید، روبروی درب ورودی پاساژ کویتیها، سنگ قبری
برآمده در میان پیادهرو، خودنمایی میکند، این مرقد کسی نیست جز علامه حکیم متکلم
و محدث فقیه میرزا حسن لاهیجی، پسر حکیم عبدالرزاق لاهیجی که مادرش دختر
صدرالمتالهین میباشد.
یافت شدن این پیکر سالم، به زمانی مربوط میشود که برای
احداث یک خیابان مزبور به جسد سالمی برخورد میکنند، با مراجعه به علمای قم،
آیتاللهالعظمی مرعشینجفی نسبت ایشان را تایید میکنند، اما جای تأسف است در
طول روز هزاران نفر از کنار این مرقد عبور میکنند، بدون اینکه آن را بشناسند.
میرزاحسن (کاشفی) لاهیجی، از حکما و محدثین بنام شیعه است که دارای تألیفات گرانسنگی چون، شرح صحیفه سجادیه، شمع یقین، اصول خمسه، سرّ مخزون یا اثبات الرجعة، حاشیه بر شوارق الافهام، رسالة فی الغیبه، هدیةالمسافر و… میباشد.
این عالم ربانی در سال ۱۱۲۱ در قم وفات یافت. البته نام اصلی وی میرزا حسن لاهیجی است و اشتهار او به کاشفی معلوم نیست.
مرحوم قطب راوندی
مرحوم سعیدبن هبةالله رواندی معروف به قطب راوندی در سال
۵۷۳هق وفات نمودند و در حرم مطهر حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شدند، بعد از ۸ قرن
هنگامیکه جهت تعمیر حرم مطهر، در بخشی از صحن مطهر حضرت معصومه(س) با پیکر سالم و
سیمای نورانی آیتالله قطب راوندی برخورد کردند، حضرت آیتالله مرعشینجفی سنگ قبر
بلندی بر فراز قبر او نهادند.
و اینک آیتالله سید محمد کاظم قزوینی
در اخبار آمده بود که ۲۱ اردیبهشت سال
جاری پیکر آیتالله سید محمد کاظم قزوینی بعد از ۱۷ سال سالم از خاک بیرون آورده
شد، او وصیت کرده بود که او را در کربلا به خاک بسپارند و بعد از ۱۷ سال جهت انتقال
جسد او به کربلا، متوجه شدند که پیکر او سالم است.
آیتالله سید محمد کاظم
قزوینی داماد مرحوم آیتاللهالعظمی سید میرزا مهدی شیرازی از مراجع تقلید پیشین در
نجف بودند.
منابع:
هزارمزار ایران- استان قم
طبقات اعلام الشیعه ص ۱۷۹
الذریعهای تصانیفالشیعه جلد ۱۳ ص ۳۴۹
ریاض العلماء
یک داستان جالب (آسانسور)
سه شنبه, اردیبهشت ۲۷م, ۱۳۹۰
روزی ، یک پدر روستایی با پسر پانزده ساله اش وارد یک مرکز تجاری میشوند.
پسر متوّجه دو دیوار براق نقرهای رنگ میشود که بشکل کشویی از هم جداشدند و دو باره بهم چسبیدند، از پدر میپرسد، این چیست ؟
پدر که تا بحالدر عمرش آسانسور ندیده میگوید پسرم، من تا کنون چنین چیزی ندیدم، ونمیدانم.
در همین موقع آنها زنی بسیار چاق را میبینند که با صندلی
چرخدارش به آندیوار نقرهای نزدیک شد و با انگشتش چیزی را روی دیوار
فشار داد، و دیواربراق از هم جدا شد ، و آن زن خود را بزحمت وارد اطاقکی
کرد، دیوار بستهشد، پدر و پسر ، هر دو چشمشان بشماره هائی بر بالای آسانسور
افتاد که ازیک شروع و بتدریج تا سی رفت، هر دو خیلی متعجب تماشا
میکردند کهناگهان ، دیدند شمارهها بطور معکوس و بسرعت کم شدند تا
رسید به یک، دراین وقت دیوار نقرهای باز شد، و آنها حیرت زده دیدند، دختر
۲۴ ساله موطلایی بسیار زیبا و ظریف ، با طنازی از آن اطاقک خارج شد.
پدر در حالی که نمیتوانست چشم از آن
دختر بردارد، به آهستگی، به پسرش
گفت : پسرم ، زود برو مادرت را بیار اینجا!!!
کشف اجساد بیسر ۲۹ نفر در گوآتمالا
سه شنبه, اردیبهشت ۲۷م, ۱۳۹۰مقامات پلیس گوآتمالا از کشف اجساد بیسر ۲۹ نفر در روستایی در نزدیکی مرز این
کشور با مکزیک خبر دادند.
به گزارش ایسنا، سخنگوی پلیس گوآتمالا در این باره به
رسانههای رسمی این کشور گفت: روز گذشته ماموران موفق شدند اجساد بدون سر ۲۹ زن و
مرد را در ۵۰۰ کیلومتری پایتخت این کشور بیابند.
این مقام مسوول در ادامه به شبکه خبری بیبیسی یادآور شد: احتمال میرود این افراد در ارتباط با فعالیتهای قاچاقچیان موادمخدر کشته شده باشند؛ چرا که در این ناحیه درگیری میان این قاچاقچیان برای کنترل اوضاع بسیار زیاد است.
کارشناسان پلیس گوآتمالا نیز در بیانیهای اعلام کردند که احتمال دارد این ۲۹ نفر را اعضای باند قاچاق موادمخدر «هارولدو والدی مارلئون» کشته باشند. با این حال، تحقیقات در این رابطه توسط پلیس ادامه دارد.
امروز آمدی که خداحافظی کنی
سه شنبه, اردیبهشت ۲۷م, ۱۳۹۰امروز آمدی که خداحافظی کنی
رد شد شبیه رهگذری باد، از درخت
آرام سیبِ کوچکی افتاد از درخت
افتاد پیشِ پای تو، با اشتیاق گفت:
ای روستای شعر تو آباد از درخت،
امسال عشق سهم مرا داد از بهار
آیا بهار سهم ترا داد، از درخت؟
امشب دلم شبیه همان سیب تازه است
سیبی که چید حضرت فرهاد از درخت
کی میشود که سیب غریبِ نگاه من
با دستِ گرم تو شود آزاد از درخت
چشمان مهربان تو پرباد از بهار
همواره رهگذار تو پرباد از درخت
امروز آمدی که خداحافظی کنی
آرام سیب کوچکی افتاد از درخت!
آشنایی با بازیگر نقش حرمله
سه شنبه, اردیبهشت ۲۷م, ۱۳۹۰آشنایی با بازیگر نقش حرمله
رضا استادی مدیر روابط عمومی سریال «مختارنامه» نوشت:
۱- انوش معظمی بازیگر
نقش حرمله جزو چهره های جوان هنر نمایش است، او در بخشهای پایانی قسمت ۲۹ سریال
مختارنامه آمد و در قسمت ۳۰ سریال هم رفت. حضور او در این سریال به روزهای اول پیش
تولید ـ یعنی سال ۱۳۸۲ ـ بازمیگردد. او تقریبا از همان زمان برای ایفای این نقش
کاندیدای قطعی بود و در تمام این سالها هر چند وقت یکبار مقابل دوربین این سریال
رفت تا دست آخر این نقش شکل گرفت و خلق شد.
۲- زمانی که این شخصیت در ذهن
میرباقری شکل میگرفت، روزی انوش معظمی درباره تواناییها و ویژگیهای شخصیت حرمله
از میرباقری پرسید. در بخشی از این صحبتها معظمی از میرباقری پرسید: « آیا حرمله
سوارکاری هم بلد است؟ آیا نیاز هست تا من هم سواری یاد بگیرم»؟ میرباقری خطاب به
معظمی گفت: « اگر قرار باشد جایی این شخصیت را بر روی اسب ببینیم، باید حرمله اسب
لخت سوار شود و از زین استفاده نکند تا خوی وحشیگری او بیشتر نشان داده شود.»
این موضوع سبب شد تا معظمی به تمرین اسب سواری ـ بدون زین ـ بپردازد. روزی در این تمرینها که همیشه در مانژ سوارکاری نزدیک لوکیشن اتفاق میافتاد، اسب با سرعت ۶۰ کیلومتر در ساعت معظمی را به دیواری کاهگلی کوبید. نتیجه این شد که معظمی ده روز در رختخواب افتاد. اما از آنجا که او شخصیتی آرام و به دور از هیاهو بود، اجازه نداد کسی از این موضوع اطلاع پیدا کند. البته او در «مختارنامه» سوار بر اسب مقابل دوربین نرفت، اما یادگرفتن سوارکاری باعث شد تا در سریالها و فیلمهایی که بعد از «مختارنامه» حضور پیدا کرد، به دلیل توانایی از عهده ایفای نقش بهتر بربیاید.
۳- پلان مهم و حساس بازی معظمی در مختارنامه سکانسی است که حرمله در محاصره مختار دچار حالتی روانی و هیستریک میشود و برای عصبی کردن مختار درباره تیرهای سه شعبه ای که روز عاشورا از چله کمان او خارج شد، جملاتی را بیان می کند. روزی که قرار بود این صحنه در حوالی روستای خیج فیلم برداری شود، معظمی پس از حضور در سر صحنه احساس کرد میرباقری آن میرباقری همیشگی نیست.
رفتارش نسبت به این بازیگر سرد شده بود و حتی چند باری هم به او پرخاش کرد. این رفتار از کارگردان «مختارنامه» که همیشه هوای بازیگرانش را دارد و شرایط آرامی را برای آنها فراهم میکند، بعید بود. او در سر صحنه چند خط دیالوگ نوشت و به دست معظمی داد و گفت:«اینها را اجرا بکن» شرایط عصبی موجود بر ذهن معظمی تاثیر بدی گذاشته بود. او کارش را انجام داد و در پایان آن روز میرباقری او را صدا زد و از او به خاطر ایفای خوب نقش تشکر کرد. معظمی متوجه شد این تمهیدی از سوی کارگردان باهوش سریال مختارنامه بوده تا شرایط عصبی بازیگرش در سر صحنه را به هم بریزد و او را به شرایط نقش نزدیک تر کند. معظمی ناخواسته و با این تمهید در شرایطی هیستریک قرار گرفته بود و نقش خود را به خوبی ایفاء کرده بود.
۴- بد نیست بدانید در روزهای اول گریم معظمی از ساعت ۲ نیمه شب آغاز می شد و تا
۸ صبح طول می کشید تا او با آن هیبت ترسناک آماده ایفای نقش شود. بعدها این مدت
زمان ۶ ساعت به ۴ ساعت کاهش یافت. آنچه به عنوان مو روی بدن او میبینید، حاصل حدود
۲۰۰ هزار گره مو است که بر روی دو جوراب واریس کاشته شد و هر روز قبل از فیلمبرداری
بر روی بدن او سوار شد. کاری هم که هم عرق معظمی را درمیآورد و هم عرق گروه گریم
را.
آشنایی با انوش معظمی, آشنایی با بازیگر نقش حرمله, اسم بازیگر نقش حرمله,
انوش معظمی, انوش معظمی بازیگر نقش حرمله, بازیگر حرمله, بازیگر حرمله کیست, بازیگر
نقش حرمله در سریال مختارنامه, بیوگرافی انوش معظمی, بیوگرافی انوش معظمی بازیگر
نقش حرمله, حرمله, حرمله کیست, سن انوش معظمی, عکس انوش معظمی, عکسهای بازیگر نقش
حرمله, فیلمهای انوش معظمی, نام بازیگر حرمله, نقش حرمله در مختارنامه
تامین ۲۰ هزار میلیارد تومان برای مسکن مهر
یکشنبه, اردیبهشت ۲۵م, ۱۳۹۰معاون وزیر مسکن وشهرسازی با اشاره به جلسه شب گذشته شورای عالی مسکن گفت: برای
مسکن مهر سال ۹۰ درخواست ۲۰ هزار میلیارد تومان منابع بانکی از بانک مرکزی شده است
تا تسهیلات ساخت این طرح تامین شود.
جمشید نورصالحی در گفتگو با مهر در خصوص
جلسه اخیر شورای عالی مسکن که با حضور رئیس جمهوری برگزار شد، گفت: دراین جلسه بر
تامین منابع بانکی برای سال ۹۰ از سوی بانک مرکزی تاکید شد، ضمن اینکه بانک مرکزی
مکلف شد با توجه به سیاستهای پولی ۹۰ برنامه ریزی کند تا مشکلی برای تامین منابع
مالی سا ل۹۰ پیش نیاید.
وی افزود: از بانک مرکزی حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان
درخواست تامین اعتبار برای مسکن مهر شده است تا در سال ۹۰ منابع بانکی برای ساخت
مسکن مهر تامین شود.
معاون وزیر مسکن وشهرسازی در خصوص برنامه های جدید در مسکن
مهر، اظهار داشت: ساخت مسکن مهر براساس همان برنامه ساخت ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار واحد
که از قبل اعلام شده، پیش می رود.
نورصالحی تصریح کرد: از این تعداد ۹۷۰ هزار
در شهرهای بالای ۲۵ هزار، ۳۷ هزار واحد در شهرهای جدید، ۲۴۰ هزار واحد شهرهای زیر
۲۵ هزار، ۲۴۰ هزار بافت فرسوده و ۸۰۰ هزار مسکن روستایی قرار دارند و همان برنامه
ای است که از قبل اعلام شده است.
جلسه شورای عالی مسکن شنبه شب با حضور رئیس
جمهور تشکیل شد. دکتر محمود احمدی نژاد در این جلسه بر اجرای تعهدات دولت در بخش
مسکن تاکید کرد.
نرخ مکالمات تلفن همراه در سال ۹۰
جمعه, اردیبهشت ۲۳م, ۱۳۹۰نرخ مکالمات تلفن همراه در سال ۹۰
نرخ مکالمات تلفن همراه در سال ۹۰
تلفن همراه, نرخ مکالمات, نرخ مکالمات
تلفن در سال ۹۰, نرخ مکالمات تلفن همراه در سال ۹۰, هزینه تلفن ایرانسل, هزینه حرف
زدن با موبایل همراه اول, هزینه مکالمه با موبایل بین شهری, هزینه مکالمه با همراه
اول, هزینه مکالمه تلفن ثابت به موبایل, هزینه مکالمه موبایل با تلفن ثابت, هزینه
مکالمه موبایل به موبایل, هزینه هر دقیقه مکالمه با موبایل, هزینه هر پالس تلفن بین
شهری, هزینه هر پالس تلفن ثابت
نرخ مکالمات تلفن همراه پس از هدفمندی مورد سوال مشترکان است این در حالی است که نرخ مکالمات موبایل براساس تایید سازمان تنظیم مقررات از سوی دو اپراتور کشور ثابت مانده و تنها این اپراتورها با ارائه طرحهای تشویقی مشترکان را به استفاده از موبایل تشویق کرده اند.
از آنجایی که تاکنون به سرویس های مخابراتی یارانه تعلق نمی گرفت با اجرای طرح هدفمندی یارانه ها نیز نرخ مکالمات تلفن ثابت و همراه تغییری نداشته است و هم اکنون مشترکان موبایل و تلفن ثابت همان هزینه ای را می پردازند که تا پیش از اجرای این طرح می پرداختند.
بر این اساس اطلاع از تعرفه مکالمه با سیم کارتهای دائمی و اعتباری دو اپراتور موبایل فعال در کشور و تفاوت هر یک از اینها می تواند به مشترکان در استفاده مناسب از این کالای ارتباطی کمک کند.
براساس تائید سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیوئی اپراتور همراه اول که زیرمجموعه شرکت مخابرات ایران است دارای تعرفه بندی براساس مسافت – تماس استانی و تماس خارج استانی – است و اپراتور ایرانسل دارای نوع تعرفه بندی داخل شبکه و خارج شبکه است. براین اساس شرکت مخابرات ایران در مقابل جابجائی مشتری مبلغی نیز به عنوان هزینه جابجائی از مشترکان خود دریافت می کند.
هم اکنون اپراتور همراه اول ۹۸ درصد جاده های اصلی و ۷۵ درصد جاده های فرعی کشور و حدود ۸۱ درصد مسیر ریلی را تحت پوشش دارد و از طریق سیم کارتهای این اپراتور دسترسی به اینترنت موبایل از طریق GPRS ممکن است.
همچنین اپراتور موبایل ایرانسل دارای خدماتی چون GPRS در ۱۷هزار روستا، Edge (اینترنت همراه با سرعت دو برابر GPRS) در ۱۰۰۰ شهر، پوشش تمامی شهرهای کشور و بیش از ۱۷هزار روستا و هزاران کیلومتر از جاده های اصلی است و رومینگ با ۵۰ اپراتور در ۳۴ کشور برای مشترکان سیم کارت های اعتباری و ۱۹۹ اپراتور در ۱۰۹ کشور برای مشترکان سیم کارت های دائمی و خدمات پست الکترونیک همراه و نقشه مجازی با قابلیت مکان یابی خود و دوستان از دیگر خدمات این اپراتور است. البته در سیم کارتهای ایرانسل هزینه جابجایی و هزینه تماس بین شهری وجود ندارد.
نرخ مکالمات از طریق سیم کارتهای همراه اول و ایرانسل براساس دائمی و اعتباری بودن آن و با توجه به مکالمات شهری وبین شهری و بین استانی طبق جدولهای زیر اعلام شده است.
××: دو پالس هزینه جابجائی به مکالمات اضافه شده است
مکالمات شهری شامل مکالمات عادی مشترک است که مربوط به تماس از شهر مبدا با تلفن
همراه با ثابت دیگری درهمان شهر مبدا خواهد بود. همچنین مکالمات بین شهری درصورتی
که مکالمه بین دو شهر متفاوت برقرار شود محسوب می شود اعم از اینکه مشترک از شهر
مبدا با شهرستان دیگری ارتباط برقرار کند یا مشترک در شهر دیگری مستقر باشد و یا با
شهر مبدا یا سایر شهرها ارتباط برقرار کند.
تلفن همراه, نرخ مکالمات, نرخ
مکالمات تلفن در سال ۹۰, نرخ مکالمات تلفن همراه در سال ۹۰, هزینه تلفن ایرانسل,
هزینه حرف زدن با موبایل همراه اول, هزینه مکالمه با موبایل بین شهری, هزینه مکالمه
با همراه اول, هزینه مکالمه تلفن ثابت به موبایل, هزینه مکالمه موبایل با تلفن
ثابت, هزینه مکالمه موبایل به موبایل, هزینه هر دقیقه مکالمه با موبایل, هزینه هر
پالس تلفن بین شهری, هزینه هر پالس تلفن ثابت
نرخ مکالمات تلفن همراه پس از هدفمندی مورد سوال مشترکان است این در حالی است که نرخ مکالمات موبایل براساس تایید سازمان تنظیم مقررات از سوی دو اپراتور کشور ثابت مانده و تنها این اپراتورها با ارائه طرحهای تشویقی مشترکان را به استفاده از موبایل تشویق کرده اند.
از آنجایی که تاکنون به سرویس های مخابراتی یارانه تعلق نمی گرفت با اجرای طرح هدفمندی یارانه ها نیز نرخ مکالمات تلفن ثابت و همراه تغییری نداشته است و هم اکنون مشترکان موبایل و تلفن ثابت همان هزینه ای را می پردازند که تا پیش از اجرای این طرح می پرداختند.
بر این اساس اطلاع از تعرفه مکالمه با سیم کارتهای دائمی و اعتباری دو اپراتور موبایل فعال در کشور و تفاوت هر یک از اینها می تواند به مشترکان در استفاده مناسب از این کالای ارتباطی کمک کند.
براساس تائید سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیوئی اپراتور همراه اول که زیرمجموعه شرکت مخابرات ایران است دارای تعرفه بندی براساس مسافت – تماس استانی و تماس خارج استانی – است و اپراتور ایرانسل دارای نوع تعرفه بندی داخل شبکه و خارج شبکه است. براین اساس شرکت مخابرات ایران در مقابل جابجائی مشتری مبلغی نیز به عنوان هزینه جابجائی از مشترکان خود دریافت می کند.
هم اکنون اپراتور همراه اول ۹۸ درصد جاده های اصلی و ۷۵ درصد جاده های فرعی کشور و حدود ۸۱ درصد مسیر ریلی را تحت پوشش دارد و از طریق سیم کارتهای این اپراتور دسترسی به اینترنت موبایل از طریق GPRS ممکن است.
همچنین اپراتور موبایل ایرانسل دارای خدماتی چون GPRS در ۱۷هزار روستا، Edge (اینترنت همراه با سرعت دو برابر GPRS) در ۱۰۰۰ شهر، پوشش تمامی شهرهای کشور و بیش از ۱۷هزار روستا و هزاران کیلومتر از جاده های اصلی است و رومینگ با ۵۰ اپراتور در ۳۴ کشور برای مشترکان سیم کارت های اعتباری و ۱۹۹ اپراتور در ۱۰۹ کشور برای مشترکان سیم کارت های دائمی و خدمات پست الکترونیک همراه و نقشه مجازی با قابلیت مکان یابی خود و دوستان از دیگر خدمات این اپراتور است. البته در سیم کارتهای ایرانسل هزینه جابجایی و هزینه تماس بین شهری وجود ندارد.
نرخ مکالمات از طریق سیم کارتهای همراه اول و ایرانسل براساس دائمی و اعتباری بودن آن و با توجه به مکالمات شهری وبین شهری و بین استانی طبق جدولهای زیر اعلام شده است.
××: دو پالس هزینه جابجائی به مکالمات اضافه شده است
مکالمات شهری شامل مکالمات عادی مشترک است که مربوط به تماس از شهر مبدا با تلفن همراه با ثابت دیگری درهمان شهر مبدا خواهد بود. همچنین مکالمات بین شهری درصورتی که مکالمه بین دو شهر متفاوت برقرار شود محسوب می شود اعم از اینکه مشترک از شهر مبدا با شهرستان دیگری ارتباط برقرار کند یا مشترک در شهر دیگری مستقر باشد و یا با شهر مبدا یا سایر شهرها ارتباط برقرار کند.
شرایط جالب اخذ گواهینامه رانندگی زنان در عربستان
پنجشنبه, اردیبهشت ۲۲م, ۱۳۹۰بالاخره و بعد از مدتها بحث و جدل، با رانندگی زنان در عربستان موافقت شد.
مجلس شورای عربستان با رعایت شرایط خاصی به زنان عربستانی این اجازه را داده است که این شرایط عبارتند از:
الف: شرائط عمومی
۱٫ زن راننده حداقل ۳۰ سال سن داشته باشد
۲٫ ولی زن(شوهر یا پدرش)با رانندگی او رسما موافقت کنند
۳٫ گرفتن گواهینامه از مرکز آموزش رانندگی مخصوص زنان
۴٫ لباس زن راننده باید بدون هیچگونه زینت باشد
۵٫ اجازه رانندگی زنان فقط شامل نواحی داخل شهر است و در بیرون شهر و حتی روستا ها و حومه شهر اعتبار ندارد مگر اینکه یکی از محارم همراه او باشد
۶٫ زنان تنها از روز شنبه تا چهارشنبه، و از ساعت ۷ صبح تا ۸ شب اجازه رانندگی دارند. روزهای پنج شنبه و جمعه از ساعت ۱۲ ظهر تا ۸ شب
۷٫ زن راننده حتما باید همراه خود تلفن داشته باشد تا در مواقع ضروری استفاده کند
۸٫ تماس با مرکز رانندگی زنان هنگام بروز هرگونه مشکل مزاحمت یا خرابی اتومبیل
۹٫ پرداخت مبلغ مشخصی به مرکز رانندگی زنان جهت هزینه نعمیرات و گواهینامه
ب:دستورالعملهای اجرایی مسولان
۱٫ ایجاد بخش راهنمایی و رانندگی زنان ویژه
رسیدگی به مزاحمتها و تعدی به رانندگان زن و پاسخ به تماسها
۲٫ ایجاد یک خط تلفن رایگان برای تماسهای مربوط
۳٫ ایجاد مراکزی در داخل هر شهر برای بخش رانندگی زنان و با نظارت مقامات دینی
۴٫ تاسیس شرکتهای متخصص برای خدمات مربوط وفرهنگ سازی برای زنان راننده
۵٫ تمدید سالانه گواهینامه زنان و اخذ مبلغ معین برای هر سال
۶٫ ماموران راهنمایی و رانندگی مطلقا حق صحبت با رانندگان زن را ندارند و در صورت بروز تخلف باید با مرکز رانندگی زنان تماس بگیرند تا آنها با راننده زن صحبت و احیانا برخورد کنند
۷٫ برخورد شدید و تعقیب قانونی کسانی که این قوانین را جدی نگیرند.چرا که تمسخر این قوانین شوخی با امنیت نظام وهتک حرمت نوامیس است.
ج:جرائم متخلفان
۱٫ کسانیکه به هر دلیل با راننده زن صحبت کنند به حبس حداقل
یک ماه همراه با جریمه مالی محکوم خواهند شد
۲٫ کسانی که سعی در تحریک زنان راننده و اذیت کردن آنها در هنگام رانندگی از قبیل خارج کردن از جاده و.. نمایند به حبس حداقل ۱۲ ماه همراه با جریمه مالی محکوم خواهند شد.
۳٫ کسی که راه را بر رانندگان زن ببند به حبس به مدت یک روز همراه با چریمه مالی محکوم خواهند شد.
ب:جرائم راننده:
در صورت انجام هرگونه عمل مخالف با آداب وسنن و شرع از سوی
رانندگان زن
۱٫بار اول گواهینامه به مدت ۶ ماه توقیف می شود و جریمه بین ۵۰۰ تا
۱۰۰۰ ریال محکوم می گردد.و همچنین تعهدی مبنی بر عدم تکرار از او اخذ خواهد شد
۲٫اطلاع رسمی به ولی زن از طریق هیات امر به معروف و نهی از منکر
عکس های جدید و زیبا از مریم امیرجلالی
سه شنبه, اردیبهشت ۲۰م, ۱۳۹۰آشنایی او با مینا جعفرزاده و بهمن زرین پور باعث شد وارد دنیای هنر شود. امیرجلالی سال ۱۳۷۳ وارد کارهای هنری شده و اولین بار در سریال زیرگنبد کبود به کارگردانی آقای بهمن زرین پور ایفای نقش نمود. وی در اسفند ماه سال ۱۳۷۸ از کار دولتی بازنشسته شده اند ایشان در دوران خدمت به عنوان رییس تمرکز حساب ها در شهر و روستا مشغول بوده و همزمان با انتشارات خوارزمی به عنوان مدیر مالی و در شرکتهای ساختمانی سنگ و ستون نیز به همین عنوان همکاری می کرد.
برقراری رابطه و ازدواج از دهه ۷۰ به بعد پیچیدگی های بیشتری پیدا کرد. انتخاب های بسیار زیادی در پیش روی هر کس قرار می گرفت و حس رقابت نیز همواره در حال افزایش بود. لیست زیر به شما در پیدا کردن همسر دلخواه و حفظ رابطه خود با او کمک می کند.
کشف لاشه یک حیوان عجیب الخلقه
دوشنبه, اردیبهشت ۱۹م, ۱۳۹۰به گزارش خبرنگار ایرنا ، لاشه این حیوان که بیشتر شبیه پرندگان گوشتخوارفیلم های علمی ، تخیلی ( از نسل دایناسورهای پرنده ) می باشد توسط تنی چند از اهالی این روستا کشف شده است .
لاشه این جانور تقریبا سالم بوده و شاهدان عینی حتی احتمال می دهند که تنها چند روز از مرگ این حیوان گذشته باشد .
این گزارش حاکیست که یکی از اهالی این روستا لاشه این جانور را پنهان ساخته و ماموران محیط زیست مشگین شهر در تلاش برای دست یابی به این لاشه می باشند .
برخی از روستاییان می گویند لاشه این حیوان را از نزدیک مشاهده کرده اند و احتمال می دهند که این جانور در غاری در نزدیکی روستا می زیسته است .
خبرنگار ایرنا به همراه مسوول و چند نفر از مامو ران حفاظت محیط زیست مشگین شهر به این روستا مراجعه کرده و ادعاهای چندین نفر از روستاییان را مبنی بر مشاهده این جانور عجیب را استماع کرده است .
آنها همچنین به محل کشف این جانور مراجعه و شاهد آثاری از کشف شدن چنین موجودی در غاز مورد اشاره روستاییان بوده اند .
خبرنگار ایرنا همچنین عکسی که یکی از روستاییان از لاشه این حیوان گرفته است را بدست آورده است .
مقام های محلی در شهرستان برای اطلاع از صحت و سقم این ماجرا بسیج شده اند .
این لاشه بسیار شبیه نسل منقرض دایناسورها و پرندگان گوشتخوار ماقبل تاریخ است ، بر اساس تحقیقات علمی آخرین نسل دایناسورها ی پرنده موسوم به ‘تی رکس ‘ یا دایناسور ستمگر مربوط به دوره ‘کرتاسه ‘ در ۶۵ میلیون سال پیش می باشد .
تجاوز آمریکاییها به دختر۱۲ساله + عکس
دوشنبه, اردیبهشت ۱۹م, ۱۳۹۰مردان مسلح در روستایی در ولایت تخار در شمال شرق افغانستان به یک دختر دوازده ساله تجاوز کرده اند. به گزارش فرارو، اعضای خانواده این کودک می گویند شش تن از این افراد، لباس پلیس به تن داشته اند.اداره محلی امور زنان در ولایت تخار این حادثه را تائید…
آشنایی با نامهای سرزمین ایران
دوشنبه, اردیبهشت ۱۹م, ۱۳۹۰ ایرانیان قدیم به سرزمین ایران، ایرانویج میگفتند که به معنای اقوام ایرانی
میباشد بنا بر افسانه ها و آنگونه که در اوستا آمده نیز آمده است سرزمین اولیه
آریاییها…
بنابر اسناد تاریخی، شواهد، قراین، فرهنگ شفاهی، کشفیات باستانشناسی
و زبانشناسی میتوان گفت ۴ نام برای کشور ایران بکار رفته است.
این نامها
عبارتند از:
۱٫ سرزمین جم – مملکت العجم (در ادبیات عرب)
۲٫ میدیا در ادبیات
اروپایی
۳٫ سرزمین پارس در ادبیات اروپا (مملکت فارس در ادبیات عربی و
فارسی)
۴٫ کشور ایران (اریانا، ایراک، اراک، عراق و ایلام) از نظر زبانشناسی
ریشههای واحدی دارند).
اینکه کدام اسم قدیمیتر و حدود جغرافیایی هرکدام چه محدودهای بوده است مورد اختلاف است. اما واژه ایران تنها واژهای است که تقریبا در تمام دورهای تاریخی رایج بوده است.
الف – معنی جم و عجم چیست؟
واژه عجم (Ajam-Ajaam- Hajam) در زبان فارسی و
در بیشتر زبانهای آسیایی مانند هندی، اردو، پشتو، بلوچی، کردی، ترکی و … معنی
ایرانی و زبان فارسی میدهد اما در زبان عربی امروزه به معنی غیرعرب بکار میرود
در برههای از تاریخ به معنای کسی که زبان فصیح عربی را متوجه نمیشد میگفتند. در
دوره بنی امیه این کلمه کاربرد تحقیر آمیز داشت ، کاربرد تحقیر آمیز این واژه در
ادبیات عرب اکنون جایگاهی ندارد.
عجم بصورت هجم و هخم و هیم نیز تلفظ شده است.
همانطور که "است" به هست تبدیل شده اجم نیز به هجم و هخم تبدیل شده است و احتمال
دارد بین واژه هخامنش و و کلمه عجم ارتباط وجود داشته باشد. زیرا کلمه جم Yam و یم
که ریشه اصلی عجم هستند در زبان لاتین بصورت خ Haxâm تلفظ میشود همانطورکه Javier
– javan- هم به صورت خوان و خاویر و هم بصورت یوان و یاویر تلفظ می شوند.
این فرضیه مطرح است که بین عجم و هخم ارتباط اتیمولوژی وجود داشته باشد زیرا در
قدیمیترین متون فارسی ،جمشیدیان، جم، عجمیان و عجمان داریم. اما واژه هخامنشیان در
ادبیات فارسی بعد از اسلام اصلا نیست.
بعضی کلمه جم، یم و یما را از یک ریشه
دانستهاند که در زبانهای کهن ایرانی به معنی آب و دریا بکار رفتهاند. اجم عربی
شده جم است و با اضافه شدن ال حرف تعریف عربی بصورت الجم در آمده و چون ل قبل از ج
خوانده نمیشود بصورت اجم و سپس عجم در آمده است در کتب ادبی و تاریخ ایران ما با
اسامی افراد متعدد به نام جم و جمشید بر میخوریم که قدیمیترین آن میتواند نام
پادشاهانی در دورههای قبل از پارسی باشد.
جم که در اوستا، یم و در زبان پهلوی و
کردی جمشید و جمشیر و جم و گاهی هجم بیان شده است از اولین پادشاهان و پیامبران
ایرانی ثبت شده که بر اساس نوشته ها و داستانهای شفاهی و کتب خداینامه ها، اختراع
لباس، نگارگری، کشف فلز، ساختن گرمابه، پزشکی و جشن نوروز را به او نسبت داده اند
صفات این پادشاه شباهت زیادی به نوح در قران دارد و بعضی وی را با حضرت سلیمان یکی
دانسته اند.
جم برادر زاده شالخ و پسر ویوندگیهان (جیهان) بود.ن خستین کسی که نوروز را برقرار ساخت و درجات مالکین را معین نمود و علامت حکومتی را تصویب کرد سیم و زر و سایر فلزات را استخراج نمود و ابزار و آلاتی از آهن ساخت و اسب و دیگر چارپایان سواری را رام کرد و مروارید صید نمود و مشک و عنبر و دیگر مواد خوشبو را تحصیل کرد و قصرها بنا نمود و آب انبار ساخت و قنات حفر کرد کیا جم پسر ویوند جهان یعنی نگهدارنده صلح پسر ارفخشاد پسر سام پسر نوح بود پایه این کارها آن بود که او در نوروز دنیا را تصرف کرد و نواحی ایرانشهر یعنی اراضی بابل را آباد کرد نوروز آغاز استقرار قدرت او بود.
در مورد جم، عجم و مملکت عجم ادبا، شعرای و جغرافیا نویسان زیادی مطلب گفته اند
که در مجموع کاربرد این واژه را در ۶۰ کتاب کلاسیک عربی و فارسی میتوان
یافت.
در زبان فارسی هم اکنون نیز عجم مترادف با ایرانی و زبان فارسی است. اعراب
در دوره ای از تاریخ، ایران را بلاد عجم و خلیج فارس را بحر العجم
مینامیدند.
جم و ا ل جم در دوره قبل از اسلام به ایران و ایرانیان اطلاق می شده
است ولی در ادبیات سدههای میانهی عربی، به غیر عربان امپراتوری هم اطلاق میشد، و
از آن معنی و مفهوم های زیاد دیگری نیز ساخته شده است مانند «عَجَمَه» «به طور غیر
واضحی سخن گفتن، جویده سخن گفتن» بدین ترتیب، از «عَجَم، عُجْم» (= ناروشن
سخنگویان)، غیرعربان مراد شده است. بدین ترتیب، اصطلاح «عجم» بعدها برای اشاره به
همهی گویندگان زبانهای غیرعربی – که با فاتحان عرب تماس و ارتباط یافته بودند –
به کار برده میشد و در یک دوره مفهوم تحقیر آمیز پیدا کرد.
حتا طرفدار بزرگ اصل عرب، «جاحظ»، "کتاب التسویه بین العرب و العجم" را در این
باره نوشت: "پس از آن که چنین گفتوگوییها در مورد عرب و عجم فروخاموشید، و
ایرانیان با شمار نفوس و توانمندیهایشان، به جایگاهی برتر و مقتدر در جهان اسلام
دست یافتند، «عجم» صرفاً به اصطلاحی قومی و جغرافیایی تبدیل شد؛ از این رو، در
کتابهای جغرافیایی دورهی سلجوقی و پس از آن، بینالنهرین را با عنوان «عراق عربی»
اراق (عرب شده اراک است و اراک شکل دیگری از تلفظ ایران میباشد)، در تقابل با شمال
غربی ایران یا «جبال» (ماد باستان)، که «عراق عجمی» (ایراک عجمی) خوانده شده،
مییابیم.
بنابر این کشور جم شاید قدیمیترین نام ایران باشد که عربهای دوره
جاهلییت آنرا معرب نموده، اجم و عجم گفتند و کلمات عجمه عجمو اعجمی و الاعاجم را از
آن ساختند. و سپس در دوره های بعدی عجم و اعجمی را در معنی های مختلف بکار بردند
ابتدا این کلمه را اختصاصا برای ایرانیان و مترادف با فارسی بکار میبردند در صده
های بعد از اسلام این کلمه کاربرد بیشتری پیدا کرد و گاهی به خود اعراب نیز عجمی
میگویند مثلا به شیعیان بحرین و عمان عجمی می گویند یا عراقی ها به مردم خوزستان
عجم میگفتند در یک دوره به زرتشتیان و یا به مجوس عجم میگفتند در بعضی موارد به
مردم خراسان عجم گفته اند بطور بسیار معدودی به آذری ها نیز ترکان عجم گفته اند به
ایرانی تبارهای شرق آفریقا نیز عجمو و عجمی میگویند. ولی امروزه کلمه عجم بیشتر به
معنی غیر عرب بکار میرود.
ب – میدیا یا ماد
نام سرزمین وسیعی است که شامل تمام مناطق کردنشین فعلی
و استانهای مرکزی ایران میشده است برای چندین سده برای سرزمین فعلی ایران بویژه
بخش اصلی ایران فعلی مدیا گفته میشده است. مرکز اولین پادشاهی مقتدر ایران بنام
دیا اکو (مدیا) مادها اکباتان یا همدان بوده است. میدیا یعنی مرکز، وسط، میانه،
واژه میدل و میدان نیز از همین ریشه است.
ج – ایران
با وجود اینکه ایران تنها نامی است که نزد ایرانیان بطور مستمر
در طول هزاران سال بکار میرفته است و نماد و رمز وحدت و تقدس به خود گرفته است اما
اروپائیان تا اواخر قرن هفده هیچگاه این نام را بکار نبرده اند و در عوض پارس را
مترادف و بجای ایران بکار میبرده اند. در تمامی اسناد و قراردادها قرون گذشته بین
ایران و دولتهای خارجی نیز در متن فارسی ایران و در متن خارجی پارس بکار رفته
است.
ایرانیان قدیم به سرزمین ایران، ایرانویج میگفتند که به معنای اقوام ایرانی
میباشد بنا بر افسانه ها و آنگونه که در اوستا آمده نیز آمده است سرزمین اولیه
آریاییها مکان سردی بوده است که آریاها را مجبور به ترک موطنشان نموده وجای آن در
اوستا بخش وندیداد کنار رود ((ونگوهی داهیتی)) تعیین شده است که همان رود وهرود است
و در جایی دیگر آمده است وهرود همان رود جیحون است.
ایران در اوستا ائیریه airya
و در فارسی باستان اریه ariya آمده این وایه در پارتی آریان aryan و در پهلوی
ساسانی اران و در دوره اسلامی به اراک تبدیل شده است. این واژه در ایرلندی کهن هم
به همان معناست وبه معنای شریف و نجیب است/ در زمان ساسانیان ایران را ایران شهر یا
سرزمین ایرانیان نیز مینامیدند و ایرانشهری همان ایرانی است این واژه در کلمات
اران. آلبا . نیز دیده میشود و نام محل یکی از جمهوریهای روسیه بنام استیا بنام
ایریستان است که یادگاری از قوم ایرانی در این منطقه است.
قدیمی ترین سند مکتوب با واژهی «ایران» (Eran) در سنگنوشتههای اردشیر یکم –
بنیانگذار دودمان ساسانی – گواهی شده است. سنگنوشته سه زبانهی شاپور یکم در
کعبهی زرتشت در استان فارس – که در این موضوع فقط نسخههای پارتی و یونانیاش
محفوظ مانده، اما نسخهی پارسی میانهی آن نیز با اطمینان، بازسازیپذیر است – برای
نخستین بار حاوی واژهی پارسی میانهی «ایرانشهر» EranShahr (به پارتی:
Aryanshahr) است.
در "تاریخ سیستان" چنین گفته شده است که: «کل ناحیهی کشور به
چهار بخش تقسیم شده بود: خراسان، ایران، نیمروز، و باختر؛ هر آن چه در جوار مرز
شمالی واقع گردیده، "باختر" خوانده شده؛ و هر آن چه در نزدیکی مرز جنوبی واقع بوده،
"نیمروز" نامیده شده است؛ و ناحیهی میانی به دو بخش تقسیم گردیده: آن چه در جوار
مرز شرق واقع شده، "خراسان" خوانده شده، حال آن که آن چه در غرب واقع است،
"ایرانشهر" نامیده شده است». حتا در «نزهة القلوب» حمدالله مستوفی (به نقل از
اصطخری) گزارش گردیده که «اراک (عراق) عربی عادتاً دل ایرانشهر خوانده شده است».
به هر حال، عنوان عمومی سرزمین ایرانیان از این زمان، «ایران»، و [عنوان] اهالیاش،
«ایرانی» بود.
واژه ایران به عنوان یک واحد ———- در کتاب مسالک الابصار فی ممالک الامصار که یک
دایرة المعارف جغرافیایی است و گرچه عنوانش در دانش جغرافی است اما مولف آن، بسیار
وسیع تر از موضوع جغرافی تلاش کرده است تا فرهنگ و تمدن اسلامی را از آغاز اسلام تا
زمان خودش در آن منعکس سازد نویسنده در این کتاب ایران را در فصلی بنام مملکت
ایرانی ها توصیف نموده است شهاب الدین احمد بن فضل الله عمری (۷۰۰ – ۷۴۹) نویسنده
این اثر تنها ۵۰ سال عمر کرد. (اخیرا مرکز زاید للتراث و التاریخ در امارات تاکنون
دست کم هشت مجلد از این کتاب را عرضه کرده است. آقای سلیمان الجبوری در حال انتشار
متن کامل آن میباشد).
بخشی از این کتاب در باب مملکت ایران اوضاع ایران در دوره
ایلخانی است.
اما انتخاب عنوان مملکة الایرانیین هم برای این فصل جالب است. به طور معمول کلمه
ایران را به ائیریه در زبان اوستایی و به اریه در فارسی باستان و آریه در سانسکریت
بر میگردانند. نیز میافزایند که در دوره ساسانی ایران را ایرانشهر مینامیدند و
سرزمین ایران هم ایرانویج خوانده میشده است (بنگرید: ایرنویج، بهرام فره وشی، ص ۱۱
– ۱۲).
اما پس از آمدن اسلام، به طور عمده ایران را بلاد فارس و برای بخش های
مختلف نام های استانی مانند جبال و آذربایجان بجای مدیا و جیل و خراسان و سیستان
بکار میرفت. فردوسی، قاعدتا بر حسب آنچه در زبان ادبی آن روزگار رایج بوده ایران و
توران را برابر هم نهاده و از این تعبیر حدود ۷۰۰ بار برای مجموع آنچه اروپاییان و
عربها آن را بلاد فارس مینامیدند استفاده می کرده است.
آنچه به لحاظ تاریخی
قابل جستجوست این است که اطلاق نام ایران پس از حمله اعراب بطور رسمی بندرت بکار
رفته است و کاربرد نام ایران از دوره مغول مجددا در اسناد و منابع رسمی بر سرزمینی
با این محدوده جغرافیایی، باب شده است.
اطلاق نام ایران بر یک واحد ———- مستقل در این ناحیه نه در برابر سرزمین های
عربی بلکه دقیقا به مانند دوران پیش از اسلام در برابر توران بود. اما نه توران
قدیم و نه آن نام، بلکه در مقام اولوس هایی که مغولان تشکیل دادند و ایران را به
فرزندان تولی دادند که هولاکو فرزند وی و سپس نسل او در راس آن قرار گرفتند.
این
کاربرد را در جامع التواریخ رشید الدین فضل الله وزیر برجسته دوره ایلخانی به خوبی
مشاهده میکنیم. وی غالبا از این دیار به عنوان «ایران زمین» یاد می کند. برای مثال
عنوان فصلی چنین است: «تاریخ خلفا و سلاطین وملوک و اتابکان ایران زمین و شام و
مغرب و …» (جامع التواریخ، چاپ روشن، ج ۱، ص ۳۴۳، ۴۶۸، ج ۲، ص ۸۱۲، ۸۵۵، ۹۳۲، و
موارد بیشمار دیگر).
مملکت ایرانیها
مملکت ایرانی ها، سرزمین اراک (عراق) و عجم و خراسان
است. طول این مملکت از رود جیحون در انتهای خراسان تا فرات است که میان آن سرزمین و
شام فاصله انداخته است. عرض ایران، میان کرمان است که متصل به دریای فارس است و خود
از اقیانوس هند منشعب میشود تا نهایت آنجایی که در اختیار بقایای سلجوقیان روم است
در حدود علایا و انتالیا در کنار مدیترانه. در سمت شمال، حد فاصل میان میان مملکت
ایرانی ها با بلاد قبچاق، رودی است در کنار باب الحدید که به ترکی آن را دمرقابو
گویند و دریای طبرستان که به آن بحر خزر هم گفته می شود.
این ممکلت تقریبا مربع
است. با راه رفتن طبیعی، عرض آن را چهار ماه و طول آن را هم چهار ماه می توان پیمود
در آنجا اقلیم های بزرگ و شهرهای زیادی هست که هر کدام رستاقهای (روستا) فراوان و
نواحی و مناطق و جهات متعدد دارد.
پایتخت فعلی آن توریز (تبریز) و سپس سلطانیه است. خاندان هولاکو برآنند که
پادشاهی از آن کسی است که در اوجان بر تخت نشیند. اوجان در بیرون تبریز است. ممالک
بزرگ آن یکی اراک (عراق) عرب و دیگری عراق عجم و خراسان و کرمان و فارس و آذربایجان
و آران و ری و جبال و دیاربکر و ربیعه و جزیره و ارمینیه و گرجستان و روم است. اگر
با انصاف بنگری این مملکت در حقیقت قلب دنیاست.
در درون این مملکت چندین پادشاه
هستند که همه بنده سلطان هستند، مانند حاکم هری که در اصل همان هرات است، و امیر
کرمان و گیلان و سمنان و مالاین و ارزن.
بلاد فارس مملکت فارس، پارس و پرشیا
بر اساس کشفیات باستان شناسی که تا
کنون صورت گرفته، زادگاه انسان اولیه شرق و شاخ آفریقا و یا احتمالا سواحل خلیج
فارس بوده است. یک گروه از این انسانها که در سواحل دریای سرخ و دریای پارس تمدنی
ایجاد نمودند با تغییر آب و هوا به شمال مهاجرت نمودند ولی در هزاره های بعد یا عصر
یخبندان بسوی جنوب برگشت نمودند که آنها را آریایی میگویند.
پارسها یکی از سه
شاخه اصلی قوم آریا هستند که در متون قدیم ثبت شده است که حدود ۵ هزار سال پیش (این
تصور غلط ناشی از عمر ۶ هزار ساله برای زمین قائل شدن در متون کلاسیک ناشی شده است
و مبنای علمی ندارد). از شمال دریای خزر بسوی فلات ایران مهاجرت نموده اند گروهی که
در خراسان و افغانستان امروزی ساکن شدند به پارتها و آریانها معروف شدند یک گروه
نیز در شمال غربی فلات ایران ساکن شدند که به آنها ماد یا مدیا می گفتند گروه سوم
که به اسب سواری و چابک سواری شهرت داشتند در ناحیه جنوب و سواحل خلیج فارس و جنوب
کوههای زاگرس سکونت گزیدند و به پارسها (اسب سواران) شهرت یافتند این قبیله بزرگ
آریایی پادشاهی قدرتمندی در جنوب ایران ایجاد کردند که بدلیل دسترسی به آبهای بین
المللی بزودی شهرت جهانی یافتند و نام آنها بر تمام ایران اطلاق شد.
بعضی از
آثاری که از تمدنهای مربوط به ۶تا ۷ هزار سال در بسیاری نقاط ایران کشف شده است
بویژه اسکلت انسان هایی که آریایی نامیده می شوند مبنای ۵ هزار ساله تاریخ مهاجرت
اقوام آریایی به ایران را بکلی زیر سوال برده است امروزه علم باستان شناسی و انسان
شناسی و د. ان .ای به کمک مورخین شتافته تا رازهای نهفته در اعماق قرون را که
هیچگاه مکتوب نشده اند و یا اگر هم نوشته شده اند بکلی از میان رفته اند را آشکار
سازد و امید می رود در آینده با کشفیات جدید بسیاری از ابهامات روشنتر
گردد.
یافته های باستانی ثابت می کند که قبل از اعلام امپراتوری جهانگیر و فدرال
پارس در سال ۵۳۸ میلادی توسط کورش، در شرق ایران (زابلستان و باکتریا) و هم درغرب
(ایلام) پادشاهی های مقتدری وجود داشته اند طبق تاریخ شفاهی و داستانهای باستان
نامه فردوسی در شرق و مرکز ایران شاهنشهی ایران وجود داشته است که با تورانیان
(سرزمینی در غرب سین کیانگ، شرق ازبکستان تا جنوب قرقیزستان امروزی) در نبرد های
طولانی با ظهور کورش تمام این مناطق (ایران، ماد ،ایلام و خوزیه تحت حکومت فدرال
پارس و یا پرسیا قرار گرفت.
واز این دوره یونانیان و رومیها برای کشور ایران که
مملکت فدرالی متشکل از ۳۵ پادشاهی بود امپراتوری پارسیا و یا پرشیا بکار برده
میشد. بنابر نوشته فیثاغورس، "ایرانیان باستان به اسب عشق و علاقه فراوانى داشتند
و بسیارى از پادشاهان پیروزى خود را مدیون اسبهاى تربیت یافتهاى مىدانستند که
آنها را اسب پارس، پرس و یا فارس مىنامیدند".
اعراب که به اسب خیل، خیول، حصن و
حصان مىگفتند، پس از پیروزى بر ایرانیان و به غنیمت گرفتن هزاران اسب پارسى، به
اسب، فرس و به چابک سوار، فارس و فرسان مىگفتند و هنوز این نامها کاربرد دارد و
بجای شوالیه نیز فارس بکار میبرند.
وقتى دریانوردان یونانى در هزاره اول قبل از میلاد وارد سواحل خلیج فارس شدند،
اهمیت و اقتدار کشتى رانی و دریانوردانى ایرانیان و پارسها موجب شد که نام پارس را
بر همه فلات ایران اطلاق کردند و بویژه از دوره کوروش (سیراس) و داریوش (دارا) که
از قبیله هخامنش – یکى از قبایل پارسى – بودند، بهدلیل وجود پارسگرد (یعنى شهر
پارس یا پایتخت پارس، که یونانىها نیز آن را پرسهپلیس مىخواندند) نام دیهه یا
روستاک پارس – که نام بخش جنوبى ایران بود – بر همه ایران اطلاق شد و بعدها عربها
نیز به تقلید از یونانیان، فارس (عربىشده پارس) را جایگزین کلمه عجم
کردند.
براى مدت مدیدى ایران جزئى از سرزمین دارالاسلام بود و هنگامىکه از تمدن
پادشاهان قبل از اسلام یاد مىشد، از آنها بهعنوان ملوک عجم و یا خسرو (کسرى)،
بلاد فارس و یا بلاد عجم، بلاد کسرى و مملکت فرس یاد مىکردند و نام «ایران» براى
چند قرن در تاریخهاى رسمى کم رنگ شد.
در زمان صفاریان و سامانیان که اشعارى در
مدح و عظمت قهرمانان ایران توسط افرادى چون رودکى سروده شد و با اشعار حماسى فردوسى
که در آن نام «ایران» ۷۰۰ بار بهکار برده شده است، این نام در اذهان مردم زنده شد.
در سال ۱۲۵۸ میلادى مغولان خلافت اسلامى را سرنگون کردند و بشدت تحت تأثیر ادبیات
قهرمانى ایران واقع شدند و وزراى ایرانى آنها القاب پادشاه ایران، شاهنشاه و خسرو
ایران، وارث ملک کیان، وارث جم، جم جاه و… را به ایلخانان مغول و بعد به قاجارها
دادند و این القاب در همهجا شهرت پیدا کرد و در این دوره فرهنگ کهن ایرانى به سبک
نوینى احیاء شد و از این زمان کلمه «ایران» بهطور پیوسته در ادبیات ایران وجود
داشته است. اما اروپاییان در تمام دورههاى تاریخ از نام کهن دیگر (پرسیا) استفاده
مىکردند.
تنها در سال ۱۷۴۰ در یک نقشه آلمانى، نام ایران نیز به چشم مىخورد. اعراب قبل و
بعد از اسلام، کلمه «الاجم» (ایرانى) را استفاده مىکردند. اعراب این کلمه را از جم
گرفتند و واژههاى زیادى از آن ساختند؛ از جمله، عجمه، اعجم (گنگ) و اعجمى (بیگانه)
و معجم را از آن ساختند و معنى اصلى آن را دگرگون کردند.
از قرن دوم هجرى به بعد
عربها نیز به تقلید از یونانیان، واژه فارس (عربىشده پارس) را جایگزین کلمه عجم
کردند. بنابراین کلمه پارس )Persia( دو معنی و کاربرد مختلف دارد. در معنى محدود،
فارس یعنى کسانىکه به زبان پارسى صحبت مىکنند (قوم پارس). در مفهوم موسع کاربرد
جزء بر کل – که بیشتر در کتابهاى تاریخىِ مورد نظر نویسندگان و محققان اروپایى در
رشتههاى تاریخ و جغرافیاست – فارس یعنى همه کسانىکه در فلات ایران زندگى
مىکردهاند، و بویژه اقوام آریایى.
در این معنى، فارس شامل همه اقوام و همه
سرزمین و فلات ایران، پاکستان، افغانستان و نواحى آسیاى میانه و قفقاز نیز مىشود.
اروپاییان کلمه «پرشیا» را براى تمام مردمان و سرزمین این مناطق بهکار مىبردند و
عربها براى این اقوام از کلمه عجم (برگرفته و معرب از کلمه جم) استفاده مىکردند،
که هر دو مترادف «ایران» محسوب مىشود. آنها فارسها را به دلیل اهمیتشان «قریش
العجم» مىخواندند؛ همچنانکه قریش را برترین قبیله عرب مىشمردند.
اروپایىها کلمه «پرشیا» را در مقابل «عربیا» بهکار مىبردند و منظور آنها همه اقوام ایرانى بود؛ ولى وقتى عربها بتدریج بهجاى کلمه عجم از کلمه فارس (پرشیا) استفاده کردند، منظور آنها از فارس، بیشتر، فارس زبانان بود و گاهى اوقات نیز کلمه فارس را فقط به استان فارس اطلاق مىکردند و گاهى نیز کلمه فارس را به معنى مجوس و یا زرتشتى بهکار مىبردند. کلمه «پارس» بعد از اسلام در ایران نیز جاى خود را به کلمه عربى «فارس» داد و مفهوم اصلى خود را از دست داد. کاربرد محدود و نادرست این عبارت باعث شد که دولت ایران در سال ۱۳۱۳ خورشیدى رسماً از همه کشورهاى خارجى بخواهد که بهجاى کلمه دولت فارس (پرشیا) و یا شاه پرشیا، از عبارت قدیمىتر "ایران" و «شاهنشاه ایران» استفاده کنند. از این زمان به بعد نام پرشیا که در ادبیات اروپایى واژهاى بسیار غنى و متضمن ارزشهاى تاریخى و هنرى زیادى بود، رنگ باخت و کلمه پرشیا به تاریخ پیوست؛ در حالىکه اصالت نام تاریخى پرشیا و پرس کمتر از نام ایران نبود.
پیش شماره جدید تلفنهای استان تهران
دوشنبه, اردیبهشت ۱۹م, ۱۳۹۰به گزارش مهر، شرکت مخابرات ایران در نظر دارد به تدریج کدهای بین شهری تلفن
ثابت استانهای کشور را حذف کند تا مشترکان برای تماس بین شهری نیازی به شماره گیری
همراه با "کد" نداشته باشند. البته گفته شده که این طرح افزایش حدود ۱۶ درصدی نرخ
مکالمات را به همراه خواهد داشت.
طرح هم کدی استانی نخستین بار طبق بند "م"
تبصره ۹ بودجه سال ۸۶ کشور مطرح شد و براساس آن وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات
موظف شد تا پایان این سال پیششمارههای شهرستانهای هر استان را حذف کند، اما از
آنجایی که این طرح کاهش درآمد مخابرات دولتی را به همراه داشت و برای جبران این
کاهش درآمد، افزایش تعرفه مکالمات از سوی مخابرات پیشنهاد داده شد شورای اقتصاد و
مجلس با آن موافقت نکردند و اجرای این طرح منتفی شد.
اما هم اکنون و با خصوصی
شدن شرکت مخابرات ایران حذف کد بینشهری استانهای کشور بار دیگر در دستور کار قرار
گرفته و به جهت آنکه اجرای آن، کاهش درآمد مخابرات و سهامدارانش را به همراه خواهد
داشت دولت درصدد ارائه راهکاری برای جبران این کاهش درآمد است.
براین اساس در
نخستین اقدام در دست اجرا برای عملیاتی کردن این طرح قرار است در آستانه روز
ارتباطات و از ۲۱ اردیبهشت ماه طرح یکسان سازی کدهای مخابراتی در استان تهران اجرا
شود و پیش شماره شهرستان های تهران با این استان یکی شده و به ۰۲۱ تغییر کند.
در
این راستا تمامی پیش شماره های مراکز مخابراتی شهرستانهای تهران تغییر یافته و خطوط
تلفن ثابت این شهرها ۸ رقمی می شود. البته در این اقدام مخابرات تغییری در نرخ
مکالمات تهران بوجود نخواهد آمد و دولت درنظر دارد هزینه ناشی از حذف این کدها را
به مخابرات بپردازد.
دولت هزینههای ناشی از حذف کدهای تهران را جبران می
کند
داوود زارعیان مدیرکل روابط عمومی شرکت مخابرات ایران در گفتگو با مهر با اشاره به حذف کدهای برخی شهرستانهای استان تهران و موافقت دولت با پرداخت هزینه های این تغییر تاکید کرد: در برنامه است که شهرستانهای تهران دیگر هیچ کدی برای تماسهای بین شهری نداشته باشند. اما دولت به طور کل با حذف کد همه شهرستانها موافق است و تنها به دنبال تعیین راهکار برای جبران کسری درآمد مخابرات است.
وی با تاکید برعادلانه کردن تعرفه های مکالماتی در اجرای این طرح خاطرنشان کرد: در حال حاضر مشترکان شهرستانها حتی برای فاصله نزدیک مجبور به پرداخت مبلغ بیشتری هستند که اگر کدهای بین شهری و استانی برداشته شود مشترکان هزینه های کمتری را خواهند پرداخت.
مدیرکل روابط عمومی شرکت مخابرات ایران در پاسخ به اینکه این تصمیم به ضرر مشترکان تلفن شهری است که تاکنون از تلفن خود بدون شماره گیری کد استفاده می کنند گفت: نباید تنها منافع چند میلیون مشترک شهری را درنظر گرفت و باید منافع کسانی که در شهرستانها، روستاها و مناطق دورافتاده زندگی می کنند را نیز مدنظر قرار داد.
وی در مورد اینکه آیا راهکاری برای جلوگیری از ضرر مشترکان شهری به دنبال افزایش تعرفه ها درنظر گرفته شده است به مهر گفت: از آنجایی که تعرفه مکالمات تلفن ثابت مخابرات بسیار پایین است مشترکان ضرری متحمل نمی شوند.
در همین حال سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی نیز اعلام کرد که هزینههای ناشی از حذف کدهای بین شهری استان تهران را جبران می کند.
لطف الله سبوحی معاون بررسیهای فنی و صدور پروانه سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی با بیان اینکه براساس درخواست مکرر مشترکان حومه شهر تهران و پیگیری نمایندگان مجلس و تصویب هیئت وزیران کدهای بین شهری شبکه تلفن ثابت در سطح استان تهران حذف میشود گفت: با توجه به اینکه شرکت مخابرات ایران جبران کاهش درآمد ناشی از حذف این کدها را درخواست کرده رگولاتوری پرداخت این مبالغ را به شرکت مخابرات ایران متعهد شده است براین اساس شرکت مخابرات ایران میتواند پس از حذف کدها و با ارائه اسناد معتبر هزینههای ناشی از اجرای این طرح را از رگولاتوری دریافت کند.
فهرست نهایی پیش شماره های مخابراتی تهران
به گزارش مهر، لیست پیش شماره های قدیم و جدید مراکز مخابراتی تابعه شهرستان پاکدشت و ورامین در راستای طرح "هم کدی با تهران" از این طریق قابل دسترس است:
http://www.tct.ir/library/upload//Numbering_area_3.pdf
لیست پیش شماره های قدیم و جدید مراکز مخابراتی تابعه شهرستان اسلامشهر، رباط کریم و گلستان در راستای طرح "هم کدی با تهران" از این طریق قابل دسترس است:
http://www.tct.ir/library/upload//Area_5_NUmbring.pdf
لیست پیش شماره های قدیم و جدید مراکز مخابراتی تابعه شهرستان های شهریار و ملارد در راستای طرح "هم کدی با تهران" از این طریق قابل دسترس است:
http://www.tct.ir/library/upload//Shahriar_Numbering.pdf
لیست پیش شماره های قدیم و جدید مراکز مخابراتی تابعه شهرستان های گیلاوند ، دماوند ، رودهن و فیروزکوه در راستای طرح "هم کدی با تهران" از این طریق قابل دسترس است:
http://www.tct.ir/library/upload//numbering_area7.pdf
براساس طرح هم کدی با تهران تمامی شماره های تلفن ثابت از هفته آینده ۸ رقمی شده و دیگر برای ارتباط بین استانی نیازی به گرفتن کد ۰۲۱ نخواهد بود.
تصاویر دیدنی بازیگران سینما در نقش زنان روستایی
یکشنبه, اردیبهشت ۱۸م, ۱۳۹۰تصاویر دیدنی بازیگران سینما در نقش زنان روستایی
فارس سینما-به درخواست کاربران این بار به سراغ بازیگرانی می رویم که در کارنامه
هنری خود نقش های متفاوتی را به ثبت رسانده اند.
در یک نظر سنجی علاقه مردم به
فیلم ها و سریال های روستایی بسیار بالا بوده و حتی اگر حرفی از اینگونه آثار زده
شود به یاد سریال هایی همچون پس از باران خواهیم افتاد که پربیننده ترین سریال
تلویزیون بود.
ولی در فیلم ها که فقط دارای یک قسمت می باشند بازیگرانی باید نقش
خود را به خوبی اجرا کنند تا بیننده مجذوب یک فیلم ساده روستایی شود.
ما نیز از
بین بازیگران الیکا عبدالرزاقی و نسرین مقانلو را انتخاب کرده ایم که توانسته اند
در نقش های مختلف به خوبی بازی کنند.
در ادامه می توانید تعدادی از تصاویر این
دو بازیگر را در نقش های ساده و روستایی,مشاهده کنید.
برای دیدن عکسها در اندازه اصلی عکسها را ذخیره کنید
==========================
الیکا عبدالرزاقی
تصاویر دیدنی بازیگران سینما در نقش زنان روستایی
نسرین مقانلو
عکسهای نسرین مقانلو
عکسهای الیکا عبدالرزاقی
منبع : عکس , بزرگترین پایگاه عکس اینترنتی www.Jalalpic.com
الیکا
عبدالرزاقی, الیکا عبدالرزاقی و نسرین مقانلو, بازیگران سینما در نقش زنان روستایی,
تصاویر بازیگران سینما در نقش زنان روستایی, تصاویر دیدنی بازیگران سینما در نقش
زنان روستایی, جدیدترین عکس های الیکا عبدالرزاقی, جدیدترین عکس های نسرین مقانلو,
دیدنی بازیگران سینما در نقش زنان روستایی, عکس دیدنی بازیگران سینما در نقش زنان
روستایی, عکس های الیکا عبدالرزاقی در نقش زن روستایی, عکس های بازیگران سینما در
نقش زنان روستایی, عکس های دیدنی بازیگران سینما در نقش زنان روستایی, عکس های
نسرین مقانلو در نقش زن روستایی, عکسهای الیکا عبدالرزاقی, عکسهای بازیگران سینما
در نقش زنان روستایی, عکسهای دیدنی بازیگران سینما در نقش زنان روستایی, عکسهای
نسرین مقانلو, نسرین مقانلو
یک خاطره، یک سرگذشت از مردی موفق
یکشنبه, اردیبهشت ۱۸م, ۱۳۹۰و یک نتیجه گیری
نویسنده : سید امیر رضا حسینی نژاد
کارشناس ارشد جغرافیا – برنامه ریزی
توریسم
امسال در حالی که می خواستم خاطرات نوروزی خود را از سفرم به شمال کشور بنویسم
واقعه ای مسیر نگارش این خاطرات را تغییر داد و آن سرگذشت یکی از میلیاردهای ایران
بود که اتفاقا به نوعی و در نقطه ای کوچک در سفرم وجه مشترکی داشت که در این مجال
برای شما می آورم.
درست اواخر سال ۱۳۸۹ بود که در چند روز آخر سال که تعطیل بودم
شروع به مطالعه کردم و طبق رسم هر سال معمولا به خواندن ویژه نامه های نوروزی
روزنامه های مختلف پرداختم که در این حین چشمم به مطلب بسیار جالبی در یکی از این
ویژه نامه ها خورد که شرح مختصری را در مورد چهار میلیاردر بزرگ ایران نوشته بود و
اتفاقا شرگذشت یکی از آنان بسیار توجه مرا به خود جلب کرد و وقتی برای خانواده و
سایر افراد نیز آن را خواندم واقعا تاثیر گذار بود.
اما اینکه چرا داستان زندگی
این فرد که کسی جز "احد عظیم زاده" بزرگترین صادر کننده فرش ایران نبود برای من مهم
بود و چه ربطی به سفر نوروزی من داشت ؟ عجله نکنید و ادامه مطلب را بخوانید.
دوست دارم ابتدا چکیده ای از آن مطلبی که مربوط به این فرد موفق است را برایتان
بنویسم و سپس به نتیجه گیری بپردازم و مطمئنم که این شرح مختصر برای همه به خصوص
جوانان جویای نام و ثروت جالب خواهد بود.
"احد عظیم زاده" کسی است که در سال
۱۳۳۶ در روستای اسفنجان متولد می شود. هفت ساله بوده که پدر را از دست می دهد و
آنقدر امکانات مالی اش کم بوده که نمی تواند به راحتی به تحصیل بپردازد. پس از رفتن
به کلاس اول کار خود را آغاز می کند و پشت دار قالی می نشیند !
تا ۱۳ سالگی
روزها قالی می بافد و شبها درس می خواند، به گفته خودش "چاره ای نبود باید خاک می
خوردم و زحمت بسیار می کشیدم." به این مطلب توجه کنید وی می گوید در سال ۲ بار
بیشتر نمی توانستیم برنج بخوریم. یک بار روز ۲۱ ماه رمضان و بار دوم چهارشنبه سوری.
واقعا توجه می کنید ۲ بار در سال !!
به هر حال زندگی او ادامه می یابد و از ۲
هزار تومان و سرمایه های اندک در راه فروش قالی می تواند در ۱۸ سالگی ۲۰ هزار تومان
پس انداز کند. در این سن فشار مالی و یتیمی سنگینی کار و تلاش را بر دوشهای نحیفش
چند برابر می کند تا اینکه مجبور به ترک تحصیل می شود. "عظیمی زاده" می گوید :"
همواره درد محبت را احساس می کردم و همیشه انتظار کسی را می کشیدم که دستی بر سرم
بکشد…"
اما امید و عشق به هدف او را از کار نمی اندازد. او همواره به فکر رشد و
ترقی و افزایش سرمایه بوده، لذا سراغ یکی از اقوام خود می رود و با یک وام بانکی
سرمایه خود را به یکصد هزار تومان می رساند. "احد" تصمیم می گیرد تا کار خود را با
صادرات آغاز کند لذا به آلمان که مهد خرید و فروش فرش است، می رود و از تجار می
شنود ثروتمندان برای خرید فرش به سوییس می روند. لذا بار سفر را می بنند و به آن
کشور سفر می کند.
در هتل با تاجری آشنا می شود و او ایده اصلی را به احد می دهد
: "فرش گرد بباف".
در آن دوران فرش گرد در ایران بافته نمی شد لذا او به ایران
برگشت و اولین فرش گرد خود را بافت و در همان زمان با آمدن یکی دو تا از فرشهای گرد
به بازار، سرو کله تاجران آلمانی پیدا شد. آنان به روستای او رفتند و در اولین
معامله ۵/۶ میلیون تومان پول نقد به او دادند.
حالا آن سرمایه ۱۰۰ هزار تومانی
که ۸۰ هزار تومانش قرض بود در کارخانه ای اجاره اینچنین پولی نصیب او کرده بود. کسب
و کارش رونق می گیرد و صادرات خود را به دیگر کشورهای اروپایی نیز ادامه می دهد.
کمی بعد با سر زدن به کشورهای مختلف و بازدید از هتلهای معروف جهان تصمیم به ساخت
هتلی بزرگ و منحصر به فرد در ایران می کند.
همینجاست که ربط سفر من با زندگی این
فرد بزرگ دیده می شود چراکه وقتی به سمت تنکابن پیش می رفتم ساختمانی بزرگ در طبقات
بسیار را در سلمانشهر دیدم که چشم هر فردی را در جاده خیره می کرد. به همسرم گفتم
که پشت چنین ساختمانی سرمایه ای عظیم خوابیده است که حتما متعلق به یک میلیاردر
بزرگ یا پروژه ای دولتی است.
نزدیک تر که شدیم چشمانمان خیره شد بله روی بیل
بوردی که برای معرفی این پروژه غول پیکر نصب شده بود، نوشته شده بود : "کارفرما احد
عظیم زاده." چون سرنوشت او را خوانده بودیم خیلی برایمان جالب بود این همان هتلی
است که "احد" در سرگذشت خود گفته بود.
"احد عظیم زاده" از ساخت هتلش می گوید که
تا کنون ۱۸۰ میلیارد تومان در آن سرمایه گذاری کرده است. تمام مصالحش خارجی و
بهترین است. سنگ برزیل، شیشه بلژیک، دستگیره درها انگلیسی و تاسیسات آلمانی. کابین
چهار آسانسور از طلای ۱۸ عیار. ۳۴۰ واحد مسکونی در ۲۵ طبقه، طبقه همکف سالن ورزشی،
۳۴ طبقه هتل، ۷ رستوران روی دریاچه، ۱۰ هزار متر شهر آبی، ۷۰ هزار متر زمین آمفی
تاتر، ۹۰ هزار متر زمین گلف و ۲ باند هلی کوپتر. فقط قراداد نورپردازی این پروژه با
فرانسوی ها ۹ میلیارد تومان است.
اما دیگر پول او را ارضا نمی کند. برنده تندیس
الماس بزرگترین بیزینس من جهان و بزرگترین صادر کننده فرش کشور از یتیم نوازی، کمک
به فقرا و مستمندان راضی می شود و این هدف نهایی اوست. او هم اکنون خیر نمونه کشور
و جزو ۱۰۰ کارآفرین برتر کشور است.
او معتقد است خدا او را وسیله برای کمک به
مستمندان قرار داده. ۱۰۷۰ بچه یتیم را تحت پوشش دارد و با خود پیمان بسته هر سال
۱۰۰ بچه به آنها بیافزاید.
بله او برای ایتام سفره می اندازد، به آنها نگاه می
کند و گریه می کند. گریه ای که هر دانه اشکش یک مروارید ذی قیمت است.
"احد" در
یکی از خاطرات خود می گوید : "در یک مراسمی بچه ها دورم جمع شده بودند و هر کس چیزی
می خواست. در این میان دختر بچه ای به من نزدیک شد و به جای آن که چیزی بخواهد فقط
خواست دستم را ببوسد. مهرش بدجور به دلم نشست. خواستم فردا بیاید دفتر. آن دخت الان
دخت خوانده من است. من به هر دخترم ۵۰ میلیون جهیزیه دادم و مقرر کردم به این یکی
۱۰۰ میلیون تومان جهاز بدهند."
این سرگذشت را گفتم تا به چند نکته که خود به آن
رسیدم، اشاره کنم :
جوان عزیز….
۱- اکثر افرادی که به درجات بزرگ علمی، مادی
و معنوی دست یافته اند با ممارست بسیار و نه یک شبه بلکه با سالها سختی و مشقت به
این مهم دست یافته اند.
۲- همه این افراد که همواره موفق مانده اند توکل بر خدا
را سرلوحه کار خود قرار داده اند.
۳- همگی خالصانه دستی در کار های خیر بزرگ
داشته اند و اینگونه بوده که خدا دست خود را از آستین اینان بیرون آورده و او می
خواهد که آنها موفق بمانند تا باعث خیر و برکت در زندگی مردم شوند.
۴- زندگی
سالم، معنوی و بدور از لجن زارهای مادی در زندگی این افراد موج می زند وگرنه مانند
بسیاری دیگر که ثروتهایی را بدست آوردند و بخشی یا همه آنرا به اعمال غیر اخلاقی
مصرف کردند، در ورطه هلاک و ورشکستگی می افتادند.
۵- ریسک پذیری عاقلانه از دیگر
رازهای موفقیت این افراد بوده است.
۶- گرفتن نکات کلیدی موفقیت، قبل از دیگران
از مهمترین نکات قابل تامل در زندگی این افراد است.
به هر حال این چند مجال را گفتم تا یکی از خاطرات خوبم در ایام نوروز را با شما شریک باشم. امیدورایم مورد قبول حق و شما خوانندگان محترم قرار گرفته باشد.
منبع : ویژه نامه روزنامه جام جم
شهرستان طالقان نیازمند طرح جامع گردشگری
شنبه, اردیبهشت ۱۷م, ۱۳۹۰شهردار طالقان خواستار ارائه هرچه سریعتر طرح جامع گردشگری این شهرستان توسط سازمان میراثفرهنگی کشور شد.
به گزارش میراث آریا(chtn)، شهردار طالقان در سفر معاون میراثفرهنگی کشور به این شهرستان گفت: حجم انبوهی از گردشگران تهران، قزوین و البرز تعطیلات خود را در این شهرستان سپری میکنند.
«احمد بهزادی» ادامه داد: طالقان شش ماه گذشته از بخش به شهرستان تبدیل شد.
او با اشاره به اینکه طالقان چهارمین شهرستان البرز است اضافه کرد: این شهرستان با دو استان مازندران و قزوین هم مرز است و یک هزار و ۶۰۰ کیلومتر مربع وسعت دارد.
شهردار طالقان این منطقه را بزرگترین شهرستان از نظر مساحت در البرز دانست و افزود: طالقان ۸۳ روستا دارد که سه روستای آن خالی از سکنه است.
به گفته این مقام مسوول طالقان سه نوع جمعیت دارد که از این میان یک دسته بومیان ساکن همین شهرستان هستند.
او جمعیت خوشنشین که تنها ۸ ماه از سال را در طالقان زندگی میکنند، جمعیت نوع دوم دانست و افزود: جمعیت نوع سوم در پایان هفتهها و سه ماه تابستان به این استان سفر میکنند.
او با اشاره به ثبت جمعیت ۳۰۰ هزار نفری در یک شبانهروز افزود: زیرساختهای موجود در طالقان ظرفیت پذیرش این حجم از مسافران را ندارد.
بهزادی ادامه داد: ۱۷ کیلومتر از حاشیه سد طالقان قابل دسترسی است که متأسفانه در سالهای گذشته شاهد کشته شدن ۲۴ نفر در این آبها بودهایم و برای رفع این مشکل نیاز به حصارکشی داریم.
او بیان داشت: آثار تاریخی و طبیعی ثبت شده در شهرستان طالقان بیش از ۲۰۰ اثر است که مناظر طبیعی، آبشارها، قلل، قلاع و بقاع متبرکه برخی از داشتههای این شهرستان به شمار میآید.
به گفته شهردار طالقان در سالهای اخیر با همکاری سازمان میراثفرهنگی کشور سه مجموعه نمازخانه و سرویس بهداشتی در این شهرستان راهاندازی شده و یک کمپینگ نیز در حال ساخت است.
او یادآور شد: منزل آیتاله طالقانی نیز در این شهرستان قرار دارد.
معاون میراثفرهنگی روز گذشته با سفر به استان البرز از منزل آیتالهش طالقانی و حمام تاریخی طالقان بازدید کرد.
خواص گوشت کبک
شنبه, اردیبهشت ۱۷م, ۱۳۹۰بسیاری از خانواده های ایرانی کبک را می شناسند و اکثر روستاییان میزبان این پرنده ی زیبا در مزارع خود هستند. گوشت کبک با سابقه ی مصرف طولانی به عنوان گوشتی لذیذ با خواص درمانی زیاد شناخته شده است. امروزه تصور بسیاری از مردم برای به دست آوردن گوشت کبک از طریق شکار است.
در دنیا گونه های متعددی از کبک وجود دارد که معروف ترین آن ها عبارت هستند از:
کبک چوکر(Alectoris Chukar)، کبک صخره ای(Alectoris graeca) و کبک پا قرمز
اروپایی(Alectoris rufa). البته همه ی کبک ها پا قرمز هستند. گونه های موجود در
کشور ما بیشتر از نوع چوکر(Chukar) می باشند.
از دیرباز در بسیار ی از کشورها
پرورش و نگهداری پرندگانی از قبیل قرقاول، بوقلمون و کبک، علاوه بر پرورش مرغ جهت
تامین گوشت مصرفی انسان به ویژه جهت سلیقه های خاص متداول بوده است. در پاره ای از
کشورها نیز پرورش متراکم تعدادی از پرندگان وحشی نظیر کبک متداول شده است.
صنعت
تولید و تکثیر و پرورش کبک در ایران حدود سه سال است که توسط تعداد انگشت شماری از
دوستداران شکار و طبیعت آغاز شده و دوستان پرورش دهنده موفق به تولید و تکثیر کبک
ایرانی نیز گشته اند و تجارب خوبی در این زمینه کسب کرده اند. در حال حاضر مزارعی
در استان های فارس، کرمان، سمنان، گلستان و اصفهان به این فعالیت مشغول می باشند.
اگر چه در حال حاضر دسترسی به گوشت این پرنده در کشورمان برای همه مهیا نیست،
اما بد نیست بدانید که در برخی استان های کشورمان تولید و عرضه گوشت این پرنده
توانسته نیازهای مردم به تنوع گوشت سفید در بازار را برآورده سازد.
گوشت کبک
معمولا جزو غذاهای لوکس محسوب می شود و قیمت بالا و مخصوص به خود دارد. این گوشت
به لحاظ طعم و مزه به بسیاری از گوشت های سفید همچون مرغ، بوقلمون و شترمرغ ارجحیت
دارد.
ویژگی های گوشت این پرنده به شرح زیر است:
کبک از خانواده ی ماکیان با خصوصیات پرندگان وحشی شکاری است.
میزان پروتئین موجود در گوشت این پرنده در مقایسه با دیگر پرندگان ۵ تا ۱۰ درصد
بیشتر است و انواع اسید آمینه ی ضروری در آن به وفور یافت می شود. به همین دلیل
است که در اغلب نقاط دنیا پزشکان برای بیماری هایی چون ضعف اعصاب، ناراحتی های
روانی و بی خوابی مصرف این گوشت را توصیه می
کنند.
این گوشت به دلیل چربی و کلسترول بسیار پایین از بروز بیماری های قلبی ـ عروقی پیشگیری کرده و به
دلیل غنی بودن از پتاسیم، مصرف به اندازه ی آن برای افراد با فشار خون بالا مانعی ندارد.
گوشت کبک می
تواند نیاز بدن به فسفر، منیزیم، آهن و گوگرد را تامین کند و به تقویت حافظه و قوای جنسی بیفزاید و ضعف عمومی
بدن را هم برطرف سازد.
در هر صد گرم گوشت کبک ۵/۲۴ گرم آلبومین، ۴/۱ گرم چربی و
حدود ۱ تا ۵/۱ گرم مواد معدنی وجود دارد. وجود مقدار زیادی از مواد معدنی در گوشت
کبک نشان دهنده ی ارزش حیاتی آن است.
املاح معدنی موجود در گوشت کبک به خوبی
جذب بدن می شود و به همین جهت در این زمینه مواد مورد نیاز بدن را در دسترس سلول
قرار می دهد.
گوشت کبک برای همه ی افراد اعم از کودک و سالمند، غذایی سالم و
سلامت بخش است.
گوشت کبک کمتر تولید اسید اوریک می کند، فعالیت کلیه را افزون می
سازد و به دفع سموم بدن یاری فراوان می رساند. با توجه به این ویژگی ها برای همه ی
افراد و در مورد همه ی بیماری ها، غذایی خوب و موثر است.
گوشت کبک در طب
سنتی:
روایت شده به اشخاصی که تب دارند گوشت کبک بدهید زیرا به پاها قوت می
دهد و تب را قطع می کند. گوشت کبک غذای لذیذی
است.
توصیه ها
۱ ـ در برخی استان های کشور گوشت کبک به صورت بسته بندی عرضه می شود. پس به تاریخ مصرف و مجوز بهداشت آن توجه کنید و در اولین فرصت آن را به مصرف برسانید.
۲ ـ گوشت خام کبک در یخچال به مدت ۲ روز، به صورت پخته حداکثر ۳ روز
و در فریزر تا ۳ ماه قابلیت نگهداری دارد.
۳ ـ
گوشت کبک شکار شده را پس از ذبح با فاصله ی کوتاهی استفاده کنید و بدانید گوشت کبک
جوان، نرم و لطیف بوده و در مدت زمان کوتاهی پخته می شود.
چای سفید و خواص آن
شنبه, اردیبهشت ۱۷م, ۱۳۹۰چای سفید شبیه چای سبز می باشد. فرایند تولید و تخمیر چای سفید کمتر از چای سبز می باشد، اما تغییر مزه هر دو تقریبا یکی است. چای سبز بیشتر مزه علف و چمن می دهد، ولی چای سفید فاقد این طعم می باشد. طعم چای سفید کم و مقداری شیرین می باشد.
انواع مختلف چای سفید
- گل صد تومانی سفید ( white peony)
- ماه
طلایی (golden moon)
- سوزن نقره ای (silver needle)
- ابر سفید (white
cloud)
تفاوت انواع چای
آیا یک برگ چای وقتی در فنجان ریخته می شود،
رنگش تغییر می کند و به سیاه، سبز و یا رنگ های دیگر در می آید؟ یا رنگ چای، بر
اساس تغییراتی است که قبل از چیدن برگ ها به وجود می آید؟
چای سیاه، رنگش تیره و
دارای طعم زیادی می باشد. چای سیاه محصول فرایند تخمیر پیچیده ای می باشد.
برگ
های چای سبز اصلا تخمیر نمی شوند. آن ها در هوای گرم، خشک می شوند و بعد به سرعت آن
ها را بخار می دهند.
چای اولانگ (Oolong tea) را کمی تخمیر می کنند تا به رنگ
قرمز درآید و طعم گل بدهد.
چای سفید، از برگ های چای رسیده به دست می آید. وقتی
غنچه چای هنوز باز نشده است، آن را می چینند و قبل از این که برگ های چای خشک شوند،
آنها را بخار می دهند. به این دلیل نام سفید را بر آن گذاشته اند که غنچه های چای،
کرک هایی دارد و هنگامی که چای خشک می شود، این کرک ها به رنگ سفید در می آیند.
غنچه ها انواع مختلف چای سفید را می سازند. به عنوان مثال چای گل صد تومانی،
شامل یک غنچه در هر دو برگ چای است.
فواید چای سفید
چای سفید دارای طعم خوبی است و این خود دلیلی است برای
نوشیدن هر روزه آن.
از جمله فواید آن عبارتند از : کاهش قند خون و مشکلات قلبی و سکته، افزایش دهنده انرژی و کاهش دهنده
استرس، از بین برنده سرطان معده ، سرطان روده بزرگ و سرطان پروستات.
چای سفید دارای مقدار زیادی
کاتشین (پلی فنول) است. کاتشین باعث کاهش بیماری های قلبی عروقی، سرطان ها ، سکته ها، دیابت و خطرات حاصل از اشعه ماورای بنفش بر
پوست می گردد.
برقراری تعادل مایعات بدن
تحقیقات اخیر حاکی از آن است
که، کافئین به عنوان یک ادرارآور عمل می کند و موجب کاهش فشار خون می گردد. کافئین موجود در چای سفید،
کمتر از انواع دیگر چای است. پس می تواند، تعادل مایعات بدن را برقرار کند. کافئین
موجود در چای سفید، ۱۵ میلی گرم در هر واحد است، ولی چای سیاه دارای ۴۰ میلی گرم
کافئین در هر واحد و چای سبز دارای ۲۰ میلی گرم کافئین در هر واحد است.
ضد
سرطان
چای سفید دارای مقدار زیادی پلی فنول (آنتی اکسیدان قوی) می باشد. به
همین خاطر این نوع چای، بیشتر از چای های دیگر خاصیت ضد سرطانی دارد.
ضد
ویروس، باکتری و قارچ
چای سفید به تقویت سیستم ایمنی بدن کمک می کند. با ویروس ها و
عفونت های باکتریایی می جنگد. همچنین دارای خاصیت ضد قارچ می باشد. نوشیدن چای سفید در زمستان،
ایمنی بدن را بالا برده و از سرماخوردگی ها و عفونت ها جلوگیری می کند.
سلامت پوست
چای سفید از آفتاب سوختگی جلوگیری می کند. عملکرد سلول های
پوست را بالا برده و از تخریب پوست در مقابل نور ماورای بنفش محاظت می کند. همچنین،
پوست را جوان می سازد. چای سفید دارای مقدار زیادی آنتی اکسیدان می باشد. آنتی اکسیدان ها در
برابر آسیب رادیکال های آزاد، از بدن محافظت می کنند. رادیکال های آزاد موجب پیر شدن و تخریب سلول های پوستی می شوند.
سلامت دهان و دندان
چای سفید دارای فلوراید زیادی می باشد و جلوی خرابی های دندان
و از همه مهمتر جلوی رشد پلاک های دندانی را نیز می گیرد. دهان را خوشبو می کند.
سلامت
استخوان
کسانی که چای سفید می نوشند، تراکم استخوانی بالاتری دارند. یکی دیگر از
فواید چای سفید، جلوگیری از شکستگی های استخوانی و درمان آرتریت (ورم مفاصل) می باشد.
کاهش
وزن
چای سفید فاقد کالری می باشد. چای سفید، جلوی رشد سلول های جدید چربی را
در بدن می گیرد و موجب تحریک آنزیم تجزیه کننده چربی (لیپولیز) می گردد. لیپویز
باعث شکستن چربی های ذخیره ای در بدن و فرستادن آن ها به جریان خون می شود. اگر
آنزیم لیپولیز نباشد، چربی تبدیل به کتون می گردد که محتوی مقدار زیادی انرژی می
باشد.
کاهش کلسترول
چای سفید به خاطر دارا بودن کاتشین، باعث کاهش کلسترول می شود. این چای کلسترول خوب را افزایش و کلسترول بد را کاهش می دهد. تحقیقات نشان داده
افرادی که روزانه ۲ فنجان یا بیشتر چای سفید می نوشند، ۵۰ درصد کمتر به بیماری های
قلبی دچار می شوند.
ضد استرس
چای سفید، استرس را کم کرده و فرد را آرام می کند.
چای سفید را چگونه باید دم کرد؟
آب را بجوشانید و در قوری بریزید. سپس
صبر کنید تا آب جوشیده، خنک شود (مدت ۳۰ ثانیه تا یک دقیقه). سپس به ازای هر یک
نفر، یک قاشق چایخوری چای سفید را در قوری بریزید. حدود ۵ دقیقه بگذارید صبر کنید
تا چای در قوری بماند و دم بکشد. سپس چای را نوش جان کنید.
هر چه زمان ماندن
چای در آب جوشیده طولانی تر شود، بهتر دم می کشد.
سویا سرطان زا است یا ضد سرطان؟
شنبه, اردیبهشت ۱۷م, ۱۳۹۰سویا، یکی از مواد غذایی است که در گروه حبوبات قرار می گیرد و ارزش پروتئینی بسیار بالایی دارد. علاوه بر پروتئین، سویا از نظر چربی هم مناسب و از نظر فیبر بسیار غنی است و ترکیب های شیمیایی گیاهی که مهم ترین آن فلاونوییدها هستند، دارد. همچنین سویا حاوی فیبر و استروژن ها است و می تواند منبع بسیار خوبی برای مصرف هم آقایان و هم خانم ها باشد.
سویا به دلیل فیتواستروژن ها از جمله مواد غذایی است که مصرف آن در پیشگیری از
بیماری های مزمن به خصوص برخی سرطان ها به ویژه سرطان پستان در خانم ها و سرطان پروستات در آقایان، بیماری های قلبی ـ
عروقی و کاهش علایم یائسگی بسیار مفید است.
تحقیقاتی که
در کشورهای مختلف انجام شده، نشان داده اند در کشورهای آسیایی به ویژه در ژاپن،
میزان مصرف سویا و غذاهای تهیه شده از آن بسیار بالا است و در نتیجه شیوع سرطان
پستان و پروستات بسیار پایین است.
مقایسه ای که در ۴۲ کشور مختلف انجام شده
نشان داده است در کشورهایی که مردمش سویا زیاد می خورند، میزان مرگ و میر ناشی از
دو سرطان پستان و پروستات بسیار پایین است.
البته این مطالعات در کشورهای غربی همین نتایج را نداشته و دیده شده که هیچ ارتباط
مستقیمی بین مصرف سویا با کاهش مرگ و میر ناشی از این بیماری ها وجود ندارد. شاید
دلیل اصلی این امر نوع مصرف سویا در کشورهای غربی باشد. زیرا غربی ها سویا را اغلب
به صورت پروتئین استخراج شده مصرف می کنند در حالی که در کشورهای آسیایی، دانه
کامل سویا به صورت لوبیای سویا مصرف می شود.
و کاهش علایم یائسگی بسیار مفید است
بحث دیگر این است که در کشورهای غربی همراه سویا، قند و چربی استفاده می شود.
به همین دلیل ارتباطی که در کشورهای دیگر بین مصرف سویا و پیشگیری از بیماری ها
نشان داده شده، در کشورهای غربی وجود ندارد. دلیل دیگری که می توان به آن اشاره
کرد این است که عوامل مختلفی در بروز سرطان ها نقش دارند که حدود ۴۰ تا ۶۰ درصد آن
مربوط به تغذیه است.
نکته ی بسیار مهم دیگر این که تمام مواد غذایی اگر در حد متعادل مصرف شوند اثر
مفیدی دارند اما اگر همین مواد غذایی مفید را زیاد مصرف کنیم، می توانند مضر
باشند. سویا هم اگر به صورت زیاد مصرف شود، می تواند خود عامل ابتلا به سرطان
باشد. در واقع فیتواستروژن ها می توانند رشد سرطان های مرتبط با هورمون را تحریک
کنند. به همین دلیل مصرف زیاد سویا یا مکمل آن به هیچ عنوان توصیه نمی شود.
امروزه حتی متخصصان تغذیه و انجمن های مقابله با سرطان در کشورهای پیشرفته پیشنهاد
نمی کنند کسی مکمل سویا بخورد. مکمل سویا تنها زیر نظر پزشک در شرایط خاص می
تواند مورد مصرف قرار گیرد. البته توصیه می شود از سویا به شکل دانه ی کامل
استفاده کنید تا از بروز بسیاری از بیماری ها پیشگیری شود. میزان مصرف هم می
تواند ۲ تا ۳ بار در هفته و هر بار به اندازه ی یک لیوان سویای پخته
باشد.